کتاب « حزاب ، تشکلها و جناحهای سیاسی ” ایــــران امـــــروز ،( ۱۳۸۰ – ۱۳۵۷ )» به قلم کریم افتخاری و با مقدمه محمد رضا تاجیک

احزاب و تشکل هاسایت مردم استان (ک و ب)؛

کتاب « احزاب ، تشکلها و جناحهای سیاسی ” ایــــران امـــــروز ،( ۱۳۸۰ – ۱۳۵۷  )»

نویسنده: – کارشناس ارشد علوم سیاسی

کتاب ” احزاب ، تشکلها و جناحهای سیاسی ” ایــــران امـــــروز ،( ۱۳۸۰ – ۱۳۵۷  ) به قلم نویسنده هم استانی “کریم افتخاری “از کتاب های سیاسی مورد علاقه صاحبنظران و دانشجویان و اساتید کشور قرار گرفته و بزودی چاپ چهارم آن منتشر می شود .

به گزارش “عصردنا ” این کتاب که با مقدمه “ ” استاد و مشاور رئیس جمهور اصلاحات سید “محمد خاتمی ” به چاپ رسیده است به بررسی جناح های سیاسی در ایران از سالهای ۱۳۸۰- ۱۳۵۷ پرداخته است.

افتخاری در باره خود چنین می نویسد :

از سال ۱۳۷۵ تا کنون به کار مطالعه و تحقیق در خصوص مسائل مختلف اجتماعی – فرهنگی – سیاسی – اقتصادی و مسائل روز مشغول هستم.در دانشگاه شهید بهشتی تهران در رشته علوم سیاسی فارغ التحصیل شده ام و وهم اکنون در همین رشته مشغول به ادامه تحصیل می باشم .

نوشتن مقاله وتحلیل و..کار طاقت فرسایی است اما بااین وجود بنده توانستم با نوشتن صدها مقاله و تحقیق در خصوص مسائل مختلف سیاسی – اجتماعی و… در مجلات و ماه نامه ها و روزنامه ها وسایت های مختلف دیدگاه خود را درخصوص مسائل مختلف جامعه در معرض افکار عمومی قرار دهم .

کتب احزاب و تشکلها و جناح های سیاسی ایران امروز و کالبد کافی جنبش دانشجویی و حزب مشارکت از آغاز تا کنون و شناخت تنگناهای اقتصادی – اجتماعی و فرهنگی شهرستان بهمئی از جمله آثار بنده میباشد.چندین سال در مسئولیت های مختلف توفیق خدمت به مردم شریف را دارم.و همچنین چندین ماه توفیق حضور فعال در جبهه حق علیه باطل داشته ام.

هر چند کار مطالعه و تحقیق و نویسندگی وشغل خبرنگاری کار بسیار طاقت فرسا و سختی است اما من به ان علاقه و عشق دارم…امیدوارم نخبگان جامعه در این راه راهنما وهدایت گر بنده باشند .

 

بخش هایی از کتاب:

جریانات و جناح بندی سیاسی و رقابت گروهی آنها

جریانات و جناح بندی سیاسی و رقابت گروهی آنها در نظام مقدس جمهوری اسلامی(۱۳۵۷-۶۷)

الف:جریانات و جناح بندی  سیاسی  و رقابت گروهی آنها در  نظام مقدس جمهوری اسلامی(۱۳۵۷-۶۷)

این مقاله برگرفته از کتاب« احزاب ،تشکلها و جناحهای سیاسی ایران امروز » به نام همین نویسنده می باشد .

پس ازپیروزی اسلامی تا تشکیل مجمع روحانیون مبارز، درسال ۱۳۶۷ شاهد دو دوره زمانی مختلف از لحاظ رویارویی و تضارب اندیشه های سیاسی در سطوح حاکمیت نظام جمهوری اسلامی ایران هستیم:

الف: دوران تقابل نیروهای حزب اللهی ها یا معتقدان به ولایت فقیه با گروههای لیبرال، چپ گراها، مجاهدین خلق، چریکهای فدایی خلق، پیکار و…

ب: دوران حاکمیت حزب ا… و تضارب اندیشه ها و خط مشی های درونی جریانهای معتقد به ولایت فقیه.

در دوران نخست که درست پس از پیروزی انقلاب اسلامی آغازشد. با عزل ابوالحسن بنی صدر و سایر لیبرالها از پستهای کلیدی در تابستان ۱۳۶۰ خاتمه یافت، بنابراین شاهد تقابل فکری و عملی جریانهای سیاسی ذیل در نظام جمهوری اسلامی بوده ایم:

۱ـ گروههایی که معتقد به ایدئولوژی اسلامی و رهبری روحانیت بودند؛ (مکتبیها)که در رأس آنها امام خمینی(ره) قرارداشت؛که بعدها این جریان به انقلابیون مذهبی و یا به عبارتی جریان «حزب ا…» شد.

۲ـ گروههای واپسگرا* و ساواکی و موافق رژیم شاه؛ که طرفدار تغییروضع موجود و بازگشت به دوران شاه بودند؛ مانند: برخی از نظامیان و  مدیران ارشد حکومت پهلوی.

۳ـ گروههای چپ و چپ گرا، که ضمن مخالفت با شاه و مبارزه دردوران انقلاب، با ایجادجمهوری اسلامی هم مخالف بوده و پس از بازگشت مدتی کم از دوران انقلاب اسلامی، به صف مخالفان جمهوری اسلامی پیوستند.

۴ـ گروههای میانه رو یا لیبرالها؛که ضمن مخالفت با شاه، با برخوردهای تند و خشونت آمیز مخالف بوده و بعد از انقلاب نیز با برخوردهای انقلابی گروه اول مخالف بودند و پیروان خود را بهترین افراد برای اداره جامعه می دانستند.

از آنجایی که گروههای چپ و چپ گرا در فاصله کمی پس از پیروزی انقلاب، به صف مخالفان جمهوری اسلامی پیوستند و پایگاهی در سلسله حاکمیت نظام نداشتند؛ چالش اساسی در نظام جمهوری اسلامی میان دو گروه موسوم به حزب ا… و میان میان روها(لیبرالها) بود. به همین سبب تا دورۀ برکناری بنی صدر از ریاست جمهوری و فرماندهی کل نیروهای مسلح در تابستان ۱۳۶۰ ، این دو گروه جزو جریانهای اصلی سیاسی کشور به شمار می رفتند.

ویژگیهای فکری و اجتمایی و… لیبرالها

واژه؛«لیبرالسیم»در مفهوم غربی آن دفاع از آزادی فرد در مقابل سلطه و یا جمع دیکتاتوری حاکم و دولتها است.

همچنین عده ای از نویسندگان مانند مونتسکیو،جان لاک،کانت،میل و …«لیبرالسیم» را نظریه یا سیاستی می داند که خواهان حفظ آزادیهای فردی در برابر تسلط دولتهای میباشد در عین حال لیبرالسیم سیاسی را بر اندویدالسیم **(اصالت فرد و نفی حاکمیت هر نوع نظام و جبر اجتماعی) می دانند.[۱]

منوچهر محمدی؛نویسنده وپژوهشگر ،لیبرالسیم ایرانی با معیارهای لیبرالسیم غربی  رامتفاوت می داند؛از دیدگاه وی لیبرالسیم ایرانی در محیط ایران و با توجه توجه و منش مردم ایران متولد شد؛ اما لیبرالسیم غربی در جوامع غربی و محیط و تعاملات فرهنگی و اجتماعی آن رواج پیدا کرد.

در هر حال،می توان گفت: لیبرالهای ایرانی از لحاظ عملکرد فکری و عملی به سه دسته تقسیم کرد:

۱ـ گروه یا افرادی بودند؛ که دردوران رژیم گذشته در زندان به سر می بردند و پس از آزاد شدن از زندان با هیات حاکمه(شاه) به توافق می رسیدند و ضمن همکاری با رژیم و در اختیار گرفتن پستهای کلیدی، مقابل مردم ایستاده و با کمک شاه به سرکوب کردن مردم می پرداختند مانند، شاپور بختیار نخست وزیرشاه(محمدرضا شاه).

۲ـ گروه یا افرادی که در مقطعی از دوران انقلاب اسلامی در بدنه حاکمیت نظام بودند. و با در اختیار گرفتن پستهای کلیدی نظام، مدتی با سیاستهای نظام همکاری می کردند؛ اما با این وجود به سبب عدم هم خوانی برخی ایده هاو عقاید آنها با گروه مذهبیون و یا حزب الله از صحنۀ قدرت، کنار گذاشته شدند. مانند: مرحوم مهدی بازرگان، عزت الله سحابی، مرحوم کریم سنجابی.

۳ـ گروه یا افردای که پس از انقلاب اسلامی به مخالفت با انقلاب پرداختند و انقلاب را قبول نداشتند. مانند متین دفتری و…*

از لحاظ پایگاه مردمی گروه موسوم به «حزب الله» منسجم تراز بخت واقبال بسیار بهتری درمیان مردم برخوردارند؛ و گروه لیبرال از اقبال ضعیفی در میان مردم برخوردار است؛ لکن پایگاه لیبرالها بیشتر طیف تحصیل کرده و دانشجو را در خود جای داده است.

ویژگیهای فکری و اجتماعی لیبرالهای ایران

عده ای ویژگیهای لیبرالها را از لحاظ فکری و اجتماعی به این شکل تقسیم بندی کردند:

۱ـ جدایی دین از سیاست: از دیدگاه این عده، لیبرالها حاکمیت بر امور سیاسی را قبول ندارند به همین دلیل به اعتقاد آنها روحانیون باید از پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل« دولت موقت» به حوزه های علمیه بر می گشتند و امور سیاسی و اداره کشور را به دست« متخصصین» می سپردند. همین ایدۀ کلی موجب پیدایش یک اختلاف نظری و عملی دیگر بین لیبرالها و گروه «حزب الله» شده بود.

لیبرالها، دین ومذهب را جزیی از مسائل شخصی افراد می دانند و ضمن اعتقاد به جدایی دین از سیاست، موافق با اولویت دادن به مسائل دینی و اجرای احکام آن، در همه زمینه های سیاسی و اجتماعی نیستند. مرحوم بازرگان در کتاب انقلاب در دو حرکت می گوید: « وظیفۀ خود را خدمت به ایران از طریق اسلام می دانم، و هدف خدمت به اسلام از طریق ایران انتخاب کرده بودم.» (۲)در هر حال دین را یک امر شخصی  ,واخلاقی در حوزه مسائل دنیوی می دانندو معتقد ند؛که از دستورات عقلی بهره گیری نمود ؛تا دستورات دینی.

در همین راستا؛ لیبرالها در انتخاب مقامهای دولتی در سطوح مختلف، «تخصص» را برای مقامات کافی می دانند؛ در حالی که جریان حزب الله«تعهد»درکنار«تخصص» را لازمه فعالیت دولتمردان و مسئولان در حکومت جمهوری اسلامی می شمارد.

۲ـ رابطۀ لیبرالها با روحانیون: لیبرالها با روحانیت رابطۀ چندان مناسبی ندارد؛.ولی گهگاه به دلیل جلب پشتیبانی توده های مردم رسیدن به مشروعیت حکومتی از آنها استفاده می کنند.

۳ـ لیبرالها و انحصارطلبی: لیبرالها، رقیبها و مخالفان خود را انحصار طلب می دانند، علی رغم اینکه در اوایل انقلاب اکثر پستهای کلیدی در اختیار آنها بود.(۳)

۴ـ  لیبرالهای ایران اعتقاد زیادی به مصدق دارند و ایشان را یک نیروی فعال ملی- مذهبی می دانند. بطوریکه درک آنها از سیاست خارجی و شعارنه شرقی نه غربی که از خواسته های انقلابیون بود همان دنباله روی از سیاست«موازنه منفی» محمد مصدق بود. و این شعار را مفهوم کاملا ملی دفاعی دانسته و باتحریف آن جنبه تعرفی سیاسی و غرب زدایی پیدا کرده است.(۴)

۵ ـ محافظه کار ومحتاط :  لیبرالها در دوران جنگ سرد بین شوروی سابق وآمریکا، معتقد به سیاست موازنۀ منفی یا به اصطلاح حفظ وضع موجود بودند؛ مخالف تنش در روابط بین المللی هستند و سیاست محافظه کارانه همراه با احتیاط و حزم دارند.

۶ـ الگو قرار دادن غرب در زندگی : ایرانی به شدت تحت تأثیرالگوی غرب در زندگی می باشند و بیشتر نظریات خودرا با استناد به نظریه پردازان غربی بیان می کند.

مرحوم بازرگان می گوید:« زندگی که ما امروز داریم همه اش فرنگی است.طرز فکرما، خواندنف مبارزه، انقلاب،مخالفت با استثمار و استعمار، همه ارمغان غرب است.»(۵)

۷ـ عدم اعتقاد به روشهای رادیکال در مبارزات: لیبرالها به مبارزه در چارچوب قانون اساسی اعتقاد داشته و هرگز معتقد به انقلاب و اتخاذ شیوه های انقلابی و رادیکالی نیستند ولی به اصطلاحات به شکل گام به گام و سنگر به سنگر معتقد هستند.

۸ـ در مبارزه؛ طرفدار واصلاحندتا دگر گونی وانقلاب:  وجه دیگر اختلاف میان لیبرالها و جریان حزب ا… اختلاف نظر طرفین در نحوۀ دگرگونی و ساختار به جای مانده از نظام شاهنشاهی بود. لیبرالها عمدتاً به جای« دگرگونی انقلابی» طرفدار« » *و« اصلاح» بودند؛ البته همین اختلاف نظر در مورد نحوۀ مقابله با رژیم شاهنشاهی پیش از انقلاب و در دوران مبارزه علیه محمدرضا شاه نیز وجود داشت. لیبرالها در دوران زمامداری شاه معتقد بودند که مبارزه با رژیم پهلوی باید از طریق«» و«اصلاح» و تکیه بر قانون اساسی مشروطیت باشد، در حالی که جریانی که بعدها به حزب ا… معروف شد. معتقد بود رژیم شاه قابل اصلاح نیست و برپایی یک« انقلاب»* ضروری است. همین اختلاف نظر در زمانی که انقلاب پیروز شد و دو گروه مذکور به طور مشترک در سطوح مختلف رهبری نظام مطرح شدند، بار دیگر بروز کرد.

این رویه لیبرالها پس از انقلاب باعث شد تا حتی عده ای ساواکی در مقابل نخست وزیری دست به تجمع زده و خواستار حق و حقوق خود شوند.(۶)

۹ـ پایگاه اجتماعی: از لحاظ پایگاه اجتماعی نیز لیبرالها و اعضای جریان حزب ا… با یکدیگر متفاوت بودند، در حالی که بیشتر لیبرالها به خانوادهای مرفه تعلق داشتند و تحصیل کردۀ غرب بودند،ولی بیشتر عناصر وابسته به جریان حزب ا… چه در سطح نخبگان و چه در سطح توده ها را افراد متعلق به قشر محروم جامعه تشکیل می داد.

همین مساله در دیدگاههای سیاسی و اجتماعی طرفین و تشدید اختلافات آنها بی تاثیر نبود.

۱۰- لیبرالهاواصل ولایت فقیه: لیبرالها ضمن رد اصل ولایت فقیه، بر این باورند که این اصل درنهایت به ((دیکتاتوری مذهبی))تبدیل خواهد شد. در عین حال عناصر حزب ا… دارای ویژگیهای ذیل می باشند:

۱- اسلام فقاهتی را از اصول خدشه ناپذیر اسلام می دانند. و با اعتقاد به این اصل ، ولایت فقیه و رهبری روحانیت را به عنوان ضامن موفقیت انقلاب اسلامی می دانند.

۲- دفاع از اصول و معیارهای ایدئولوژی – عقیدتی را مورد تاکید فراوان قرار می دهند.

۳- به اسلام به عنوان یک مکتب جامع و رهایی بخش بشر از قید و بندهای زندگی و مکتبی جهانشمول در راه تحقق خواسته های جوامع مختلف در طول زمان و مکان می شمارند.

۴- فرهنگ ایثار و شهادت را قدرت و نیروی غیر قابل انکار می داند؛ که هیچ فرهنگی با آن برابر و رقابت ندارد. در عین حال این ایثار و شهادت ازهیچ نیروی مادی ترس و واهمه ندارد.۵- مبارزه با اسکبار شرق و غرب را از وظایف اصولی خود می داند.

لیبرالها و سیاست خارجی :

اختلاف نظرهای این دو جریان لیبرال و حزب ا… در سیاست خارجی نیز قابل توجه است. از آنجایی که انقلاب اسلامی ایران دارای یک وجهه شدید ضد آمریکایی بود، اختلافات فوق الذکر در مورد نحوه رابطه حکومت جمهوری اسلامی و آمریکا نمود بیشتری یافت.

بیشتر لیبرالها که تحصیل کرده غرب بودند و آمریکا را قدرت اصلی در غرب فرض می کردند، معتقد بودند که حکومت جمهوری اسلامی ایران، بهتر است روابط مناسبی با آمریکا بر قرار کند و با واشینگتن وارد نزاع و کشمکش نشود.

بر خلاف لیبرالها، جریان حزب ا… معتقد بود؛ که ضدیت با آمریکا یکی از عناصر اصلی انقلاب اسلامی است و حتی اگر انقلاب اسلامی به دنبال کشمکش با آمریکا نباشد، تضاد ماهیتی و جوهر انقلاب اسلامی با سلطه طلبی آمریکا، تهران و واشنگتن را رویا روی هم قرار خواهد داد، در همین راستا، لیبرالها به شدت با دیدگاه ((صدور انقلاب))مخالف بوده و معتقد بودند که صدور انقلاب در دوره اول مجلس شورای اسلامی به خوبی هویدا و نمایان است.

مراحل رقابت لیبرال ها و حزب ا.. در سطح حاکمیت نظام ج.ا.ا

رقابت لیبرالها و جریان حزب ا… تا زمان برکناری بنی صدر از مقام ریاست جمهوری و فرماندهی کل قوا، در اوایل تابستان ۱۳۶۰، شامل چند مرحله زمانی مختلف می باشند:

[مرحله اول]: از زمان تشکیل دولت موقت تا اشتغال لانه جاسوسی آمریکا و استعفای دولت موقت؛[مرحله دوم]: از زمان اداره کشور از سوی شورای انقلاب تا پایان فعالیت این شورا و شروع نخست وزیری شهید رجایی؛[مرحله سوم]: از زمان انتخاب شهید رجایی به نخست وزیری تا عزل بنی صدر و ماجرای هفت تیر و شهادت ۷۲ تن از یاران امام خمینی (ره)و انقلاب و نظام.ج.ا.ا.

[یکم]حاکمیت لیبرالها

حاکمیت میانه روهای لیبرال ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ تا آبان ۱۳۵۸ به مدت ۹ ماه ادامه داشت. در این مرحله، لیبرالهادر بیشتر دستگاههای دولتی در رأس قرار داشتند و انقلابیون وابسته به جریان حزب ا… در اقلیت بودند و ترکیب دولت موقت یک ترکیب انحصاری متشکل از عناصر مختلف لیبرال بود.

تسخیر سفارت آمریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام(ره)از وقایع مهم این مرحله است.

از نظر دولت موقت در این مرحله، انقلاب به ثمررسیده و مردم و روحانیون نقش و وظیفۀ خود را انجام داده اند و باید صحنه را برای ورود تکنوکراتها و دولتمردان باز گذارند تا آنها بدون مزاحمت و نگرانی به رتق و فتق امور بپردازند تا کشور را که بر اثر تظاهرات و اعتصابات و …زیان دیده بود، به حالت عادی برگردانند.(۷)

در این مرحله، مردم از شور انقلابی وصف شدنی برخوردار بودند ؛و می خواستند این میوۀ به ثمر رسیده را خودشان به شکل بنیادی در دست گیرند تا بتوانند به طبقات محروم و مستضعف که در دوران محمدرضا شاه زیرستم بودند رسیدگی نمایند. و انتظار داشتند که در سازمانها و ادارات دولتی به شکل بنیادین تغیراتی بوجود آید؛ و افرادی که با شاه و سازمانهای جاسوسی همکاری داشتند کنار گذاشته شوند.

پس از اینکه مرحوم مهندس بازرگان به نخست وزیری دولت موقت رسید، فرمان یافت که در انتصاب مسئولین دولتی روابط حزبی و وابستگی به گروهی خاص در نظر گرفته نشود.(۸)و همچنین درباره تغییر نظام سیاسی کشور به جمهوری اسلامی و تشکیل مجلس مؤسسات جهت تصویب قانون اساسی نظام جدید و در نهایت انتخابات مجلس(نمایندگان ملت)، به آرای عمومی مراجعه شود.

منوچهر محمدی در کتاب ,تحلیلی بر انقلاب اسلامی می نویسد:«درمورد انجام رفراندم *جمهوری اسلامی هم برخلاف نظررهبرانقلاب و مردم، می خواستندعمل نمایند. و در همه مصاحبه ها و اعلامیه ها و سخنرانیهای امام فقط جمهوری اسلامی بود که به عنوان حکومت رژیم آیندۀ کشور یاد شده بود و شعارمردم هم عنوان حکومت اسلامی و یا جمهوری اسلامی بود. با این وجود لیبرالها و به ویژه دولت موقت صرفا‌‌‌‌ًٌ برای جلب رضایت غربیها اصرار و تأکید بر طرح جمهوری دموکراتیک داشتند»(۹)درعین حال، رهبرانقلاب با قاطعیت و صراحت اعلام کردند:«من به جمهوری اسلامی رأی می دهم نه یک کم و نه یک کلمه زیاد».(۱۰) این در حالی بود که دولت موقت همچنان بر موضوع و نظر خود اصرارمی ورزید.

لیبرالها با انتخاب نام«مجلس شورای اسلامی»و برای مجلس مخالف بودند و در برخورد با ضد انقلاب به شیوۀ ملایم و به دور از خشونت اعتقاد داشتند، و به قولی مرحوم بازرگان نه به عدالت علی اعتقاد داشت و نه به قاطعیت امام خمینی(۱۱)این در حالی بود که رئیس ستاد ارتش، شهید قرنی تصمیم گرفت با برخورد قاطع به مقابله با ضد انقلاب برخیزد، که ایشان را مورد مؤاخذه قرارداده و وادار به کنارگیریکردند

از این عملکرد لیبرالها می توان نتیجه گرفت که لیبرالها بیش از اندازه طرفدار حزم و احتیاط و محافظه کاری می باشد.

در هر حال رقابت میان لیبرالها و حزب ا… و توده های مردم هر روز ابعاد وسیعتری به خود می گرفت. تا اینکه کمیته و دادگاه انقلاب تصمیم به اعدام چهار تن از سران ارشد نظامی شاه و همچنین رئیس ساواک می گیرند. و مرحوم بازرگان در یک پیام تلویزیونی در تاریخ ۹/۱۲/۵۷ دراین رابطه می گوید:«کمیته ها و گروههای افراطی خطر بزرگی در برابر دولت و انقلاب هستند.»و معتقد بود که« باید اول سراغ کمیته ها برویم و دست و بال آنها را ببندیم.»(۱۲)

مرحله رقابت لیبرالها و حزب ا… در سیاست خارجی؛

 لیبرالها معتقد بودند که باید با امریکا رابطه دوستانه داشت. علی رغم اینکه خود آمریکایی ها کودتای۲۸ مرداد۳۲ و سقوط مصدق شدند.

ویلیام سولیوان* در رابطه با برقراری رابطۀ دولت و آمریکا چنین گفت:«دولت موقت در ایران با تعلیق هیأت مستشار نظامی و خروج کلیۀ اعضای آن از ایران موافق نبوده و خواهان ادامۀ همکاری نظامی با ایران بود و ادامۀ این همکاری را برای حفظ و کارآیی نیروهای مسلح ایران بخصوص نیروی هوایی ضروری می دانست.» (۱۳)

دولت موقت، با صدور انقلاب و حمایت از نهضتهای آزادی بخش، مخالف بود. ابراهیم یزدی، وزیرامورخارجۀ دولت موقت، در این مورد چنین گفت:« ما قصد صادرکردن انقلاب خودرا نداریم.» (۱۴) و این گفته برخلاف سخن امام(ره)بود که فرمود:«ما انقلاب خودرا به تمام دنیا صادر(۱۵) می کنیم.»به هرشکل این رقابتها و موضع گیریها ادامه یافت، تا اینکه ملاقات نخست وزیردولت موقت با مشاورامنیتی کاخ سفید، برژینسکی، و دیگر مسائل باعث شد تا دانشجویان مسلمان در یک اقدام درروز۱۳ آبان ۱۳۵۸ سفارت آمریکا **را به محاصرۀ خود درآورند، و اعضای سفارت آمریکا را به اتهام جاسوسی به گروگان بگیرند. دولت ***موقت به سبب عدم همخوانی سیاستهای خود با خواسته های مردم پس از نه ماه، در روز۱۴ آبان یک روز پس از تسخیر سفارت آمریکا استعفا می دهد و از کارکناره گیری می کند.

مرحوم بازرگان یک سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی گله مند شد که: درآغاز انقلاب وحدت داشتیم و مکتب نداشتیم، ولی حالا مکتب داریم اما وحدت نداریم، و مکتب و وحدت با هم کنار هم نمی آیند؛ کما اینکه انحصارگری ذاتاً ضدوحدت و عین خودخواهی و دیکتاتوری است. بنابراین تنها وحدت می تواند کارساز باشد و آن وحدتی است که شاه در  تأسیس حزب رستاخیز اعلام کرد. (۱۶)

[دوم] حاکمیت مشترک لیبرالها و جریان حزب الله

حاکمیت مشترک میانه روها و جریان حزب ا… از۱۳آبان۱۳۵۸تاخرداد۵۹ به مدت۸ ماه ادامه داشت. بنابراین لیبرالها از اقتدار نسبی برخوردار بودند. در این دوره نیمی از اعضای شورای انقلاب لیبرال بودندو بنی صدربه عنوان رهبرآنها، پستهای ریاست جمهوری، فرماندهی کل قوا و ریاست انقلاب را بر عهده داشت.

پس از تسخیرسفارت آمریکا در۱۳آبان۱۳۵۸،تقریباَ لیبرالهاو میانه روها پستهای کلیدی خودرا ازدست دادندو با افشای اسناد لانۀ جاسوسی آمریکاو نقش لیبرالهاو همکاری آنهابا آمریکاییها چهره لیبرالها برای توده های مردم مسلمان، شناخته شدو این تسخیر باعث شد تمامی سیستم نظامی اطلاعاتی و جاسوسی آمریکا در کل منطقه دچار اختلال گردد. همین عامل باعث کنار رفتن نیروهای غیرمکتبی و غیرمذهبی از اکثرپستهای اداری در نظام شده و دوباره؛ دشمنی شمارۀ یک آمریکا را در اذهان عمومی زنده کرد.

ازطرف دیگرتسخیر سفارت آمریکا، ایران و آمریکا را به یک مبارزه رویایی و مستقیم کشاندو آمریکاییها با توطئه های مختلف شروع به فعالیت علیه نظام نوپای جمهوری اسلامی کردند. زیرا، آمریکاییها هنوز از شوک ازدست دادن شاه خلاصی نیافته بودند، که شوک دومی به مراتب بدتر، آنهارا فراگرفته بود و آن هم افشای اسرار لانه جاسوسی و به گروگان گرفتن حدود۴۴۰ آمریکایی در داخل سفارتخانه بوده است.

پس از بحران گروگانها، آمریکاییها از هیچگونه تلاشی برای آزادی گروگانها فروگذار نکردند. در یک عملیات که قصد حمله به تهران و آزاد کردن گروگانها را داشتند در صحرای طبس با طوفان شن روبرو شده و همه هواپیماهای آنها در آتش سوخت. این مسئله استراتژیهای سیاست جارجی آمریکا را در منطقه وارد مرحله جدیدتر می نمود که می توان این مسئله را شوک سوم به آمریکا در منطقه و جهان دانست.

ماک فرگوسن و هولبروک, که در دولت جانسون وکارتر پستهای حساسی داشتند، دراین زمینه می نویسد:« درحقیقت بحران گروگانها، کشور(آمریکا)را که(دراثرانقلاب ایران)گیج شده بود، مانند دیگ آبی به نقطه جوش کامل رساند. هلیکوپترهای درحال سوختن درصحرا سمبل عدم توانایی آمریکا در بدست آوردن هدف بسیار محدودی شده بود که همانا آزادی شهروندانش از کنترل یک ملت درجه سه بود.» (۱۷)

تقسیم بندی و عکس العمل لیبرالها درمقابل تسخیر سفارت آمریکا

 گروهی از لیبرالها عضو دولت موقت و مخالف تسخیر سفارت آمریکا بودند؛ مرحوم مهندس بازرگان در این مورد چنین گفته است:« دولت موقت از نظر مسؤلیت اداری و سیاسی مملکت و حفظ حقوق نمایندگان و اتباع خارجی طبق تعهدات بین المللی نمی توانست مخالف این عمل نباشد.» (۱۸) ایشان عمل دانشجویان را ضد انقلاب و اسلام و امام می دانست.

گروهی دیگر از لیبرالها که هنوز پستهایی در اختیار داشتند. خود را از فعالیتهای دولت موقت کنارکشیده و در بعضی مواقع شروع به انتقاد از دولت موقت هم می کردند. این در حالی بود که بنی صدر که ارائه دهنده دیدگاه سه جهانی* بود. و میگوید:« اکنون ما در برابر یک عمل انجام شده قرارگرفته ایم و نمی توانیم سفارت آمریکا را با زورتخلیه کنیم.» (۱۹) به هر شکل افرادی مانند: صادق قطب زاده وزیر امورخارجۀوقت، صادق طباطبایی و جلال الدین فارسی اقدام دانشجویان را محکوم کردند.

در این مرحله نیروهای حزب اللهی با توجه به اینکه از پایگاه مردمی منسجمی برخوردار بودند و از پشتیبانی روحانیت مبارز نیز بهره می بردند، با توجه به پشتگرمی که رهبر انقلاب به آنها داده بود، تمام تلاش خود را صرف بدست آوردن کرسیهای نمایندگی مجلس نموده و در این بین علی رغم مبارزه متقابلی که همۀ لیبرالها و چپ گراهها انجام دادند توانستند اکثر کرسیهای نمایندگی مجلس را بدست آوردند.

بعد از انتخابات نوبت به انتخاب نخست وزیر رسید که حزب اللهی ها بر فرد متعهد و مکتبی تأکید داشتند و امام(ره)هم طرقدار یک نخست وزیر قاطع و مکتبی بود. امام(ره) درآن دوره فرمودند:« از اول هم به حسب الزامی که من تصور می کردم دولت موقت را قرار دادم، خطا کردیم، از اول باید یک دولتی که قاطع باشد و جوان باشد بتواند مملکت را اداره کند نه یک دولتی که نتواند، منتهی آن وقت ما نداشتیم فردی آشنا که بتوانیم، انتخاب کنیم، انتخاب شد و خطا شدو…» حالا هم که دولت می خواهد در مجلس شورا دولت ایجاد کند حالا ما باید این مطلب را به مجلس شورا اعلام کنیم که: باید یک دولت متدین صد درصد اسلامی و قاطع (انتخاب شود) یک نفر وزیر اگر مثل بعضی وزرا که الان هستند باشند اینها نپذیرند تمام وزرا باید یکی یکی بررسی شوند. وزیری متدین صد در صد انقلابی مکتبی و قاطع اگر چنانچه دولتمان مثل سابق باشد آن طور وضع و آن طور دید را داشته باشند ما باید عزای این نهضت را بگیریم باید مجلس قاطع باشد.» (۲۰)

[سوم]حاکمیت رسمی حزب الله

حاکمیت رسمی احزاب از خرداد۵۹ تا تیرماه ۶۰ به مدت یکسال ادامه داشت. که پس از شهادت رجایی و باهنر، گروه های حزب اللهی با نخست وزیری میر حسین موسوی تیرماه ۱۳۶۸ بر مسند قدرت بودند در عین حال، بعد از رحلت امام خمینی(ره) انتقال آرام و قانونی قدرت به آیت الله خامنه ای انجام گرفت.

این مرحله با انتخاب شهید رجایی در تابستان ۱۳۵۹ به سمت نخست وزیری و حاکمیت رسمی حزب الله در بیشتر دستگاه های دولتی و حکومتی شروع شد. در این دوره لیبرالها در اقلیت قرارگرفتند. در این زمان اکثریت مجلس، شورای نگهبان، شورای عالی قضایی و هیأت دولت، تحت کنترل جریان حزب الله و خط امام خمینی(ره) بوده اند و لیبرالها ریاست جمهوری، فرماندهی کل قوا، اقلیت مجلس، صدا و سیمای جمهوری اسلامی و بانک مرکزی را در اختیار داشتند.

پایان این دوره به عزل بنی صدر از مناصب خود، حذف کامل لیبرالها از قدرت و حاکمیت کامل حزب الله منجر شد.

به هر حال پس از حذف لیبرالها از مناصب کلیدی کشور، در تابستان ۱۳۶۰ ، دولت شهید رجایی جای خود را به دولت شهید باهنر داد.

دولت شهید باهنر همانند دولت پیش از خود در بر دارندۀ افراد وابسته به طیفهای مختلف جریان حزب الله بود. واقعه انفجار بمب در دفتر نخست وزیری در اقدام تروریستی مخالفان نظام جمهوری اسلامی به شهادت رجایی و باهنر انجامید و سبب تشکیل دولت جدید موقت دیگری به سرپرستی آیت الله مهدوی کنی گردید.

این دولت پس از مدتی فعالیت در عرصۀ سیاسی نظام جمهوری، جای خود را به دولت مهندس میرحسین موسوی داد. که دولت او از سال ۱۳۶۰ تا هنگام برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در سال۱۳۶۸ با تغییر اندکی در ترکیب اعضای کابینه بر سرکار بود.

از آنجایی که دولت مهندس میرحسین موسوی طی سالهای ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۷ مسؤلیت ادارۀ امور کشوررا بر عهده داشت. می توان یکی از معیارهای تشخیص جناحهای سیاسی موجود در کشور را، نحوۀ موضعگیری این جناحها نسبت به عملکرد دولت مذکور دانست.

دولت مهندس موسوی در شرایطی ادارۀ امور کشوررا به دست گرفت که به دلیل کارشکنیهای باند بنی صدر، ایران در جبهه های جنگ با عراق از موضع مناسبی برخوردار نبود و با برکناری بنی صدر، وظیفه ایجاد تحرک از جبهه های جنگ پس از شهادت رجایی و باهنر به دولت جدید واگذار گردیده بود. از طرف دیگر دوران مذکور اوج فعالیتهای تروریستی منافقان و سایر گروهکها برای تضعیف موقعیت داخلی نظام بود. در چنین شرایطی دولت مهندس موسمی به منظور کنترل بهتر امور جنگ و ادارۀ کشوردر شرایط بحرانی(جنگ و کارشکنی گروهکها) چند  سیاست اصولی را در پیش گرفت:

الف: کنترل و نظارت بیشتر دولت برای اداره امور کشور و تشویق و ایجاد شرکتهای تعاونی در سراسر کشور؛

ب:دستیابی دولت به اختیارات خاص تعزیرات حکومتی برای مقابله با بحران

ج: تشکیل کابینه با استفاده از نیروهای وابسته به طیفهای مختلف جریان حزب الله.

د:فشارهای اقتصادی بر دولت  متاثرازجنگ تحمیلی عراق علیه ایران

وکاهش در آمدهای ارزی

ه:کنترل و نظارت بیشتر دولت بر اداره امور کشور: این روند به دولت مهندس موسوی فرصت داد تا به نحو سازمان دهی شده تر و عقلانی تری به بسیج امکانات کشور خاص، نظیر جمهوری اسلامی ایران در دوران دفاع مقدس بپردازد و باید همین امکانات در یک وضع غیر عادی نظیر جنگ در بخشهای مختلف تقسیم می شدند و اولویت به جنگ و دفاع از کشور اختصاص یابد و سایر بخشها مختلف براساس سیستم سهمیه بندی از امکانات موجود در کشور برخوردار شوند.

نکته دیگری که در برخورد با این وضع بحرانی ایجاب می شد دستیابی دولت به اختیارات خاص برای مقابله با بحران بود که تحت عنوان تعزیرات حکومتی مطرح شد.دولت موسوی طی یک گفت و شنودهایی که رهبر کبیر انقلاب امام(ره)انجام داد، موفق شد چنین اختیاراتی را بدست آورد، اما با وجود این وضع در جبهه نیروهای خط امامی و طرفدار انقلاب، نگرش و موضع گیریهایی در مورد مسائل اقتصادی که به یک ضرورت و نیازمندی تبدیل شده بود و تلقی دیدگاه اقتصادی نیروهای سیاسی، سرنوشت بنای اقتصادی جامعه نوین اسلامی راتعیین می کرد، صف بندی تازه ای شکل گرفت و دو طیف فکری- اقتصادی در برابر هم قرار گرفتند. طیف اول، نیروهایی که بر قانون اساسی و فصول اقتصادی پایبند بودند و سه بخش ((دولتی))،((تعاونی))و ((خصوصی))را در کنار هم به ترتیب لازمه یک اقتصاد سالم و کنترلهای دولتی برای توزیع عادلانه وتامین نیازهای جنگی تاکید می ورزیدند.

این دست از نیروها معتقد بودند که عملکرد مهندس موسوی در انطباق با شرایط بحرانی کشور صحیح بوده و تضعیف کنترل دولت بر اداره امور کشور و واگذاری برخی از حوزه های اجتماعی و اقتصادی به بخش خصوصی به معنای تضعیف نظام است.

دسته دوم، معتقد بودند که کنترل دولت بر اداره امور کشور به این نحو، یک سیاست افراطی بوده و دولتی کردن اقتصاد مطابق با احکام اسلامی نیست. معتقدان به این عقیده با اعتراضاتی که به تعزیرات حکومتی داشتند، عملا خواستار باز شدن فضای اقتصادی کشور بودند و دسته اول را به کپی برداری از نظام های متمرکز در برخی نقاط جهان متهم می کردند.

این طیف بر حذف همه اهرمهای کنترل دولتی و اقتصاد و یکه تاز شدن بخش خصوصی، که در شرایط فرار سرمایه داران صنعتی و وابسته رژیم شاه، جز بخش خصوصی، دلالی و تجاری نمی توانست باشد، اصرار داشت. این طیف که به تدریج معروف به ((جناح راست)) *شد، نخستین مواضع خود را در مخالفت با ستاد بسیج اقتصادی کشور جنگی بود؛ تحت عنوان ((کوپنیسم مساوی کمونیسم))مورد انتقاد و حمله قرار داد.

مخالفت با اصلاحات ارضی و غیرشرعی قلمداد کردن آن در ارتباط با توزیع عادلانه زمین در میان دهقانان و کشاورزان از دیگر مواردی بود؛ که هر چند ارتباط مستقیم با اقتصاد تجاری نداشت، اما پیوند با گروهها و طبقات همگرا، این جناح را به مخالفت با آن وا می داشت. مخالفت آنان در مجلس دوم با تجارت خارجی دولتی، کوششهای سیاسی و اقدامات برای کشاندن تجارت خارجی به عرصه بخش خصوصی دلالی و نیز مبارزه فکری و شکل گیری بخش تعاونی از دیگر مواردی است که جناح مذکور در سالها آغازین دهه شصت در کارنامه خود بر جای گذاشت. مبارزه شدید با قانون کار از دیگر عملکردهای این گروه به شمار می رود.

میزان که سهم مالیات در درآمدهای دولت و مشکلات اقتصادی ناشی از افزایش حجم نقدینگی در جامعه از مسائلی بود، که در این سالها رویاروی دولت مهندس موسوی قرار گرفته بود و دولت ایشان تصمیم گرفت تا توجه به اخذ مالیات را بیشتر کند. در اینجا بود که جناح مذکور که از آغاز، مخالفت خود را با دولت مهندس موسوی نشان داده بود؛ و به صورتی فعال و فراگیر به میدان مبارزه با دولت و مخالفت با اخذ مالیات وارد شد و با حربه شرع و به عنوان دفاع از احکام اسلام، علنا اخذ مالیات را حرام خواند. در این لحظه امام(ره) با درک حساسیت وضع موجود و خطیر بودن موضوع به واکنشی اصولی و سخت مبادرت ورزید و اعلام کرد: اخذ مالیات ازسوی دولت نه تنها به عنوان حکم ثانوی، بلکه به مشابه یکی از احکام اولیه شرعی و جایز است.

در هر حال، تمام دوره دولت مهندس موسوی و به رغم حمایتهای آشکار و صریح امام خمینی(ره) از آن و با وجود شرایط پیچیده و خطیر جنگی و مسئولیتهای سنگین دولت، جناح راست هیچ گاه به تجدید نظر اصولی در دیدگاههای خویش دست نزد، بلکه پس از هر حرکت مخالفت با دولت بر سر مسائل اقتصادی همچون قیمت گذاری، مبارزه با گرانفروشی و اجرای تعزیرات حکومتی، مالیات دولت بر منابعی چون نفت، کارخانجات و کارگاههای تولیدی، برنمی یابید آنگاه که با موضعگریهای انقلاب و امام(ره)مواجه می شد، ضمن اتخاذ عقب گردهای تاکتیکی و موج سواریهای مقطعی و تظاهر به همسویی و حمایت کوشید؛ که جهت گیریهای فکری و اقتصادی ویژه خود راحفظ کند. این جناح در مجلس سوم در اقلیت قرار داشت. با این وجود این سئوال اساسی هموراه وجود داشته است که با وجود اتلاف نظرهای فوق الذکر، چرا جدایی رسمی این دو جناح از یکدیگر تا سال ۱۳۶۷ و تشکیل مجمع روحانیون مبارزه به طول کشید؟

به نظر می رسد وجود دوعنصر  داخلی و خارجی دلیل این عدم تفکیک بوده است، ضرورت مبارزه با گروههای معارض نظام به عنوان یک عنصر داخلی از یک سو و مقابله با توطئه های خارجی از سوی دیگر به عنوان عنصر خارجی لازم و ضروری می ساخت که نیروهای خودی در چارچوب نظام، بدون مشخص کردن دقیق خط مش های گروهی به فعالیت ادامه دهند، اگر چه بحران داخلی ناشی از مقابله گروهها با نظام بسیار زودتر از ابعاد بحران خارجی فروکش کرد، اما ادامه توطئه های خارجی و از جمله جنگ تحمیلی علیه نظام، و تحریمهای بین المللی علیه ایران، لزوم همکاری بیشتر گروههای داخلی و همکاری آنها با یکدیگر را ضروری می ساخت. نگاهی به ترکیب کابینه ها از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۷ نشانگر این واقعیت است که اصولا ((کارایی))نیروهای نظام بیشتر از تمایلات آنها در عضویتشان در کابینه موثر بوده است. در عین حالی که بعد از سال ۶۸ عملکرد برخی از جریانهای انقلابی تمایلات آنها در عضویت در کابینه بر ((تعهد و تخصص)) و«شایسته سالاری ترجیح داده شده است.

ب:جریانات ،جناح بندی  سیاسی در ایران از  سال ۶۷ الی ۸۶

با بررسی و مواضع جریانات مختلف سیاسی از سال ۶۷ الی ۸۷  دراین میان, جریان حزب الله به دو جریان «راست» و«چپ» تقسیم گردید. پس از پذیرش قطعنامه  ۵۹۸مهمترین رخداد این دوره رحلت بنیان گذار جمهوری اسلامی  حضرت  امام خمینی (ره) وانتخاب ایت الله خامنه ای به رهبری انقلاب اسلامی بوده است و همه پرسی (رفراندوم) بازنگری در قانون اساسی بوده که به دوره بازسازی معروف است .در همین دوره شاهد جدایی مجمع روحانیون مبارز از جامعه روحانیت مبارز در نهایت شکل گیری جریان موسوم به چپ هستیم.

دوران سازندگی

دولت سازندگی در زمانی آغاز به کار نمود ؛که شاهد خرابیها وآثار به جای مانده از جنگ تحمیلی هستیم. در این دوره برای نخستین بار براساس رفراندومی که برگزار شد؛ پست نخست وزیری حذف وخود رییس جمهور با انتخاب معاون اول به تشکیل دولت پرداخت. در این دوره ساماندهی ساختار های اقتصادی وصنعتی مسئله بسیار مهمی بود؛ که در اولویت کار دولت هاشمی قرار داشت. بطوریکه شاخص توسعه اقتصادی در بالاترین رتبه قرار گرفت؛ وشاخصهای سیاست خارجی، توسعه سیاسی ،عدالت اجتماعی، فرهنگی وغیره در رتبه های بعدی قرار داشتند. (۲۱)دوره چهار ساله دولت سازندگی در حالی به پایان رسید ؛که کشور دچار تورم اقتصادی گردید. در ۲۱/۳/ ۷۲هاشمی رفسنجانی برای دومین بار به ریاست جمهوری برگزیده شد. در این دوره دولت هاشمی اقدام به تهیه واجرای برنامه پنج ساله اول ودوم توسعه ؛با اولویت اقتصاد بازار وسیاست های درهای باز  اقدام نمود. در عین حال که سیر صعودی قیمت کالا ها به رشد خود ادامه می داد ؛ دولت مجبور شد با تغییر در برنامه سیاست درهای باز به تعدیل در اقتصاد بازار باز  روی آورد.

از سوی دیگر در این دوره  دولت سازندگی توانست در در بخش عمران جهش های زیادی  را ایجاد کند. ؛در این دوره خلاء توسعه فرهنگی و سیاسی وبی توجهی به عدالت اجتماعی باعث شکاف طبقاتی ونارضایتی های اجتماعی گردد. ماهنامه تحلیلی ویژه هادیان سیاسی بسیج در این مورد می نویسد :

((طبقه های اقتصادی جدید سرمایه داران سنتی ومدرن پایگاه اجتماعی اصلی دولت را تشکیل میدهد. احزاب وگروههای سیاسی همچون کارگزاران سازندگی و…نیروههای سیاسی خاص وحاکم در بلوک قدرت در کابینه هاشمی بودند. در این دوره توجه به توده مردم کاهش یافت. رانت خواری، تبعیض در عرصه توزیع وثروت ودر آمد ویژه خواری  ثروت ملی بار اورد .زمین خواری روحیه اشرافی گری وتجمل گرایی در میان طبقه های که وابسته کارگزاران بودند رشد نجومی پیدا کرد .سرمایه داران مدیران تکنولوژی وعناصر ذی نفوذ خاص از جایگاه والایی  دردولت برخوردار گردید. گرایشهایی چون مذاکره ورابطه با آمریکا اصالت سود ومنفعت گرایی تشکیل حلقه هایی از کارشناسان خاص در مرکز پژوهشهای ریاست جمهوری که بعدها بحرانهای موجود در مطبوعات زنجیره ای ورویکرد افراطی گری در دولت اصلاحات مدیریت نمودند. ایجاد شکاف  درنیروهای اصولگرا بواسطه تاسیس حزب کارگزاران وگرایش دولت مردان به موئلفه های لیبرالیسم به واگرایی بیشتر در میان عناصر ارزشی وتشکلهای انقلابی انجامید .نکته مهم اینکه علیرغم تصویب برنامه های اول ودوم توسعه شاهد بی توجهی دولتمردان به قوانین وبرنامه ها وانجام سلیقه ای وخارج از برنامه آنان بوده ایم .(۲۲) در هر حال  ودر سیاست داخلی در زمینه عمران شهری وساخت وساز خرابیهای ناشی از جنگ تحمیلی وبازگشت آوارگان به شهرهای وروستاهای خود؛وشروع نهضت سد سازی وزیر ساختهای اقتصادی وصنعتی از جمله توفیقات این دولت بود.

سیاست خارجی

 سیاست خارجی  در این دوره  از عمر جمهوری اسلامی دارای اهمیت به سزایی بود .زیرا سیاست صدور انقلاب اسلامی ایران به خارج  از سوی  دول غربی به رهبری آمریکا  با واکنشهای تندی روبرو گردیده بود .همین امر باعث شد؛ غرب با فشار های گوناگون  سیاسی،اقتصادی و…کشور ایران را در انزوای بین المللی قراردهد.

دولت سازنگی ؛در سطوح مختلف داخلی ،منطقه ای ،وبین المللی اقداماتی انجام داد که در ذیل به عناوین آن می پردازیم:

۱-اصلاح زیرساختهای  اقتصادی  وهدایت بازار آزاد که توفیق در این زمینه کمک از بانک جهانی ودریافت وام  جهت اصلاح این زیر ساختها ضروری بود .که شرط بانک جهانی جهت کمک منوط به هماهنگ نمودن اقتصاد ایران با اقتصاد بازار آزاد بود.

۲-گسترش رابطه اقتصادی باجمهوریهای تازه استقلال یافته از شوروی سابق  وهمچنین آسیای جنوب شرقی

۳-استفاده از سیاست قدرت نرم  جهت برقراری ارتباط با روسیه ،ژاپن،ودر نهایت اروپا با محوریت آلمان ،فرانسه،ایتالیا که نتیجه آن مخالفت اروپا با قانون داماتو کنگره آمریکا مبنی تحریم ایران بود.

دولت اصلاحات

دولت اصلاحات با اولویت قرار دادن گفتمان توسعه سیاسی قدرت را در دست گرفت .عده ای این دولت را مولود  دولت سازندگی می دانند.زیرا: ۱- گرایشات ونگرشهای حاکم بر آنهابر گرفته از تفکرات دولت سازندگی بود۲-قریب به اتفاق  فعالان سیاسی دولت  سید محمدخاتمی  را پرورش یافتگان دولت سازنگی می دانند[۲].

با بررسی سیر تحولات این دوره؛ در این دوره  توسعه سیاسی وجامعه مدنی  از مهمترین برنامه های دولت بود.که با نگاهی به تحلیلها وسخنرانیهای ودیگر فعالان سیاسی ، ۶۰درصد به گفتمان توسعه سیاسی و۱۰درصد به توسعه اقتصادی ۱۰درصد به سیاست خارجی پانزده درصد به مسائل فرهنگی و۵درصد به عدالت اجتماعی پرداخته است.

ماهنامه هدایت در تحلیلی پاشنهای آشیل دوره سوم انقلاب را چنین بیان می نماید((در دوره موسوم به اصلاحات افراطی گری وساختار شکنی وشعارهای تجدید نظر طلبانه بیش از هر دوره ای از سوی دولتمردان وفراکسیون اکثریت مجلس ششم عملیاتی گردید .تابوشکنی وتشکیل احزاب وگروهها وتشکلهای خلق الساعه که غالباَبه نقد وتخریب ارزشها ونهادهای اساسی کشور می پرداختند،مطبوعات زنجیره ای که به شار لا تا نیزم مطبوعاتی موسوم گردیده اند.فضای سیاسی کشور را وارد مرحله ای جدید کرد .بر اثر سیاست زدگی وافراطی گری آنان ،اولین شورای شهر تهران منحل شد.شماری از نمایندگان مجلس ششم در چهار چوب انقلاب مخملین به تحصن نشستند.حادثه  مشکوک دانشگاه تهران در ۱۸ تیر در تکمیل پروژه بر اندازی آرام وانقلاب نارنجی اتفاق افتاد..ملی گراها،ملی مذهبیها،وعناصر مسئله دار سیاسی واپوزیسیون به فضای سیاسی کشور بازگشتند،موج اهانت به مقدسات وارزشهای دینی وملی تا آن حد پیش رفت که با بیگانگان همنشین وهمصدا گردیده وبه خدا وپیامبر (ص)واهل بیت (ع)نیز اساعه ادب کردند.وتاریخی را رقم زدندکه هیچکس را انگیزه با زخوانی ورغبت به نگارش آن نیست.ادبار مردم به افراطیون در انتخابات ریاست جمهوری نهم ومجلس هفتم ودومین دوره شوراهای اسلامی بهترین رویکردممکن برای اصلاح فضای یاد شده به شمار می رود.))۲۲

در این دوره فرهنگ اسلام و معنویت به فراموشی سپرده شد،به اقتصاد ومعیشت مردم توجهی صورت نگرفت ،حمایت از جنبشهای اسلامی علی رغم تاکید قانون اساسی نادیده گرفته شد.پروژه هسته ای کشور به حالت تعلیق  وتعطیلی کشیده شد.روحیه مرعوبانه وسازشکاری در سیاست خارجی در پیش گرفته شد.سوءاستفاده های مالی ورانت خواری به اوج خود رسی.وضعیت پوشش زنان وحضور آنان در جامعه به وضع شکنند ه ای در آمد ومنکرات وناهنجاریها در عرصه عمومی وخصوصی جامعه فراگیر شد.تعلیم وتربیت با افت ناگواری مواجه گردید.ودولتمردان تنها به گسترش کمی تعداد روزنامه ها وصدور پروانه تاسیس احزاب وگروهها افتخار پیدا کردند.))۲۳

دولت اصولگرا وعدالت محور

دولت عدالت محور تنها دولتی بوده ؛که فاقد پشتوانه حزبی، جناحی ودر نهایت عناصردولتی بوده که علیرغم تمام پیش بینی ها در رابطه باعدم موفقیت ایشان در انتخابات با بخت واقبال زیادی روبه رو گشت؛ وتمامی مفسران وناظران را به تعجب واداشت.اولویت قراردادن گفتمان توسعه سیاسی وجامعه مدنی، عدم توجه به ناهنجاریها ی جامعه روزایران و روی آوردن به افراطی گری توسط برخی عناصر ودنبال نمودن شعارهای تجدید نظر طلبانه ، نفوذ جریان روشنفکری قدرت طلب [جریانات لیبرال] ونفوذ وورود فرصت طلبان به درون جبهه دوم خرداد، نبود مدیریت اندیشه واحد،فقدان استراتژی وبرنامه در میان نخبگان سیاسی، گرفتارشدن درمسائل روزمره سیاسی و مانور دادن زیاد برروی آنها،تقابل گروههای سیاسی جبهه دوم خرداد با هم ،بالا بردن سطح توقعات مردمی وغفلت از مطالبات حقیقی آنها ،رابطه سالاری وفراموش نمودن شعار شایسته سالاری،رواج فرهنگ اشرافیگری، از پاشنه های آشیل دولت اصلاحات بوده است.همچنین در سیاست خارجی  روی آوردن به دیپلماسی حزم واحتیاط،بخصوص درمسائل هسته ای از جمله پاشنه های آشیل دیگر این جریان بود. در هر حال این دوره از دوم تیر ۱۳۸۳وانتخاب دکتر محمود احمدی نژاد به ریاست جمهوری شروع گردیده است.

مشخصات و ویژگی های  این دوره به شرح زیر می باشد:

 وبازگشت به اصول اولیه انقلاب اسلامی ؛غالب شدن گفتمان عدالت محوری بر گفتمان اصلاحات

انتخاب رئیس جمهوری توسط مردم که هیچ حزب وگروهی از آن حمایت نکرد ومردم خودرا وامدار احزاب ندانستند.

ارتقاء موقعیت ژئواستراتژیک ایران  وافزایش اقتدار نظام با پیشرفتهای نظامی

خیزش بلند در سیاست خارجی واعاده عزت ملی وترک انفعال در مقابل سلطه وتجاوز وزیاده طلبی وتوقف پروژه غرب باوری وغرب زدگی

گسترش نفوذ انقلاب اسلامی در منطقه وجهان ودفاع از نهضتهای آزادی بخش جهان

رابطه گسترده با کشورهای آمریکای لاتین که در همسایگی آمریکا قرار داشتند.(به مانند ونزوئلا،بولیوی و…)

 تکمیل روند غنی سازی اورانیم و جهش بزرگ هسته ای با اتکاء به دانش بومی

فتح فضا وپرتاب اولین ماهواره بومی به فضا توسط دانشمندان ایران

جهش بزرگ درتکنولوژی ونانو تکنولوژی واتکا به صنعت بومی

جهش بزرگ در صنایع نظامی واتکاء به دانش بومی

سفر رئیس جمهور به سازمان ملل در نشست سالانه  سازمان ملل ونکته ی حایز اهمییت سخنرانی رئیس جمهور در مهمترین  دانشگاه  آمریکا(کلمبیا)

نخستین شرکت یک رئیس جمهورایران در نشست کشورهای حوزه خلیج فارس

توزیع  سهام عدالت که به نوعی آوردن پول نفت سرسفره مردم بوده است .

کاهش سود تسهیلات بانکی از ۲۴درصد به ۱۲درصد

احیاء اصل ۴۴ قانون اساسی در جهت خروج دولت از تصدیگری

 تغییر در ساختار سازمان مدیریت وبرنامه ریزی کشور

 سفرهای استانی رئیس جمهوری وهیئت وزیران به تمام شهرهای ایران جهت آشنایی با مسائل ومشکلات انها از نزدیک وتوزیع اعتبارات در سراسر کشور

 تاسیس صندوق مهر رضا جهت اشتغال وازدواج جوانان

 ایجاد طرح بزرگ تحول اقتصادی  که بخشی از آن جهت هدفمند نمودن یارانه ها  بوده است.

کمک بی سابقه دولت به طبقات آسیب پذیر ومحروم بخصوص افراد تحت پوشش کمیته امداد وبهزیستی

پیشرفت ورشد چشمگیر پروژه های عمرانی در مناطق مختلف کشور ؛بخصوص مناطق کم توسعه یافته ومحروم

از سوی دیگر ، محمود احمدی نژاد توانست طیف گسترده ای از طبقات مختلف سیاسی ،اجتماعی ،اقتصادی وفرهنگی از جمله بخشهایی از بدنه حوزه های علمیه وطلاب جوان وائمه جمعه و جماعات،فرهنگیان، دانشگاهیان ،کارمندان دولت،کسبه ،بازاریان، اقشار آسیب پذیر و مستضعف،کشاورزان،دامداران و…..  را به خود جلب نماید.انتخابات دوره نهم رقابتی ترین انتخابات در طول نظام جمهوری اسلامی بودزیراکه ،تمامی گروههای سیاسی کاندیداهایی جهت رقابت انتخاباتی داشتند.

اما نکته قابل توجه اینکه ، محمود احمدی نژاد در تشریح دیدگاههای خود گفتمانی را شروع نمود؛ که بر بقیه گفتمانهای دیگر غالب شد؛ وی از دولت مکتبی واسلامی سخن گفت که مبنای آن تحول خواهی بر مبنای عقلانیت فلسفی وابزاری بود. همچنین بوروکراسی اداری موجود را ناکارامد وتاکید بر علمی نمودن مدیریت کشور، کاهش تصدی گری دولت و مقابله با فساد وابعاد مختلف آن داشت.احمدی نژاد گفتمانی را شروع نمودکه توانست روح معنویت وخود باوری، شجاعت واعتماد به نفس،عدالت خواهی وبازگشت به شعارهای اولیه انقلاب اسلامی را دوباره در فضای جامه طنین انداز نمود. به طوری که پیشرفت در پرونده هسته ای ؛قرار دادن ایران در زمره باشگاههای هسته ای جهان *وتولید هزاران سانتریفیوژ ودستیابی به سوخت هسته ای صنعتی ،پرتاب ماهواره به فضا ،پیشرفتهای خارق العاده علمی وپزشکی به خصوص نانو تکنولوژی ،پیشرفتهای نظامی از جمله دستیابی و ساخت موشکهای پیشرفته ومدرن رادار گریز ؛ساخت زیردریایی مدرن و پیشرفته ،ساخت جنگنده بمب افکن به کمک دانش بومی ؛که ایران را به عنوان قدرت بلامنازع در خاورمیانه تبدیل نمود. از سوی دیگر سفرهای پر بار دولت نهم به کلیه استانها وشهرستانهای کشور،ارتباط مستقیم با نخبگان اقتصادی جهت تحول در اقتصاد کشور، برنامه محور وقانون مدار بودن از جمله اهداف دیگر دولت نهم بود. همچنین در سیاست خارجی فصل نوینی را شروع نمود ،که توانست قدرت مانور وچانه زنی ایران در روبط بین المللی را چند برابر نماید.درهرحال، دولتهای دیگر هم در جهت پیشرفت وتوسعه وآبادانی کشور ومنافع ملی ومصلحت نظام تلاش وافری نموده اند ؛اما تلاش دولت نهم چشمگیرتر بود .دولت محمود احمدی نژادکارههای انجام که دولتهای دیگر از عهده آن بر نیامدند!!

پرونده ی هسته ای ایران

دولت نهم،بر خلاف دولت گذشته در اولین گام اقدام شکستن قفل تعلیق هسته ای نمود که در دولت گذشته به مدت دو سال به حال تعلیق در آمد و تهدید است غربی ها را به فرصت تبدیل نمود۰ و شعار حق مسلم انرژی هسته ای را جهت به یک ملت فرهنگ تبدیل کرد۰

دنیای غرب به رهبری آمریکا،به پافشاری بر تعلیق غنی سازی اورانیم و گذراندن ۵ قطعنامه علیه ایران در شورای امنیت نتوانست جلوی تبدیل شدن ایران به یکی قدرتهای هسته ای دنیا را بگیرد۰ و عملا ایران به جمع چند کشور محدود باشگاه هسته ای پیوست۰ در این راستا به رغم این دستاورد بسیار مهم و حیاتی،مسئله ای هسته ای به یک چالش در عرصه ی  قالب های  سیاسی تبدیل شد۰ بطوری که برخی از مخالفان سیاسی جهت دلخوشی غرب و بدون توجه به مصالح ملت،اقدام به تخریب دولت نهم نموده اند و دنیای غرب را تشویق به فشار بر روی ایران نمودند،تا بتوانند با پیشتوانه ی آنها در تبلیغات آینده انتخاباتی بهره ای ببرند۰

تحریم اقتصادی:

یکی از استراتژی های دنیای غرب جهت مهار انقلاب اسلامی و جلوگیری از پیشرفت

آن،بهره گیری ازابزار اقتصادی وتحریم اقتصادی بوده ست.که طی سی سال گذشته دامنه این تحریمها گسترده شد.که هدف دنیای غرب به رهبری آمریکا از تحریمها را به شکل کلی می توان در موارد ذیل دانست.

۱-افزایش نارضایتی های اجتماعی وبه تبع آن ایجاد بحران مشروعیت برای نظام جمهوری اسلامی۲-جلوگیری از ایران جهت دستیابی به محصولات استراتژیک وصنایع مختلف از جمله صنایع نظامی و…۳-جلوگیری وممانعت از کمک بانکها وموسسات مالی بین المللی جهت پیشرفت اقتصاد ایران۴- تحت فشارقرار دادن  کشورهای منطقه جهت محدود نمودن رابطه سیاسی ،اقتصادی و… با ایران ودر پیش گرفتن سیاست انگلیسی ((تفرقه بینداز وحکومت کن))

۵-جلوگیری از صدور برخی از اقلام مورد نیاز جهت افزایش تورم در داخل کشور

در هر حال به رغم تحریمهای دنیای غرب وهمپیمانان آنها ودل بستن آنهابه روی کار آمدن دولت مورد علاقه ونظر خود در ایران اما مردم ایران در صحنه های مختلف آرزوهای آنها را به یاس تبدیل نموده اند.

اتکاء به خلاقیت ونو آوری جوانان ودانشمندان ایرانی در بسیاری از عرصه ها ی مختلف علمی ،صنعتی ونظامی از جمله فن آوری هسته ای ،نانو تکنولوژی وتولید سلوهای بنیادین وتسخیر فضا وپیشرفت خارق العاده نظامی و…غرب مغرور را در شگفتی وشوک عظیمی فرو برد.

طرح تحول اقتصادی

طرح تحول اقتصادی از استراتژیهای دولت نهم جهت توسعه وآبادانی کشور بوده است   که از دیدگاه دولت نهم در صورت تحق این طرح بسیاری از مشکلات اقتصادی ،اجتماعی و..کشور مرتفع می گردد.بنابراین توفیق یا عدم توفیق دولت نهم از عوامل موثر بر فر آین انتخابات ریاست جمهوری دهم می باشد. یکی از اهداف این طرح  هدفمندنمودن  یارانه ها در  چشم انداز بیست ساله  می باشد.دولت نهم با توجه به مسائل ومشکلات اقتصادی وکاستیهای به جای مانده از گذشته وجبران آن کاستی ها  این طرح را به مجلس ارائه داد.

در این راستا ستادی تحت عنوان ((ستاد راهبردی دولت))به بررسی وپیگیری وشناخت مشکلات ودر نهایت به ساختار بیمارگونه اقتصاد پرداخته است،که پس از بحث وبررسی موارد ذیل را در دستور کار خود قرار داده است :

۱-تورم بالا ۲-کندی ونوسان رشد اقتصادی ۳-نابرابری توزیع در آمد

همچنین در طرح تحول اقتصادی ریشه های مشکلات را در عوامل ذیل یافته است :

پایین بودن نرخ تورم بهره وری

هدف مند نمودن یارانه ها

کارایی پایین نظام مالیاتی

کاستیهای نظام گمرکی .از مجموع ۱۶۶گمرک کشور فقط ۶۶گمرک فعال هستند.

تنگناهای نظام بانکی

تناقض در نظام ارزشگرایی پول ملی

سنتی بودن نظام توزیع یارانه ها

والعاقبه للمتقین

کریم افتخاری کارشناس ارشد سیاسی

منابع و ماخذ

۱ محمدی منوچهر ، تحلیلی بر انقلاب اسلامی چاپ اول، انتشارات امیرکبیر، سال۶۵ ص۱۳۶٫

۲٫  مرحوم مهدی بازرگان، انقلاب ایران در دو حرکت، چاپ چهارم- انتشارات مظاهری، مهرماه ۱۳۶۳، ص۱۱۱٫

۳٫  محمدی منوچهر ، پیشین، ص۱۳۷٫

۴٫  همان

۵٫  مرحوم بازرگان، پیشین، صفحه ۱۳۹٫

۶٫  محمدی منوچهر,  پیشین، صفحه ۱۴۲٫

۷٫  همان ، صفحه ۱۴۱٫

۸٫  همان

۹٫ همان

۱۰٫روح الله خمینی، صحیفه نور، جلد پنجم، صفحه ۱۸۱٫

۱۱٫  محمدی منوچهر ، پیشین، صص۲۴ و۲۵

۱۲٫  همان، با استناد به نشریه نهضت آزادی به نام دولت موقت و شورای انقلاب، ص ۳۳٫

۱۳٫  محمدی منوچهر ، پیشین، ص ۱۸۹٫

۱۴٫  همان، ص۲۷٫

۱۵٫ خمینی روح الله ، پیشین، جلد دوازدهم، ص۲۸۴

۱۶٫  مواضع نهضت آزادی در مقابل انقلاب اسلامی، ص۹۰

۱۷٫  محمدی منوچهر ، پیشین، ص۲۷

۱۸٫ بازرگان مهدی ، پیشین، ص۹۴

۱۹٫ محمدی منوچهر ، پیشین، صص۸۲و۱۵۶ .

۲۰٫  صحیفه نور، پیشین ، صص ۱۵۴ تا ۲۵۳ .

 ۲۱-ماهنامه تحلیلی ویژه هادیان سیاسی ،سال هفتم،شماره ۷۳شهریور۸۶ص۳۳

۲۲-همان

۲۳-همان

۲۴-همان

* – منظور کسانی که به حکومت شاه و وابستگانش علاقه دارند .

** – Individualism ، مکتبی که به فردگرایی، اصالت استقلال فرد اهمیت زیاد نی دهد.

* – وزیر خارجه محمدرضا شاه بود.

– Refrom*

– Revolution*

* – Referendum ، یعنی مراجعه به آراء عمومی .

* – آخرین سفیر آمریکا در ایران قبل از وقوع انقلاب اسلامی

** – این دانشجویان اعتقاد داشتند که آمریکائی ها باعث بازگرداندن تاج و تخت به خانواده پهلوی بوده، همچنین ایجاد سازمان «ساواک» و حوادث ۱۶ آذر سال ۱۳۳۲، ۴ بهمن ۱۳۴۱ و ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ از توطئه های آمریکا علیه ملت ایران می دانند.

*** – البته مرحوم بازرگان گفته بود قبل از اشغال سفارت دولت موقت استعفاء کرد.

* – دیدگاه اروپائی ، آمریکائی و ژاپنی بود.

* – محسن رضایی اعتقاد داشت، که سیاستهای اقتصادی جناح راست و توسعه سیاسی که جناح چپ پرچمدار آن است، از نسخه های وارداتی است؛ که منطبق با شرایط اقلیمی و فرهنگی ایران نیست . (۱/۴/۸۰، مصاحبه با روزنامه «الشرق الاوسط» ) .

[۲] – سید محمد خاتمی – حسن حبیبی معاون اول- عبداله نوری وزیر کشور-زنگنه وزیر نفت-مصطفی معین وزیر علوم-آقازاده  رئیس سازمان انزی اتمی-حسین کمالی وزیر کار-خرازی معاون وزیر خارجه-شوشتری وزیر دادگستری-سعدی کیا مسکن وشهر سازی-موسی کلانتری وزیر کشاورزی-و….