- اخبار ، اخبار سایت ، سایت های خبری
- یکشنبه 8 می 2016 - 05:05

خودکشی و چند پرسش!
آمار بالای خودکشی در هیچ کشوری مایه فخر و مباهات نیست … هر خودکشی، نوعی موضعگیری فرد از دست رفته در برابرجامعه، اطرافیان و به طور کلی بازماندگان است.
سایت مردم استان (ک و ب)- مهدی مال میر:
ظرف چند روز گذشته، خبر چند خودکشی در رسانهها منتشر شد. یکی، خودکشی مردی که خود را در خیابان میرداماد تهران حلق آویز کرده بود و دیگری شیرجه مرگ آور مردی چهل وهشت ساله که برای رهایی از درد، خود را از طبقه دوم بیمارستان به پایین پرت میکند و شوربختانه همچنان در کما به سر میبرد و تا لحظه نوشته شدن این یادداشت در بخش مراقبتهای ویژه بستری است.
سقوط آزاد دختری در بزرگراه نیایش از پل ولایت و خودکشی نوجوانی در شهر کهگیلویه به علت جا ماندن از اردو تفریحی نیز از دیگر خبرهایی بود که روزهای گذشته بر روی خروجی رسانهها نشست.
خودکشی، یکی از پدیدههای رایج در زندگی بشر بوده است و قدمتی به کهنگی زندگی انسان بر روی کره خاک دارد. این پدیده حتی در برخی حیوانات نیز دیده شده است و فقط مختص به آدمیان نیست. مرگ خود خواسته، از جمله موضوعات پرکششی است که جامعه شناسان و روانشناسان در باره آن فراوان گفته و نوشته اند.
این که چه عاملی سبب میشود تا انسانی مرگ را بر زندگی ترجیح دهد و در اقدامیداوطلبانه به هستیاش پایان دهد، از جمله پرسشهایی است که با تمام مطالعاتی که در این زمینه صورت گرفته؛ هنوز پاسخ سرراستی برای آن پیدا نشده است! برخی مشکلات اقتصادی و تنگناهای معیشتی را در این زمینه برجسته میکنند که البته آمار بالای خودکشی در کشورهای مرفه وطبقات ثروتمند، به روشنی نشان میدهد که فقر و مشکلات مالی، لزوما به خودکشی نمیانجامد و هزاران نکته ناگفته وناشنفته در این جاست! برخی دیگر مشکلات روانی مثل افسردگی را زمینه مناسبی برای خودکشی دانستهاند که رواج خودکشی در کسانی که به گفته دوستان و دور و بریهایشان حتی کلمه افسردگی به گوششان نخورده بوده است نیز، خط بطلانی بر رابطه مستقیم افسردگی خودکشی میکشد.
اما با این همه، روانشناسان و جامعه شناسان با این نکته مخالفتی ندارند که هر خودکشی پیامیاست به اطرافیان وجهان زندگان. به عبارت دیگر، هر خودکشی، نوعی موضعگیری فرد از دست رفته در برابرجامعه، اطرافیان و به طور کلی بازماندگان است.
حال اگر این نکته را اساس بگیریم، خودکشیهایی که در چند روز گذشته رخ داد، چه پیام یا پیامهایی برای جامعه در بر داشتند؟ به زبان دیگر، جامعه تا چه میزان در رخ دادن این وقایع تلخ مقصر است؟ آیا خودکشی آنها حامل نوعی اعتراض به ساز و کارهای اجتماعی نیست؟ استیصال نهفته در خودکشیها تا چه اندازه محصول جامعه و تا چه پایه محصول خصوصیات روانی و تجربیات شخصی انسانها است؟ به راستی در جامعه ای با ویژگیهای اعتقادی ما که در آن خودکشی در ردیف گناهان بزرگ و نا بخشودنی است، چرا هر از گاهی با خودکشیهای اینچنینی رو در رو میشویم؟ این پرسشها و هزاران پرسش دیگر از این دست، بالای سر هر ماجرای خودکشی پرسه میزند و شوربختانه هنوز مطالعه و بررسی جدی و دندان گیری نه از سوی مسوولین و نه نهادهای تحقیقی صورت نگرفته است! این که خودکشی در جامعه ما نرم نرمک بدل به امری عادی میشود، نکته نگرانی آوری است که به هیچ رو نمیتوان از کنار آن به آسودگی گذر کرد.
اسباب و عوامل خودکشی هر چه که باشد، آمار بالای خودکشی در هیچ کشوری مایه فخر و مباهات نیست. ما هرگز نخواهیم دانست که هموطنانی که داوطلبانه و با اراده خود دست از زندگی شستند، در لحظات آخر چه در سَر داشتند و از چه چیزی رنج میبردند اما میشود با پیگیری و مطالعه روند زندگی قربانیان این جنس حوادث و بررسی روحیات و موقعیت روانی، اجتماعی واقتصادی آنها تا حدودی به ریشههای خودکشی در برهه کنونی نزدیک شد و از آمار بالارونده خودکشیها و آسیبهای گوناگون پدیده خودکشی در جامعه کاست! / مردم سالاری