خلقیات قبیله ای و بحثهای خرد ذایل کن و ضد توسعه سردسیری و گرمسیری به راحتی اجازه حذف غیر خودی را نهادینه می کند.بنابر این دیرینه بودن فرهنگ استبدادی و بی توجهی به علم ، روش علمی و تفکر علمی و عدم درک واقعیت های جامعه وعدم تحول در شخصیت وتوسعه سیاسی واز همه مهمتر عدم آماده سازی فرهنگی و عدم تحول درشخصیت افراد، همه از سری عواملی هستند که در توسعه نیافتگی استان نقش داشته و دارند.

سایت مردم استان (ک و ب) – دارا کریمی نژاد؛  گویا واژگان محروم ترین،فقیر ترین،توسعه نیافته ترین را به بند ناف استان کهگیلویه و بویر احمد گره زده اند.براستی چرا؟ و با چه توجیهی استانی که قریب یک چهارم نفت صادراتی را تامین می نماید، پر آب ترین استان بعد از استان های شمالی است،به اندازه ۶۰ کشور جهان گیاهان داروئی دارد،پر جاذبه ترین مکان های گردشگری و بالاتر از همه دارای نیروهای انسانی نخبه بوده و ……

اما چرا باید منحوس ترین واژگان فوق را یدک کشد؟ هضم و تفهیم این معما بسیار دشوار نیست..

در حالیکه دغدغه پیشرفت، در همه جای کشور ادامه دارد واستانهای هم ردیف ما راه خود را پیدا کرده،ولی ما در نزاعهای فبیله گرایی و شبه سیاسی خود غوطه وریم. اگر ریشه مشکلات قبل از انقلاب را به نظام گذشته نسبت دهیم، و این سه دهه را به جنگ و کم توجهی دولتها بدانیم آیا صورت مساله را پاک نکرده ایم ؟

آیا مسئله در افکار و گرایشها و تفکرات ماست یا اینکه ما نمی توانیم با هم کار کنیم، هماهنگ باشیم، یکدیگر را قبول کنیم، به هم احترام بگذاریم، تفاوتهای یکدیگر را بپذیریم، از هم حمایت کنیم …

خشونت طلبی ، درگیری و نزاعهای دسته جمعی، جو گیری، زود عصبانی شدن،عدم تحمل و مدارا نسبت به هم،کتمان کردن حقایق، کم تدبیری، به ملایم ترین نقدها، عکس العملهای کهکشانی نشان دادن در قضاوت نسبت به افراد خیلی انصاف نداشتن،سیاه سفید دیدن و…. رسوباتی است که سالهاست در افکار و رفتار و شخصیت ما اثر گذاشته اند و علیرغم زندگی در دنیای مدرن و استفاده از فناوری و دانش جدید نتوانستیم ازاین خصوصیات رهایی یابیم…..وبه قولی (( افکار مدرن داریم ولی شخصیت مدرن نداریم)) همچنانکه دکترسریع القلم : مشکل عمده توسعه‌نیافتگی ایران را نه در افکار که «در شخصیت پرورش نیافته ایرانیان» می‌داند و می‌نویسد: «مشکل ما چگونگی تبدیل فکر به عمل است. مشکل ما ناتوانی در سیستم ساختن است…دو پایه متدولوژیک تمدن غرب، سامان‌دهی و تشکل از یک طرف و ظرفیت نقدپذیری افراد از طرف دیگر است. ما در هر دو مورد ضعیف هستیم»

به تبع ازاین جمله می توان گفت مجموعه رفتارهای فوق ریشه در فرهنگ و استبداد تاریخی جغرافیای فرهنگی استان ما دارد .

خلقیات قبیله ای و بحثهای خرد ذایل کن و ضد توسعه سردسیری و گرمسیری به راحتی اجازه حذف غیر خودی را نهادینه می کند.بنابر این دیرینه بودن فرهنگ استبدادی و بی توجهی به علم ، روش علمی و تفکر علمی و عدم درک واقعیت های جامعه وعدم تحول در شخصیت وتوسعه سیاسی واز همه مهمتر عدم آماده سازی فرهنگی و عدم تحول درشخصیت افراد، همه از سری عواملی هستند که در توسعه نیافتگی استان نقش داشته و دارند.و لذا به نظر می رسد تا ساختارهای منتهی به شخصیت را تغییر ندهیم ساختارهای اقتصادی واجتماعی و سیاسی استان ما متحول نخواهد شد.

حال سئوالی که وجود دارد این است که مسئولیت این تحول با کیست ؟ علاوه بر بالا بردن سطح کیفیت آگاهی عمومی مردم که بر عهده نویسندگان و دانشگاهیان خواهد بود ، با توجه به فقدان نظام رقابتی حزبی ونبود احزاب با مرامنامه و اساسنامه ، این مسئولیت با دولت است .

دولت با انتخاب نماینده خود که مسئولیت استان را با سمت استاندار به فردی مدیر و مدبر در حد ریاست جمهوری واگذارمی نماید.کیمیایی که سالها است استان ما از آن بی بهره بوده و گویا استان ما محل تجربه اندوزی و کارگاه آزمایش خطای دولتهای گذشته بوده .

استاندار مجرب با مدیریت کارآمد با جذب بودجه و سرمایه گذاری در زمینه های اقتصادی،اجتماعی،آموزشی،بهداشتی استان را متحول نموده با توسعه انسان محور در تحول شخصیت جامعه منشا اثر خواهد بود.به همین خاطر است که انتخاب استاندار انتخاب یک فرد نیست بلکه انتخاب قافله سالار توسعه استان است.

بی جهت نیست که بر همه نخبگان فرض است تا در این زمیته حساسیت به خرج دهند. واقعیت آن است شور و نشاطی که بعد از انتخابات ۲۴ خرداد با روی کار آمدن دولت تدبیر و امید به آرزوی گشایشی در حل مشکلات استان به وجود آمده ، با بحثهای پیرامون انتصاب استاندار می رود تا در همین ابتدا نگرانی هایی را ایجاد نماید. بحثهایی که باید حول این باشد که چه برنامه ای برای توسعه کوتاه مدت و بلند مدت با توجه به پتانسیلهای استان وجود دارد ،بر محور سهم خواهی و متاسفانه همان تقسیم بندیهای قبیله ای است. انتشار اخبار و تحلیلهای برخی سایتها و روزنامه ها هم دردامن زدن به این تشویش و نگرانی افزوده است.تیتر زدنهای اختلاف افکنانه،تعریف و تمجیدهای ریاکارانه،زیر سئوال بردن سابقه افراد و…نشانه های همان اختلال شخصیتی است که در اول مقاله به آن اشاره گردید.

کسانی که سالها برمرام و عقیده خود ثابت قدم بوده و از خار مغیلان نهراسیده و خود را به متاعی نفروختند افراطی و گوشه نشینان کنج عافیت نشین را اعتدال نامیدن کمکی به تلطیف فضای استان نمی کند.معنا و مفهوم اصطلاحات رادرست بکار بردن از رسالت قلم است ،چون قلم توتم ماست پس آن راارزان نفروشیم. حکم میکند و آیندگان ما را بازخواست خواهند نمود که به سهم خویش در توسعه استان سهیم باشیم