علی رضا حسن خانی گفت: وقتی در سینمای محدودی مثل سینمای ایران سینماگری چون فرهادی حضور دارد مقایسه شدن مدام هر اثری که همان حال و هوای آثار فرهادی را داشته باشد با فیلم های این کارگردان به امری متداول تبدیل می‌شود.

 چهره شاخص سینمای ایران اظهار کرد: ملبورن به احتمال زیاد شامل همین تداول خواهد شد و نوشته‌هایی با همین مضمون خواهیم خواند اما آیا چون راهی را فرهادی رفته و در آن موفق هم بوده هر کسی از هر فرعی دیگری در این مسیر عبور کند، از شاهراه فرهادی عبور کرده؟ و آیا با وجود شباهت‌های اندک تماتیک مجاز به مقایسه‌های این‌چنینی و هویت بخشی به اثر پایین دستی هستیم؟
وی در ادامه افزود:  جواب هر دو سوال در مورد ملبورن قطعاً منفی است، پس حالا می‌شود با خیالی آسوده‌تر در مورد ملبورن گفت این فیلم می‌توانست حداکثر به یک فیلم نیمه‌بلند خوب تبدیل شود اما با اضافه کردن شاخ و برگ‌های بعضاً غیرضروری، فیلم فقط در طول گسترش پیدا کرده و به هیچ وجه عمیق نمی‌شود.
حسن خانی اذعان داشت:  فیلم به غیر از همان تک موقعیت شوکه‌کننده‌ی اولیه چیز خاصی ندارد و آیند و روندهای شخصیت‌هایی مثل سمسار و مادر و دوست خانوادگی و … هیچ کمکی به گسترده‌تر شدن ابعاد داستان نمی‌کنند بلکه فقط باعث کش آمدن زمان فیلم می‌شوند.
این منتقد سینمایی درمورد انتخاب بازیگران خاطرنشان کرد: از سویی دیگر انتخاب بازیگران هم ناخودآگاه به ذهن این طور خط می‌دهد که نکند کارگردان به عمد میل داشته همان فضای فیلم‌های فرهادی را تکرار کند و از این تکرار تشخصی برای خودش دست و پا کند وگرنه بجز پیمان معادی که حضورش در فیلم بسیار کمک کننده است می‌توانست بازیگران دیگری با سبک بازی و چهره متفاوت‌تری انتخاب شوند. به عنوان مثال حضور مانی حقیقی را اگر مثلاً با رامبد جوان عوض می‌کردیم آیا اتفاقی برای فیلم رخ می‌داد؟
وی در پایان افزود: از  سوی دیگر اصرار بر حضور در لوکیشن‌های بسته و عدم خروج از محیط‌های محصور و آپارتمانی وقتی با نماهایی پرتکرار و عدم حرکت مؤثر دوربین – که می‌تواند به فرار از سکون نماهای داخلی کمک کند- پیوند می‌خورد این نکته را به ذهن یادآور می‌شود که کارگردان ناتوانی‌اش از حضور در سطح شهر و جامعه و روایتی شهری را با نوعی حصار تنیدن خودنمایانه تاخت زده و به خورد مخاطب می‌دهد.
انتهای پیام/ح.ع