- اخبار ، اخبار سایت ، یادداشت ، یادداشت سیاسی
- شنبه 7 دسامبر 2013 - 07:12
منفعت طلبی و طایفه گرایی یا اصلاحطلبی و اصول گرایی!
در استان ما نه اصولگرایی به خوبی تبیین شده و به آن عمل می شود و نه اصلاح طلبی.بلکه با شدت و ضعف متفاوت –و صدالبته نه به طور مطلق- این هر دو در عمل به منقعت طلبی تبدیل می شوند.یعنی مهم منافع فردی و حزبی و طایفه ای است نه اصول و نه اصلاح امور.
سایت مردم استان ( ک وب)- مهدی دلبند؛
بیش از یک دهه است که اصولگرایی و اصلاح طلبی متدوال ترین واژگان سیاسی کشور شده است و مبنای مرزبندی ها قرار گرفته است.احزاب و جناح های مختلف در کشور با یکی از این دو گرایش هویت می یابند.اما به راستی معنای این واژگان چیست؟
در استان ما البته در کنار این دعوای سیاسی ،مولفه قدرتمندتر دیگری نیز وجود دارد که همه معادلات را تحت تأثیر خود قرار داده است.عصبیت خویشاوندی(طایفه گرایی).برای تبیین اصولگرایی و اصلاح طلبی و طایفه گرایی مقدمه ای لازم است.
۱-آنچه از اصولگرایی برداشت می شود،گرایش و پایبند بودن به اصول و مبناهایی است که تخطی از آنها جرم و گناه محسوب می شود.چنانچه فلسفه ایجاد این واژه تخطی کسانی از این اصول بود.اما این اصول کدام اند؟
اسلام،امام خمینی(ره)،انقلاب اسلامی، قانون اساسی و ولایت فقیه از اصول اساسی است که اصولگرایان به طور حداکثری بر پابندی مطلق به آنها تأکید دارند.
۲-اصلاح طلبی نیز قاعدتا باید به معنای اصلاح نواقص و کمبودها و جبران کاستی ها و…باشد.در هر حوزه ای اعم از فرهنگ،سیاست،اقتصاد باید طالب اصلاحات بود-که البته حرف درستی است-اما شیوه وابزار اصلاح و نیز منطق و مبنای نظری اصلاح باید در چارچوب اصول گفته شده باشد.زیرا اصلاح طلبان باید افرادی مسلمان و متعهد به اصول پذیرفته شده توسط اکثریت مردم ایران باشند.
۳-طایفه گرایی در انجام تکلیف اجتماعی- که یادآور حکومت عثمان است- با هیچ منطق عقلایی قابل تبیین نیست.چرا که با گرایش به اصول و اصلاح امور در تضاد است.معضلی که مانند یک ویروس استان ما را بیمار کرده است.
با این مقدمات باید گفت:
در استان ما نه اصولگرایی به خوبی تبیین شده و به آن عمل می شود و نه اصلاح طلبی.بلکه با شدت و ضعف متفاوت –و صدالبته نه به طور مطلق- این هر دو در عمل به منقعت طلبی تبدیل می شوند.یعنی مهم منافع فردی و حزبی و طایفه ای است نه اصول و نه اصلاح امور.
شاهد این مدعا اختلافات درونی و چندپارگی هر دو طیف اصولگرایی و اصلاح طلبی است.منفعت تنها چیزی است که آنها را گردهم می آورد.آنچنان که اصلاحاتی و اصولی بر سر منفعت در هم می آمیزند و به هم دست می دهند.
برای اینکه نویسنده –که خود را البته یک اصلاح طلب با پایبندی مطلق به اصول می داند-از جانب دیگران متهم به سیاه نمایی، خود زنی و بی انصافی نشود و…،تأکید می کنم که به هیچ وجه این تحلیل کلیت ندارد و در میان اصولگرایان و اصلاح طلبان افراد و گروه هایی سالم و مقید به مشی خود یافت می شود.اما باید پذیرفت وجه غالب همان منفعت گرایی و طایفه سالاری است.
ادامه دارد…