آیا وقت آن نرسیده است که؛ مدیریت «بوفالویی» استان را به مدیریت «غازی» تبدیل نماییم؟

سایت مردم استان (ک و ب)-؛ آیا وقت آن نرسیده است که؛ «بوفالویی» استان را به «غازی» تبدیل نماییم؟
دولتها می آیند و می روند ،مدیران اجرایی استان تغییر می کنند ،اما صورت مساله همچنان پابرجاست. مساله این است استان که قریب یک چهارم نفت صادراتی را تامین می نماید، پر آب ترین استان بعد از استان های شمالی ، به اندازه ۶۰ کشور جهان گیاهان داروئی ، پر جاذبه ترین مکان های گردشگری و بالاتر از همه دارای نیروهای انسانی نخبه بوده اما همچنان  پیشوند محرومترین استان را یدک می کشد.براستی چرا این مساله حل نمی شود؟فارغ از تاثیر عوامل تاریخی،سیاسی،اجتماعی،فرهنگی و طبیعی بر توسعه نیافتگی استان ،به نظر می رسد شیوه مدیریت و اداره نمودن استان  که مربوط به یک دوره خاص هم  نیست در این توسعه نیافتگی سهم عمده ای دارد.گرچه شاید دور از انصاف باشد که ما عملکرد مثبت برخی افراد و دوره ها را نادیده بگیریم ولی باید گفت «کفاف کی کند این جرعه به مستی ما».چه بسیار دیده و شنیده ایم ، افرادی که به محض نشستن بر  صندلی ریاست ،هم حرف خوب زنند و هم خوب حرف می زنند ولی «دو صد گفته چون نیم کردار نیست» زیرا چه حاجت به بیان است وقتی توسعه نیافتگی مان عیان است.
پرسش این است آیا شرایط  حاکم براستان (فرهنگی،سیاسی و تاریخی،اقتصادی) مدیران را ناکارآمد می کند یا
مدیران انتصاب شده شرایط و ویژگیهای لازم  (اصل شایسته سالاری ) را برای مدیریت  نداشته اند؟
با نگاهی گذرا به روند مدیریت استان از گذشته تا به امروز،هردو عامل را در این ناکار آمدی به وضوح می بینیم.
متاسفانه عناصری توسعه ستیز همچون:تقدیرگرایی،آخرت گرایی،قومیت گرایی،گروه گرایی، خشونت طلبی ، درگیری و نزاعهای دسته جمعی، جو گیری، زود عصبانی شدن، عدم تحمل و مدارا نسبت به هم، کتمان کردن حقایق، کم تدبیری، به ملایم ترین نقدها، عکس العملهای کهکشانی نشان دادن در قضاوت نسبت به افراد خیلی انصاف نداشتن، سیاه و سفید دیدن…زمینه ساز جلوس مدیرانی بوده که سالیان سال بر گرده این مردم سوار بوده اند. تاریخ تحولات استان گواه آن است که ،چه  بسا مدیرانی غیر بومی بر این استان حکمرانی نمودند که کمترین شایستگی را برای این مهم نداشته اند،و چه زمانی  که برخی مدیران بومی  هم روی آنها را سفید نمودند. وامدار بودن مدیران به جریانات سیاسی و اشخاص ذی نفوذ در کنار نبود ویژگیهای فردی همچون: علم و دانش،تجربه و تخصص و تعهد،انگیزه ،جسارت در تصمیم گیری  و خلاقیت ،در این ناکار آمدی اثر گذار بوده است.شاید مطلب زیر بیشتر بتواند خوانندگان را با تحولات و شیوه مدیریتی حاکم بر استان ما آشنا نماید:
” در کتاب “” ویژگیهای اجتماع بوفالوها و غازها را به این شکل توصیف می کند:
ویژگی بوفالوها:
– آنها به یک رهبر پای بند و وفا دارند و همه پیروند و تابع.
– آنها درست همان کاری را می کنند که به آنها دستور داده شده است.
– آنها هرگز سوال نمی کنند و فقط پیروی می کنند.
– بوفالوها منتظر دستور می شوند و تا دستور نرسد، هیچ کاری نمی کنند و هیچ جایی نمی روند.
– هیچ کس جای دیگری را پر نمی کند و جلو نمی افتد و مسئولیت نمی پذیرد.
ویژگی غازها:
– هر غاز به هنگام پرواز دسته جمعی، احساس مسئولیت می کند .
-هر غاز فقط پیروی محض نمی کند و وضع خود را در راه می سنجد و به تصمیمی که باید بگیرد ،فکر می کند .
– هرغاز مسیر پرواز گروه را می داند .
– رهبری و جلودار بودن نوبتی است .
– هر غاز، زمان جلودار بودن، در نوک پرواز قرار گرفتن و هدایت گروه را خود انتخاب می کند .
-همه غازها تمایل به پذیرش مسئولیت و جلودار بودن و رهبری دارند.
-غازها در طول پرواز مراقب یکدیگر هستند .
-بررسی ثابت کرده است که اگر غازها مسیری را گروهی بپیمایند، ۷۰ درصد بیشتر از آن مسافتی را که انفرادی می توانند طی کنند، می پیمایند .
بلانکو می گوید بعد از این تحقیقات به داخل شرکت خود برگشتم و به همه همکارانم دستور پرواز دادم و از آنها خواستم که از امروز غازهایی باشند که هم خود از پروازشان لذت ببرند و هم من سازمان کمال یافته تر و آسوده تری را اداره کنم. آری من به آنها  اختیار و آزادی پرواز دادم و گفتم بوفالوهای من پرواز کنید. غافل از اینکه بوفالوها نمی توانند پرواز کنند. به خود گفتم بلانکو سازمان تو، یک سازمان بوفالویی است. مگر خود تو این طور نخواستی که همکارانی مطیع و فرمانبردار بی چون و چرا داشته باشی که به دست و دهان تو نگاه کنند. پس اگر غیر از این می خواهی، خود تو اول باید تغییر کنی وبه خود گفتم: من باید تغییر کنم. دیدگاه من باید تغییر کند. من باید بوفالوها را تبدیل به غاز کنم، طبیعت آنها را تغییر بدهم، با آموزش، پرورش، رشد، ایجاد انگیزش، روحیه، اختیار، مسؤولیت،‌ اعتماد، صداقت و …
(نقل از کتاب نقش دل در مدیریت، نوشته مجتبی کاشانی)
امید است مدیران امروزی و آینده استان با درک این گفته امام علی (ع) «الفُرصَه تمُّر مرِّ السَحاب فانتَهِزوا فُرَصَ الخَیّر» (نهج‌البلاغه فیض، ص ۱۰۸۶)
 «فرصت مانند ابر از افق زندگی می‌گذرد، مواقعی که فرصت‌های خیری پیش می‌آید غنیمت بشمارید و از آن‌ها استفاده کنید»
برای نیل به مقصود مدیران باید دارای فلسفه و رسالتی روشن  بوده ودر فراگیری از گذشته و تاریخ که بزرگترین معلم انسان است همت گمارند.
به خرد جمعی اهتمام نموده و به وحدت میان نظر و عمل پایبند باشند  و توجه داشته باشندکه خوب بودن یک فرد نشان این نیست که آن فرد مدیر خوبی هم هست. مدیر خوب کسی است که ارزش های والای خود را کاربردی می کند و نتیجه آن را در سازمان و میدان عمل پیدا می کند.
مردم را به عنوان ارزشمند ترین عامل در رضایت از سازمانهای زیر دست خود بدانند.مدیران باید همت کنند و وقت بگذارند و سعی کنند تا مشکلات مردم را در سریعترین زمان ممکن حل نمایند.
و در نهایت وقتی از مدیریت کنار رفتند،بدانند چه سهمی در توسعه استان داشتند.