ان دیدگاه جزءاولین بینش ها درفروپاشی اخلاق و دین بوده است و…. تا بشریت،زمینه را مهیای حکومت کردن خود بر جهان کنند. حکومتی بر مبنای تمایلات و خواسته های انسانی که نتیجه اش میشود آنچه در عصر ما آن را مشاهده میکنیم مثل فروپاشی خانواده ها،بوجود آمده همجنس بازی وهمجنس گرایی که هیچ تلقیی از خانوده ندارند،گسترش تجاوز به حقوق دیگرن،آزادی های جنسی و قانونی شدن بی قانونی…

سایت مردم استان (محمد ناصر پاک نژاد):

در رفتار و عملکردها و در ابراز آنچه دلم می خواهد، در پوشش  وکنش های جنسی بدون توجه به تبعات اجتماعی آن می شود آنچه که چهارپنج قرن قبل نظریه پردازانی نشسته اند و تراوش ذهن و نظریه کرده اند به اسم (بویژه )آنچه که زیر مجموعه ی است از نسبیت در اخلاق و انکار فطرت بشری.

در مقاله قبلی از غیرت صحبت به میان آمد،آنچه که نیرونی درونی محسوب میشود همچون وجدان،که قائل به این هستیم که در وجود همه وجود دارد و درکنار وجدان برای جلوگیری از رفتار آزاد بویژه در مسایل جنسی و نسلی که عاملی بسیا موثرمیباشد اما متأسفانه دنیاخواهی و دین نداری وعدم توجه به فلسفه وجودی انسان و بالتبع عدم توجه به کمال انسانی باعث شده که این نیروی قوی که همچون نفس لوّامه کارگرهست در اعمال  و رفتار ضدارزش ما انسان ها،مثل خیلی از ماهایی که امربه معروف و نهی از منکر را فراموش کرده ایم و همچون خیلی از پدران و برادران این سرزمین که هیچ توجهی به پوشش زنان ،مادران و خواهرانشان ندارند و سر به زیر برف فرو برده اند ،سر را در لاک فرو برده و هیچ ابراز وجودی نمی کند.

وقتی یک عمل ناباب،ضداخلاقی(غیراخلاقی) کم کم در جامعه جا بیفتد تبدیل به عرف خواهد شد،عرفی که مبنای ذهنی آن و پذیرش ذهنی آن قبل ترها از طریق ابراز و وسایل نفوذ در اذهان و تفکرات مردماین دهکده کوچک ونزدیک به هم، بوجود آمده است و ما هم غافلیم از اینکه در ناخودآگاه یا پستوی ذهنمان حیات خلوتی برای آنها درست کرده ایم و آن حیات خلوت به ظاهر بی اثر، برای رفتار ما،اعمال و کردار ما تبدیل به اتاق فکر و اتاق فرمان گشته است.

لیبرالیسم چیست و چرا به پسوند جنسی آن بیشتر باید توجه شود؟

در لغت به معنای آزادی خواهی است. بیشتر در سیستم سیاسی وحکومتی مطرح می شود،چون بدنبال آزادی است و آزدی افراد و ملت ها برخی مواقع ضوابط پذیر نیستند که همه و همه ریشه در زیاده خواهی  ها و خودخواهای آدمی دارند.بنابراین این واژه را در مورد رفتار جنسی  وکشش ها وتمایلات اخلاقی  با توجه به آزادبودن  و در قیدو بند نبودن  است اضافه کرده تا معنا و مفهوم مدنظرمان را به خوبی به مخاطب برسانیم.

لیبرالیسم به طور کلی از اندیشه های دنیوی بوده که به آزادی های افراد و انتخاب های آزادانه افرد و کنش های آزادانه آنها در محیط پیرامون خود(جامعه) توجه دارد.و این در زندگی خصوصی یشان دولت وحکومت نمی توانند دخالت زیادی داشته باشد و تقریباً قائل به نقش وسیع قانون هستند اما نه در حکومت های خودکامه(درنظر هست به طورکلی همه حکومت هامد نظرشان می باشد)

لیبرالیسم در این نوشته دقیقاً به تأکید بر مجموعه روشها،سیاستها، تفکراتی دارد که هدفشان فراهم آوردن آزادی هرچه بیشتر برای افرادهست طبق تمایلات و خواسته هایشان حتی اگر برخی خطوط قرمز انسانی را زیر پا بگذارد.مثل ارتباط جنسی و اردواج با حیوانات،ازدواج مردبامرد و زن با زن و….

همین گونه هست که قوانین کشورهای اروپایی والبته آمریکا مطابق با لیبرالیسم جنسی است یعنی ارتیاط جنسی با هر موجوی(هر کس و هر حیوانی…!!!) / در حالی که مردم در این کشورها جز اندک افرادی از مردم آنجا هنوز که هنوزاست بعد از چند قرن نتوانسته اند این قوانین را اجرایی کنند  زیرا بافطرت و ذات انسانی تطابق ندارد.

لیبرالیسم دریک تقسیم بندی به۵ دسته تقسیم میشود و در این نوشته کوتاه به آنهاپرداخته می شود:

۱- لیبرالیسم فرهنگی ۲ – لیبرالیسم دینی   ۳-لیبرالیسم اخلاقی ۴- لیبرالیسم اقتصادی  ۵- لیبرالیسم سیاسی

– لیبرالیسم فرهنگی به جانب داری از آزادی های فردی و اجتماعی و بدنبال انعطاف پذیری در رفتار و تغییر رفتار جامعه هست.

– لیبرالیسم دینی به این می پردازد که دین امری شخصی است و رفتار حکومت و جامعه نباید بر اساس دین باشد و به صورت کلی اصول و قوانین و اوامر دینی نباید برای اداره جامعه به کارگرفته شوند ودین امری شخصی است و هرکس خود می داندوخدای خود… والبته گفته می شود که حقایق دینی با هیچ مقطع تاریخی و فرهنگی گره نخورده است  وکاملاً باید در سطح جامعه و اداره آن بی تأثیر باشد.

وتمایلات و گرایشات و وقرادادهای بشری کافی است برای ایجاد قانون وبودن در کنارهم(ناگفته نماند در تئوری اینگونه صحیح به نظر می رسد اما در واقع، اگربه کشورهاوجوامع بی دین،لائیک و سکولارنگاهی گذرا و سطحی  بیندازیم، میبینیم که با شکست مواجه شده اند و سرانجام شکست آلود سرنوشت انسانی و حقوق بشرو…به راحتی قابل رؤیت می باشد)

در لیبرالیسم اخلاقی می توان گفت شما نمی توانید هیچ قانون کلی اخلاقی پیدا کنید و خود انسان معیارتشخیص خوب و بد می شود.در این مورد از لیبرالیسم شما میبینید که امیال ظاهری افراد همان امیال واقعی آنهاست و باید مورد احترام قرارگیرند در صورتی که دین مبین اسلام این نظر را برنمی تابد انسان را دائم در خسران می بیند جز راه یافتگان و ایمان آورندگان به خدا.زیرا کمال بشریت حفظ بنیان خانواده  و داشتن  جامعه سالم برای رسیدن به آن کمال را در زمره رسالت خویش می داند.

بنای لیبرالسیم در قرن هفده با نظریه پردازی ایجاد گشت و اول بار بر آزادی از اخلاق و دین تاکید می کرده است لذا اینجاست که شما میبینید تمامی افرادی که دست به اقدامات جنسی آزادانه و خارج از چهاروچوب خانواده می زنند و همه ی آنچه که ظاهربد و زننده وغیراسلامی و پوششی نامناسب و لخت گرا را با خود در خیابان به نمایش می گذارند افرادی بی دین هستند که ارزش های انسانی، اسلامی را نمی پسندند و به کار نمی گیرند.

جان لاک  انگلیسی الاصل و پیروان نظریه اش معتقدند که انسان نباید در قید ارزشهای محدودکننده و اخلاقی و دینی باشد ودر انجام گناهان و فحشاء و فساد به صرف لذت بردن انسانی،باید آزاد باشد. ناگفته نماند الزاماً همه افرادی که به کارهای ضد اخلاقی و ضد ارزشی و هرزگی و روسپیگری و …. روی نمی آورند ودر حفظ ظاهرشان می کوشند افراد دین دار نیستند اما بر همگان مسلم است تمامی آنانی که به این رفتار روی می آورند افرادی بی دین میباشند.

ان دیدگاه جزءاولین بینش ها درفروپاشی اخلاق و دین بوده است و هدف از آن جلوگیری از حکومت کردن خدا و دین خدا ،بر ودر زمین بوده است تا بشریت،زمینه را مهیای حکومت کردن خود بر جهان کنند. حکومتی بر مبنای تمایلات و خواسته های انسانی  که نتیجه اش میشود آنچه در عصر ما آن را مشاهده میکنیم مثل فروپاشی خانواده ها،بوجود آمده همجنس بازی وهمجنس گرایی که هیچ تلقیی از خانوده ندارند،گسترش تجاوز به حقوق دیگرن،آزادی های جنسی و قانونی شدن بی قانونی…

رخنه کردن این تفکرات در اندیشه دین دارانی مثل ایرانیان با نظریاتی همچون نسبیت اخلاقی ،لیبرالیسم،نهیلیسم و در آخر هم پایانی دردناک و بی سرانجام.

وقتی این رخنه ها باشد دیگر هیچ کس نمی تواند کاری برای درست کردن این افراد بکند ما باید دعا کنیم تا خدا هدایتشان کند اما وقتی آنان گناه را گناه نمی دانند و اعمالی مانند زنا،نگاه کردن لذت ورزانه به دختران شهر و دیارمان را لغزش نمی دانند و وقتی به آنها میگوییم چرا این کار را می کنید”شانه هایشان را با بی قیدی بالا می اندازند و می گویند مگر چه اشکالی دارد؟” ما هم مثل همه… چگونه میشود انتظار هدایتشان را داشته باشیم.

دیگر هیچ چیز جز برخورد قهری توسط دولت و دستگاههای مربوطه کارساز نخواهد بودو این فرض خود در صورتی درست است که خود دولتمردان با نگرشها،حرف ها واعما و رفتارشان و…. یاری دهنده این دسته از لیبرالها نباشند.

در آخرهم نباید یادمان برود که نباید گناهکار شویم حتی اگر همه گناه کنند و همرنگ جماعت شدن هیچگاه توجیه قابل قبولی نخواهد بود.

امام علی می فرمایند:

اگر کوهها از جای کنده شوند،تو جای خویش بدار!دندانها برهم فشارو کاسه سرت را به خدابسپار! پای درزمین بکوب وچشم بر کرانه سپاه  نِه ،وبیم بر خود راه مده وبدان که پیروزی از سوی خداست.