- اخبار ، اخبار سایت ، خبرگزاری ها
- یکشنبه 10 آگوست 2014 - 08:08
خبرنگاری که معلولیت را ضربه کرد
خبرنگاری در دورههای قبل سختتر بود زیرا که مسئولین خبرنگار سالم را رد میکردند وای به حال معلول ولی از جهاتی برای یک معلول خوب بود زیرا اگر تا ۱۰ شب کنار مسئولان بودی حتی فکر نمی کردند که یک خبرنگار در کنارشان ایستاده است.
سایت مردم استان (ک و ب)- کورش رضایی:
این روزها به بهانه فرارسیدن روز خبرنگار مطالب و اخبار مختلفی از شخصیتهای مختلف از جمله مسئولان در این خصوص منتشر شده است اما اینبار به سراغ خبرنگاری رفتیم که خبرهایش را از روی ویلچری که از چشمهای بسیاری پنهان مانده تهیه میکند، خبرنگاری فعال و پویا که معلولیت را ضربه فنی کرده و به نمادی از امید و اعتماد به نفس تبدیل شده است.
::::: لطفا خودتان را برای خوانندگان معرفی کنید.
امین کائیدیشادگان هستم متاهل، فرزند ایران و ساکن گچساران هستم از ناحیه پا معلولیت دارم، زمانیکه کوچک بودم احساس بسیار بدی نسبت به این وضعیتم داشتم به خصوص وقتی که دیگران را در حال درس خواندن میدیدم همچنان والدینم نیز از این وضعیت من دچار تشویش و نگرانی بودند. واقعا در آن سالها خودم را بسیار ناتوان میدیدم اما زمانیکه به خودم آمدم و فعالیتم را در اجتماع شروع کردم به کمک پدرم آموزشهای لازم را کسب کردم.
::::: بیشتر توضیح بدهید شنیدهایم در حوزه ورزش گل کاشتهای!
توی این شهرستان برای ورزشکار شدن یک معلول راههای زیادی وجود دارد در اوایل به سراغ رشته ویلچررانی رفتم و چهار مقام اول کشوری و یک دومی و یک سوم کشوری را کسب کردم بعد از آنکه به همت مسئولان گچساران این ورزش کمرنگ شد! به تیم والیبال نشسته نفت و گاز ملحق شدم که با این روال هم فقط داریم تمرین میکنیم اگر در ذهنها بماند و این هم کمرنگ نشود.
::::: ادامه بدهید.
در ابتدا که از معلولیتم مطلع شدم به سازمان بهزیستی میرفتم و در آنجا ویلچررانی کار میکردم و علاقهای به بیرون رفتن نداشتم. پاهایم خیلی ناتوان و دردناک بود، بنابراین به سمت ورزش می رفتم اما خجالت می کشیدم توی اجتماع خودنمایی کنم و شاید این از بیاراده بودنم بود.
::::: ظاهرا به ورزش علاقمند بودید یا ورزش را برای جبران معلولیت خود انتخاب کرده بودید.
علاقهای به ورزش نداشتم و بیشتر میخواستم در خانه بمانم و کسی مرا در این وضعیت نبیند اما پدرم همیشه مشوق و پیگیر کارهایم بود. در همان سال در شهرستان گچساران بودم که با پدرم به اولین مسابقه با قهرمانان جانباز و معلول این شهرستان که در مسابقات کشوری موفق شده بودند دعوت شدم. آن روز از آنها باختم ولی آن دو روحیهای به من دادند که تا الان در یادم مانده است و سالها بعد از آنها بردم و نه با ترحم آنها بلکه با اقتدار خودم.
::::: : برخورد مردم و اجتماع با یک معلول چگونه بود.
از همان ابتدا مانند برخی معلولان که دوست ندارند وارد اجتماع شوند و کاملا گوشهگیر هستند، من هم دوست نداشتم با دیگران ارتباط داشته باشم و هر آنچه میآموختم از کتاب و تلویزیون و روزنامهها بود. همیشه مسئولان و مردم نگاهی ترحمآمیز به معلولان دارند و به معلولان به چشم یک مصرف کننده مینگرند که هیچ کاری نمیتوانند انجام دهند و این خود از هر دردی سنگینتر است ولی من ثابت کردم معلول مصرفکننده نیست و تولیدکننده هم است.
::::: آیا تغییر نگرشی نسبت به گذشته نسبت به معلولان اتفاق افتاده است؟
در گذشته نگاهها به معلولان خیلی بد بود و معلول را با یک گدا برابر می دیدند اما اکنون پذیرفتهاند که معلول انسان است و در کنار آنها زندگی میکند و پذیرفتهاند که ممکن است روزی خودشان معلول شوند در گذشته اگر معلولی مینوشت بیشتر از درد خودش بود ولی حالا از درد دیگران هم سخن میگوید و مینویسد.
::::: شنیدهایم شما یکی از فعالان خبری در گچساران هستید و همیشه یک پای ثابت جلسات و مراسمات!
اکنون که توانستهام این همه مدال کسب کنم و بارها و بارها پرچم پرافتخار ایران اسلامی را به اهتزاز در آورم که صد البته لطف خدا بوده است و مدیون لطف خداوند هستم و اینکه توانستهام خبرنگار این مملکت باشم به خود می بالم. در کنار آن هم توانستهام تنها بخشی از تواناییهای یک معلول را نشان دهم. سالهای گذشته اگر خبرنگار معلول می دیدند نمی پرسیدند چه کارهای؟ بلکه میگفتند: چه کار داری؟ اکنون هم عدهای هستند که اینگونه باشند ولی تعدادشان کم است البته تا مسئولان بفهمند یک معلول میتواند در کنار آنها و پرافتخارتر از آنها فعالیت اجتماعی انجام دهد راه زیادی مانده است.
::::: انتظارت از مسئولان چیست؟
از سازمان بهزیستی انتظار دارم که بیشتر به معلولان کمک کند به آنها راه را نشان دهند که خودشان را پیدا کنند، اشتغالزایی کرده و بتوانند خودشان را نشان دهند. اکنون معلولان بسیاری را میشناسم که با کاری که انجام میدهند چند نفر دیگر را هم تامین میکنند و تحت حمایت دارند، آیا نمیشود این نوع کار را به همه معلولان تعمیم داد. همچنین درد بزرگ معلولانی که میدانند ادارات یک شهرستان به آنها نیاز دارند اما مسئولینی که نمیدانند میتوانند از یک معلول استفاده کنند.
::::: مسئولان چه کار باید بکنند.
چرا باید من به عنوان یک معلول ثابت کنم که می توانم کار کنم در صورتی که عقل سلیم براحتی میتواند تشخیص دهد که یک معلول چقدر توان کار دارد. کاش مسئولان ما با چشمهایشان فکر نمیکردند تا این مشکلات برطرف میشد.
::::: اگر انتقاد یا پیشنهادی برای حمایت بهتر از معلولان دارید مطرح کنید.
روزگاری برای حامیان معلولین ناراحت بودیم که امکاناتی برای کمک در دستشان نیست ولی حالا باید ناراحت باشیم که حامیان ما معلولین را نمی شناسند و دریغ از یک کار مثبت، کار سازمانها شده دادن یک حقوق ۳۰ هزار تومانی که از گدایی هم کمی پایینتر است و سئوال هم همین جا نهفته است. راستش گدایی کردن صد شرف دارد به منتظر ماندن برای این قبیل ادارات حامی معلولان، البته نمیخواهم همه آنها را زیر سئوال ببرم ولی در شهرستان ما همین بس که اگر ۵۰ هزار تومان از یکی از آنها بخواهی باید یک ماه منتظر بمانی اما اگر از ما همین را بخواهند یک شبه میگیرند.
::::: نظرت در مورد مناسبسازی معابر گچساران چیست.
اکنون نزدیک به ۱۰ سال که میدانم هر چه در این مورد بگوییم بیشتر ضرر میکنیم یک وقت میخواستم از پله بالا بروم یکهزار نفر کمک میکردند ولی حالا روی سکوی شیبدار با شیب تند باشم یک نفر نمیگوید کمک میخواهی و همه ادارات ما شده سکوی شیبدار با شیب زیاد و درب جلوی آن که همیشه خدا بسته است.
::::: از خبرنگاری بگو با دنیای رسانه و خبر چه ارتباطی داری؟
یک وقتی هدفم فقط نوشتن برای حل مسائل کوچک بود اما حالا می نویسم برای رسیدن به اهدافی که خیلیها در خواب میبینند و اطمینان دارم که رشد کردن در این راه برای من آسان است، خبرنگاری در دورههای قبل سختتر بود زیرا که مسئولین خبرنگار سالم را رد میکردند وای به حال معلول ولی از جهاتی برای یک معلول خوب بود زیرا اگر تا ۱۰ شب کنار مسئولان بودی حتی فکر نمی کردند که یک خبرنگار در کنارشان ایستاده است.
::::: با چه رسانههای فعالیت خبری دارید؟
در حال حاضر سایت خبری کرونا را راهاندازی کردهام و اخبار گچساران و استان را در آن منتشر میکنم با تعدادی از خبرگزاریها و سایتهای محلی نیز همکاری دارم.
::::: درد دلی، حرف نگفتهای؟
مسخره شدن توسط دوستان و دشمنان تا لگد خوردن توسط قلدرهای کوچه و بازار همه درد است اما هیچ دردی بالاتر از نادیده گرفته شدن توسط مسئولان و بیمهری نیست. من یک مهندس صنایع این مملکت باید دنبال کار به این در و آن در بزنم زیرا فقط یک معلول هستم با آنکه هر کجا از ادارات گچساران در سیستمهای کامپیوترشان مشکل ایجاد شود به من زنگ میزنند ولی برای استخدام آدم سالم میخواهند.
روزگار قدیم از من مدرک خوب میخواستند و بعد اثبات وجودیام را می خواستند وقتی سنم از ۳۲ سال گذشت سن پایین میخواستند و وقتی از سن کار اداری گذشتم برای بالا رفتن از تیرک برق پاهایم را طلب کردند، بماند که انگار این پاها خوب نمیشود و یا شاید مسئولان ما بیشتر از من به خوب شدن من امیدوار هستند.
::::: از خانواده خود بگویید اینکه چقدر شما را درک میکنند.
خدا را شکر که خانواده خوبی دارم تا آنجا که اگر نداشته باشم خانوادهام با من سر گرسنه بر بالش میگذارند و قانع هستند. دختری دارم از جنس تمام دختران ایران و سالم و دستگیر پدرش و همسری دارم صبور و بااراده و آنچنان با من زندگی می کند که انگار نه انگار با معلولی زندگی میکند که برای زندگیاش به هر دری میزند.
==============
گفتوگو از کورش رضایی
منبع : فراس