- اخبار ، یادداشت ، یادداشت سیاسی
- شنبه 11 ژوئن 2016 - 06:06

لزوم تغییر در ادبیات و عملکرد دولت تدبیر
دولت که به جای پرداختن به اقتصاد خصوصا اقتصاد مقاومتی بیشتر وقت خود را صرف سیاست خارجی تعامل گرا با دنیا کرد امروز باید پاسخ گو باشد که نتیجه این سیاست خارجی تعامل گرا آیا چیزی غیرازکاهش اشتغال و صادرات و افزایش ۴۰درصدی واردات بوده است؟
سایت مردم استان (ک و ب)- ایوب علی پور *: دکتر حسن روحانی در حالی در ۲۴ خرداد ۹۲ توانست رای مردم را به دست آورد که دو شعار در میان شعار های ایشان در پیروزی دولت تدبیر و امید نقش برجسته تری داشت،یکی وعده ۱۰۰ روزه بهبود اقتصادی و دیگری چرخیدن همزمان چرخ سانتریفیوژها و چرخ کارخانه ها.در همان ابتدا دکتر روحانی مسئولیت بسیاری از ضعف ها و کمبود ها را متوجه دولت قبل می دانست که این حالت به وزرا و سایر مسئولین پایین تر هم سرایت کرد.دولت با عزل و نصب های گسترده خط مشی خود را از دولت قبل جدا کرد، عزل و نصب هایی که در نوع خود بی سابقه بود و چندان سنخیتی با شعار اعتدال نداشت.در اوایل کار شاید قابل پذیرش بود، اما امروز بعد از گذشت سه سال و بیش از ۱۰۰۰ روز همان بهانه ها تکرار می شوند.با گذشت هزار روز نه تنها بهبودی در اوضاع اقتصادی ایجاد نشد، بلکه ضمن خارج شدن قلب رآکتور اراک و پر شدن آن با بتن، ۶۰درصد صنعت کشور هم معطل مانده است.
دولت باید واقع بین باشد و بداند که در سال آخر عمر خود قرار دارد و از زمان عملی شدن وعده ها هم بسیاری گذشته است.ادامه روند سال های قبل و مقصر دانستن دولت نهم و دهم و بهانه گیری از انقاد منتقدان کار دولت را به سرانجام نمی رساند.دولت تا زمان اجرایی شدن برجام همه چیز رابه بعد از برجام موکول می کرد .امروز چند ماهی هم از اجرای برجام گذشته است و ولی الله سیف در سخنانی عنوان کرد ،دست آورد برجام تا کنون تقریبا هیچ بوده است .
بعد از آن هم مجید تخت روانچی اعترافی مشابه داشت.دکتر روحانی مدتی قبل گفتند ملاک برای ما جیب مردم است نه آمار و ارقام روی کاغذ.اما آیا امروز هم که در مرحله بعد از اجرایی شدن برجام قرار داریم، همان حرف تکرار می شود .بدیهی است که نه.چرا که اگر به جیب مردم مراجعه شود برجام که بیشتر وقت دولت در این سه سال صرف آن شده گشایشی در کار مردم ایجاد نکرده و این از وضعیت جیب مردم پیداست.نکته دیگر این است که،دولت کارهای خود را با ابهام جلو می برد ،و ادامه حیات خود را در همین ابهام می داند.
هر جایی که از دولت خواسته می شود شفاف سازی کند طفره می رود،و دیگران را به نفهمیدن و مغرض بودن متهم می کند.تقریبا هیچ دولتی اینطور برخوردی با منتقدان نداشته است.آگاهی حق مردم است.مردم باید بدانند دست آورد های برجام تا کنون چه بوده و این که رفت و آمد های دیپلماتیک چه نتیجه ای داشته است؟ قرار داد های بسته شده با کشور های خارجی باید منجر به تولید وصادرات بیشتر شوند که اشتغال را با خود به همراه دارد .
با افزایش یک میلیون نفری تعدا بیکاران این رفت و آمد ها چه توجیهی دارد.سیاست زده شدن دانشگاه ها و کاهش رتبه علمی آنها که توسط مراکز جهانی اعلام می شود دیگر قابل انکار و آمار های ساختگی توسط دولت نبود،نشانه ضعفی دیگر در عملکرد دولت خصوصا وزارت علوم است .دولت که به جای پرداختن به اقتصاد خصوصا اقتصاد مقاومتی بیشتر وقت خود را صرف سیاست خارجی تعامل گرا با دنیا کرد امروز باید پاسخ گو باشد که نتیجه این سیاست خارجی تعامل گرا آیا چیزی غیرازکاهش اشتغال و صادرات و افزایش ۴۰درصدی واردات بوده است؟دولت درمواقعی که نگاه عمومی به سمت مطالبه گری پیش می رود با شعار ها و جنجال های سیاسی سعی دارد اذهان عمومی را به سمتی غیراز مطالبه منحرف کند.آخرین مورد دفاع از مینو خالقی بود که با رای شورای نگهبان پایان یافت(کاری که اساسا در حیطه وظایف دولت نبود) .اگر دولت وقت و هزینه ای که در این مسیر انجام داد در مورد مطالبات مردم و پاسخگویی انجام می داد نتیجه ای بهتر برداشت می کرد . اساسا فرافکنی همیشه با نوعی اعتراف همراه است،اعتراف به این که ما هم از این وضع راضی نیستیم و برای حل مشکل اقدامی صورت نگرفته، اما مقصر دولت قبل است.اگر کار دولت فعلی را یکسره فرافکنی بدانیم می شود گفت اعتراف مستمر به این است که خود ما هم قبول دادریم کاری صورت نگرفته است اما باید، صبر کنیم سی سال از اجرای برجام بگذرد.
—————
- دانشجوی جامعه شناسی