- اخبار ، یادداشت ، یادداشت فرهنگی اجتماعی
- دوشنبه 24 جولای 2017 - 01:07
«زلف» بستن و اسلام؟!
یاسوج ۲۴: یادداشت// آقای رحمان رزم پا در نقد مطلب آقای محمد طاهری ( #جشن_عروسی ) مطلبی فرستاده که در اینجا منتشر می شود. رحمان رزم پا/فعال فرهنگی اولاً دو شرط گفته شده خنثی نیستند و کاملاً جهت دارند. هم شادی دو نوع است و هم آداب و رسوم! دو رویکرد کلی در مواجهه […]
یاسوج ۲۴: یادداشت//
آقای رحمان رزم پا در نقد مطلب آقای محمد طاهری ( #جشن_عروسی ) مطلبی فرستاده که در اینجا منتشر می شود.
رحمان رزم پا/فعال فرهنگی
اولاً دو شرط گفته شده خنثی نیستند و کاملاً جهت دارند. هم شادی دو نوع است و هم آداب و رسوم! دو رویکرد کلی در مواجهه با سنت ها، وجود دارد؛ ۱. لزوماً موافقت با شرع احراز شود، تا دینی محسوب شود ۲. مخالفت قطعی با شرع نداشته باشد. یعنی سنتی که مخالفتش با دین احراز نشده باشد، حتماً دینی است.
بعضی نکات گفته شده نه تنها موافقت شرع را نتوانسته اثبات کند بلکه مخالفت شرع با آن قطعیت دارد. (مثلاً زلف زدن …)
مولودی یا طنز یا …. قالب هستند و می توانند محتوای متناسب با فرهنگ باشند. مثلاً کسی در مدح اهل بیت، یا ازدواج یا عروس و داماد لُری بخواند و دیگری کُردی و… و تکثر همچنان جاری می ماند.. بلی، البته باب خلاقیت در مراسمات را در قالب مشروع نباید بست. اما نمی توان و نباید به سنت گذشته که در تعارض با سنت دینی است تن در داد. (یا خود سنت همچون رقصیدن با زلف و…جلوی مردان یا نتایج سنت چون ساز و نقاره)
هر نوع موسیقی که بسترساز فعل حرام باشد، از باب “مقدمه حرام، حرام است” حرام است و از آن جمله ساز و نقاره یا مهتر خودمان! که متاسفانه زمینه رقص و… است.
نمیدانم این جمله “معتقدم که باید لباس محلی را هم با همان سنت کامل، زلف و دستمال زد” چطور بکار برده شده است در صورتی که نگارنده یقیناً درد شریعت دارد و چرا تا این حد انفعال (و نه انعطاف) بخرج داده است؟
دستمال بازی، با توجه فهمِ عرفی مصداق رقص است و متاسفانه در شهر ما آمیخته با آرایش های زننده و اختلاط زن و مرد است….
مفسده های مختلفی از جمله، تبرج و جلوه نمایی و رقابت کاذب در پوشیدن لباس شهرت، بی حجابی، چشم چرانی و… بر چنین رسوماتی مترتب است. و به لحاظ شرعی، حکم رقص زن برای زن نیز خالی از ایراد نیست. (برای مثال به اجوبه الاستفتائات رهبری رجوع شود)
دین، بعضی مراسمات رو بدون قید تایید می کند (تقریرات)، بعضی را مشروط می پذیرد (امضایی) و بعضی را نیز خود بنا می نهد. (تاسیسی)
نه اینکه همه رسومات را مقید می کند و آنگاه می پذیرد.
هر چند بحث من حذف کامل سنت های پیشین خود نیست! چون نه ممکن است و نه مطلوب! اما حفظ سنت ها به هر قیمت نیز مطلوب نیست. و کهنه پرستی است.
اما قطعاً رنگ و صبغه الهی زدن پذیرش لباس محلی همراه با زلف نیست. بلکه اتفاقاً با پوشاندن موهای سر رنگ الهی زده می شود.