- اخبار ، اخبار سایت
- دوشنبه 5 آگوست 2013 - 10:08
کسب و کار خلاقانه یک هم استانی در تهران
امیررضا یاریسوق، بعد از ۱۱ سال شغلش را از دست داده اما خلاقیتش باعث شده کاری انجام بدهد که هم درآمدزاست، هم از رفت و آمد بیهوده افراد جلوگیری میکند و هم در هزینههای صرفهجویی میشود. او به واسطه حضورش در تهران، سفارشات مختلف مردم در شهرهای دیگر را میگیرد، کار آنها را انجام میدهد و بابتش حقالزحمه میگیرد.
سایت مردم استان (ک و ب): امیررضا یاریسوق، بعد از ۱۱ سال شغلش را از دست داده اما خلاقیتش باعث شده کاری انجام بدهد که هم درآمدزاست، هم از رفت و آمد بیهوده افراد جلوگیری میکند و هم در هزینههای صرفهجویی میشود. او به واسطه حضورش در تهران، سفارشات مختلف مردم در شهرهای دیگر را میگیرد، کار آنها را انجام میدهد و بابتش حقالزحمه میگیرد. او گرچه معتقد است این کار درآمد خوبی دارد، اما میگوید نمیشود روی آن به عنوان یک کار دائمی حساب کرد. با این وجود به فکر توسعه کارش افتاده و میخواهد در صورت امکان یک شرکت به همین منظور ثبت کند. با او درباره کسب و کارش گفتوگو کردهایم.
شما تحصیلات دانشگاهی هم دارید؟
من از سال ۸۰ تا ۹۱ در یک شرکت، کارهای بانکی را انجام میدادم و دو ترم هم کارشناسی امور گمرکی خواندم، اما بنا به دلایلی نه میتوانستم شغلم را از دست بدهم و هم اینکه درآمدم طوری بود که نمیتوانستم ادامه تحصیل بدهم به همین دلیل تحصیل را رها کردم.
چطور شد به خرید کردن برای دیگران رو آوردید؟
من اواخر سال ۹۱ بیکار شدم، البته از سال ۹۰ این کار را شروع کرده بودم، اما فقط برای دوستان و آشنایان کار میکردم. در طول دوره حضورم در تهران، یک عده از شهرستان زنگ میزدند و از من میخواستند که اقلامی را برایشان تهیه کنم. بعد از مدتی به این فکر افتادم از کسانی که از طریق دوستانم برای خرید معرفی میشوند، پول هم بگیرم.
از اول هم هر کالایی را برای مشتری میخریدید؟
من اول با کتاب شروع کردم؛ کتابهایی که در شهرستان نبود را تهیه و ارسال میکردم. اما در حال حاضر قطعات خودرو، لوازم ورزشی، لوازم آزمایشگاهی و دارو هم میخرم و حتی کارهای اداری هم انجام میدهم.
چرا مردم ترجیح میدهند کارشان را شما انجام بدهید؟
من بعد از ۲۴ ساعت از گرفتن سفارش کالا را به دست فرد میرسانم. از طرفی صرفهجویی در هزینهها بسیار چشمگیر است. الان برای اینکه کسی بخواهد بیاید تهران و یک نامه را ثبت کند کلی باید هزینه کرایه و هزینه محل اسکان بدهد و هزینهای که من بابت حقالزحمه از افراد میگیرم به مراتب کمتر و بهصرفهتر است.
مشابه کار شما را کس دیگری هم انجام میدهد؟
من تا به حال ندیدهام کسی مشابه این کار را انجام بدهد. فقط یک خانم را دیدهام که کارهای اداری انجام میدهد، آن هم نه برای غریبهها.
چطور خودتان را به مشتریان معرفی میکنید؟
من کارت ویزیت توزیع کردهام؛ من کارت ویزیتها را در یک کتابفروشی در دهدشت گذاشتم و مشتریان از این طریق من را پیدا میکنند البته شماره تلفن من هم دست به دست میگردد.
چطور از مشتری بابت کارش پول میگیرید؟
من اول کالا را برآورد قیمت میکنم. در مواردی که قیمت زیاد است، بخشی از پول را میگیرم و وقتی کالا به دستشان رسید، بقیه پول را میدهند. من حدود ۷۰۰ مشتری دارم، ولی باور کنید هنوز ۵ نفر آنها را هم از نزدیک ندیدهام. همه کارها تلفنی انجام میشود و در بسیاری از نقاط کشور مشتری دارم.
چقدر برای این کار وقت میگذارید؟
من وقتی سر کار بودم، در فاصله ساعت یک تا ۴ هر روز به این کار میرسیدم، ولی الان که بیکارم صبح خرید میکنم و بعدازظهر ارسال میکنم. درآمدم خوب است، ولی آنطور نیست که بشود همیشه آن را ادامه داد. این میتواند کار دوم باشد.
نمیخواهید این کار را توسعه بدهید؟
واقعیت این است که من اگر کار خوبی پیدا کنم، نمیدانم میتوانم این کار را ادامه بدهم یا نه. با این حال به فکر ثبت یک شرکت هستم، ولی باید شرایط آن جور شود. مثلا میتوان چند نفر پیکموتوری گرفت و کار را توسعه داد.
سفارشهای شما فقط از شهرستان است؟
نه، من در تهران هم مشتری پیدا کردهام. به هر حال برخی که وقت نمیکنند کارشان را انجام بدهند به من سفارش میدهند. در همین نمایشگاه تهران، من چند مشتری خوب داشتم.
چطور مشتریهایتان را حفظ میکنید؟
ببینید! واقعا مشتری راضی است که مبلغی را به من بپردازد ولی زحمت آمدن به تهران و هزینه را متحمل نشود. مشتریهای من یا دانشجوند یا افرادی که از طبقه متوسط و پایین هستند، بنابراین من با آنها کنار میآیم.
بیشترین و کمترین رقمی که خرید کردهاید چقدر بود؟
من اخیرا یک میللنگ خاور به قیمت ۳ میلیون تومان خریدم و ارسال کردم. کمترین خریدم هم ۱۲۰۰ تومان برای یک کتاب بود. در این کار اعتماد حرف اول را میزند. با این حال یکی، دو بار خرید کردم و پولم را ندادند!
بطور متوسط روزانه چند سفارش میگیرید؟
بطور متوسط روزی سه سفارش دارم و در هر سفارس بین ۱۳ تا ۱۸ هزار تومان برای من میماند.
منبع: روزنامه کسب و کار