نارسیسیسم یا خودشیفتگی: مساله این است!در منطقه ای که در نقطه به نقطه آن محرومیت موج می زند خودشیفتگی محلی از اعراب ندارد!

سایت مردم استان (ک و ب)- -مدرس ؛   نارسیسیسم چیست؟ نارسیسیسم یا اختلال نوعی بیماری خطرناک مربوط به اعصاب و روان انسان است.در این بیماری فرد رفتاری خودستایانه،اعتماد به نفس کاذب و افراطی،تکبر و عشق افراطی به خود دارد.خودنمایشگری و لاف زنی و حس بی نظیر بودن از ویژگی های مبتلایان به ناسیسیسم است.این افراد خود را قوی و مشهور و داناترین فرد قلمداد کرده و خود را آدمهای خاص و استثنائی میپندارند و شدیدا احساس مهم بودن میکنند و در دستاورد های خود مبالغه میکنند و انتظار دارند به طور خاصی با آنها رفتار شود و در همه جا فرد برتر شناخته شوند.این افراد به شدت نیازمند تایید شدن از طرف دیگران هستند و تحمل انتقاد برایشان سخت است و در مقابل آن خشمگین میشوند.از دیگران انتظار اطاعت و پیروی دارند و چون دیگران نمیتوانند خواسته های آنها را برآورده سازند(چون بزرگ بینی آنها در تضاد با واقعیت است)بنابراین روابط اجتماعی شکننده و فقدانهای زیادی دارند که با رفتارهای خود آنها را به وجود می آورند.این افراد غالبا به دیگران حسادت می ورزند و معتقد هستند دیگران به آنها حسادت میکنند و از دیگران برای رسیدن به مقاصد خود استفاده میکنند. این بیماری درجات خفیف و شدید مختلفی دارد.
هیتلر و استالین نمونه ای از انسان های خودشیفته بودند که در توهم رهبری جهان عمر را به آخر رساندند.
در طول زندگی ام تا کنون با افراد زیادی از گوشه و کنار ایران از تهران، شیراز، اصفهان تا مشهد،آذربایجان،کردستان ،ایلام،زنجان و اهواز ارتباط و دوستی و نشست و برخاست و مراوده داشته ام و افراد کوچک و بزرگ زیادی را از نزدیک دیده ام و همینطور رفتار افراد مختلفی را از گوشه و کنار جهان نیز از نزدیک نگریسته ام.از بودایی هندی و کمونیست چینی و کشیش مسیحی و خاخام مردخای آمریکایی گرفته تا پرفسور دانشگاه هاروارد و خالد مشعل و مرحوم هوگو چاوز ونزوئلایی.رفتارهایی که برخی خوب و برخی بد بودند.
با توجه به رشته تخصصی ام فلسفه که ارتباط بسیار نزدیکی با دارد و مدت زیادی از استقلال از فلسفه که در گذشته بخشی از فلسفه بود نمی گذرد،به تجزیه و تحلیل منطقی اخلاق و رفتار انسان های مختلف پرداختم.در تمامی موارد رفتار های نیک همراه با واقع بینی و تواضع و فروتنی متعلق به دانایان و عالمان بود و رفتار های کینه توزانه همراه با غرور و تکبر و خود بینی و خودشیفتگی متعلق به انسان های کوچک و نادان بود(کوچک و بزرگ به لحاظ وسعت دید و منش و انسانیت و دانایی و کمال).
بزرگان و عالمان و دانایان نیازی به تعریف و تمجید و اثبات خود به دیگران ندارند چون اهداف متعالی در سر دارند و اهدافی چون شهرت و قدرت و ثروت در نظر آنها کوچک و حقیر می آید و شاید برخی شان عمر خود را در گمنامی سپری کنند.
این روزها مساله خودشیفتگی تبدیل به معضلی بزرگ برای شهر و استان ما که عنوان تاسف بار محرومترین منطقه کشور را با خود یدک میکشد،شده است.در بین مردم و مسولین شهر و استان مان افرادی هستند که در توهم خودشیفتگی خود را قهرمانانی بزرگ می پندارند و به جای تلاش برای زدودن برچسب نازیبا و نابرازنده محرومیت از منطقه،در خواب و خیال و توهمات بلند پروازانه خود هستند.ولی اگر این افراد به اطراف خود و واقعیت های موجود با دقت بیشتری بنگرند، به جای خواب و خیالات غیر واقع بینانه، کوچکی و حقارت و فقر و محرومیت را می یابند و شاید با رفع محرومیت از منطقه بتوانند عنوان قهرمان را برای خود رقم بزنند که با توجه به ظواهر و شواهد و قرائن چنین امری بعید به نظر می رسد! در منطقه ای که در نقطه به نقطه آن محرومیت موج می زند خودشیفتگی محلی از اعراب ندارد!
راست می گویند درخت هرچه پربارتر باشد سر به زیر تر است.
تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف
مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی