اگر کار سرپرست دانشگاه قانونی است مشتاقانه می پذیریم اما … چرا خود ایشان با توسل به همین قانون موفق به اخذ مدرک دکترا شدند.

سلایت مردم استان (ک و ب) – سید مسعود پرهیزگاری:سر خط خبری در سایت های استان که تا دیروز در مورد قضایای دانشگاه یاسوج سکوت کرده بودند توجه مرا به خود جلب کرد که همه یک صدا ضمن حمله به خبرگزرای دانشجو و روانه کردن انواع تهمت ها به این خبرگزاری ( البته تهمت زدن فقط برای ما عیب است برای برخی از دوستان نماد روشنفکری آنها به حساب می آید!)از افشای راز های دانشگاه یاسوج خبر دادند.البته استقلال این سایت ها بر همگان روشن است اما چرا یک باره هم صدا …. فقط خدا می داند!!

اگر دوستان رسانه ای و کاربران محترم سایت های استان فقط یک بار نگاهی کوتاه به تیتر های خبرگزاری دانشجو در استان بیندازند متوجه تهمت های وارده از سوی دوستان عزیز خواهند شد.

در دوران ریاست دکترارژنگ نیز انتقادهای زیادی نسبت به این دانشگاه در این خبرگزازی درج شد که برخی از هیمن سایت ها نیز اقدام به انشار آنها نموند، همچنان که فعالیت های خوب سرپرست جدیذ و زیر مجموعه او نیز در همین خبرگزاریی منتشر شد که برای نمونه می توان به راه اندازی سرویس های خوابگاه دانشجویان دختر این دانشگاه اشاره کرد.

اما در پاسخ به دوست عزیزم جناب که هر از چند گاهی با قلم روانش مطالبی را برای رسانه های استان تهیه و منتشر می کند، عرض می کنم که دوست عزیز و آگاه اگر یک بار دیگر به متن خبر منتشره توسط این خبرگزاری دقت کنید و تا اخر خبر را مورد مطالعه قرار دهید هیچ وقت این گونه با عصبانیت دست به قلم نمی بردید.

حضرت عالی در متن منتشره خود  نوشتید« اقدامات تحسین برانگیز و شجاعانه ریاست جدید دانشگاه یاسوج را با عناوین معنا داری چون “برخورد با نیروهای حزب الهی ” مخابره کند تا در پشت کلماتشان به نوعی فضای مسمومی را علیه دکتر با هدف های چون ضدیت با ارزشهای نظام معرفی کنند تا به مقاصد خود برسند.»

دوست عزیز اگر یک بار دیگر متن خبر را مورد مطالعه قرار دهید چنین مفهومی که انگار ساخته ذهن شماست از خبر مذکور منتقل نمی شود.

این خبر در مورد اعضای هیئت علمی مامور به تحصیل بود که هیچ گونه ارزش گذاری برای آنها درمتن خبر قایل نشدیم و عنوان حزب الهی و غیر حزب الهی برای انها به کار نرفت. که یک بار دیگر این متن را برای شما و کاربران محترم درج می کنم « رئیس جدید در اولین گام خود و در اقدامی عجیب، حقوق اعضای هیئت علمی و مربیان دانشگاه که به صورت قانونی مامور به تحصیل در مقطع دکترا بودند را قطع کرد.
این اقدام رئیس جدید که درست یک روز پس از نشستن بر صندلی ریاست دانشگاه صورت گرفت موجب ایجاد موجی از نگرانی در بین این اعضای هیئت علمی شد….»

نمی دانم کجای این متن در مورد حزب الهی و یا غیر حزب الهی بودن این افراد اظهار نظر کرد که شما …. نمی گویم قصد فریب افکار عمومی را دارید … چون قایلم خبر را  تا آخر نخواندید و شاید هم تعصب قومی و قبیله ای و خطی و باندی شما احساسات پاکتان را جریحه دار کرد و دست به قلم بردید که شاید رگه هایی از بافته های ذهنی تان نیز در میان آن رسوخ پیدا کرد.

–          در جای دیگری نیز به برخی از شایعاتی که توسط برخی از همفکران حضرت عالی در دانشگاه منتشر می شود اشاره کردیم و رئیس جدید دانشگاه را از این شایعات مبرا داشتیم که متن آن نیز به این شرح است « هر چند شایعات زیادی در دانشگاه مبنی بر برخورد ریاست جدید دانشگاه یاسوج با حزب الهی های دانشگاه و تشکل های دانشجویی ارزشی مطرح هست؛ اما با توجه به اینکه به نظر می رسد ترویج این شایعات از سوی عده ای خاص و اهدافی مشخص صورت می گیرد از توجه به آنها در این گزارش خود داری کرده و به اتفاقاتی که در حال وقوع در دانشگاه هستند می پردازیم.»

در صورت لزوم علت پراکنده کردن این شایعات در محیط دانشگاه توسط عده ای خاص  را که بیشتر از همه به رئیس جدید ضربه می زند منتشر خواهیم کرد.

در ادامه نوشتید « آیا بهتر نیست مسئولین سابق به این سوالات پاسخ دهند و سکوت معنادار خود را بشکنند که این چه نیروهای هستند که برخی ادعای حزب الهی بودن را با خود به یدک می کشند و ادعای اسلام،حق و عدالت را دارند اما با بی عدالتی و خلاف قانون شدند؟ »

حال سوال من از جنابعالی که ان شا الله انسان منصفی هستید این است که کجای خبر منتشر شده در خبرگزاری دانشجو درمورد بورسیه های دانشگاه یاسوج بود و یا چند بار در مورد بورسیه های این دانشگاه موضع گیری کردیم که جناب عالی و دیگر دوستانتان پیروزمندانه از افشای راز های در پاسخ به خبر منتشره در این خبرگزاری نوشتید؟

دوست رسانه ای و اهل فهم و مطالعه من، خبر این خبرگزاری در مورد اعضای هیئت علمی مامور به تحصیل بود نه دانشجویان بورسیه!

از شما و دوستانتان که به شخصه شما را صاحب آگاهی و دانش و دقت در مسایل می دانم و همچنین از رسانه های استان، انتظار دارم قبل از اظهار نظر و نوشتن در مورد موضوعی خاص مقداری مطالعه بشتری انجام دهید تا افکار عمومی را ناخودآگاه و غیر عمد به سمت دیگری سوق ندهیم.

از سال ها قبل تا کنون همه ساله عده ای ازاعضای هیئت علمی که به استخدام دانشگاه در آمده اند، این حق را دارند که ماموربه تحصیل شوند ( این امر در دیگر نهاد ها مثل آموزش و پروش نیز مرسوم است)که پس از طی روال قانونی می توانند از این ظرفیت استفاده کنند. اما بورسیه چیست…. توضیح بدهم یا زحمت تحقیق را به گردن خود دوستان بگذارم؟

نوشتید« کسانی که در جامعه اینچنین برخورد می کنند و دیگران را به فتنه انگیزی در دانشگاه به دلیل متفاوت بودن تفکرات سیاسیشان متهم می کنند آیا کارهای دیروز برخی از این نورچشمی ها که امروز با استقامت و شجاعت دکتر رمضانی افشاء شده اند خود مصداق فتنه علمی در دانشگاه ها نیستند …»

می نویسم چه کسی؟ کی و کجا بحث فتنه انگیزی در دانشگاه را مطرح کرد؟!!

نوشتید « که اگر این روال رابطه سالاری ادامه پیدا می کرد جامعه دانشگاهی ما در چند سال آینده با رکود علمی و ناتوانی برخی نورچشمی در ارائه مباحث علمی مواجهه می شدند.»

پاسخش را به خودتان وا می گذارم که به مقایسه دانشگاه یاسوج قبل از تصدی ریاست دکتر ارژنگ و حال بپردازید.

دانشگاهی که با دو سه رشته کاردانی و هفت هشت رشته کارشناسی و دو رشته کارشناسی ارشد تبدیل شد به دانشگاهی که فقط در ۴۰ رشته دانشجوی دکترا جذب می کند…. (جذب دکترا یعنی رشد علمی و ارتقای سطح علمی اساتید و افزایش سطح امکانات علمی و …)

نمی گویم که تا سال ۸۴ اساتید دانشگاه یاسوج را دانشجویان فارغ التحصیل کارشناسی ارشد تشکیل میداد که برای سربازی به دانشگاه فرستاده می شدند.

راستی صحبت از نور چشمی ها شد، بدون توضیح اضافه توجه جناب عالی را به طنزی که در سال های ۸۳ و ۸۴ در دانشگاه و در بین دانشجویان رواج یافت جلب می کنم که اگر خدای ناکرده یکی از بستگان یکی از کارمندان دانشگاه یاسوج به رحمت خدا برود قریب به اتفاق کارکنان دانشگاه سیاه پوش می شوند.

برادر یوسفی اگر خودتان به عنوان یک تیرتاجی به دانشگاه تشریف ببرید خواهید دید که چهره بیشتر کارکنان دانشگاه برایتان آشناست….

برادر عزیز در دانشگاه اشکالی ندارد اما … ؟!!

موضوع انشا: طایفه سالاری بهتر است یا رابطه سالاری ؟

نوشتید « یقینا بهترین راهکار این است که از سوی وزارت علوم تحقیقات و فناوری کمیته ای با عنوان تحقیق و تفحص شکل گیرد تا آنچه در طی این سالها بر پیکره ، روح ، قلم و نام دانشجو بر این دانشگاه روا داشته است مورد بررسی قرار گیرد تا آثار این مدیریت نورچشمی بیش از گذشته عیان گردد.»

می نویسم: ما هم موافقیم و مشتاقانه استقبال می کنیم. اما تنها نه این ۸ سال که سال های قبل از ان نیز مورد تحقیق و تفحص قرار گیرد تا سیه روی شود هر که در او غش باشد.

نوشتید « چرا نهادی در طی این سالها هیچگونه نظارتی بر رفتار و اعمال ریاست سابق دانشگاه نداشته اند که اینک در کمتر از یک ماه آن هم در آغاز راه ریاست جدید دانشگاه باید این اسناد غیر قانونی را پیدا و بیان کنند؟ »

می نویسم: یقین داشته باشید اگر کوچکترین خطایی در این سال ها از ریاست دانشگاه سر می زد، بلافاصله خبر آن گوش عالم و آدم را توسط رسانه هایی که ماهیت خود را در این مدت نشان داده اند کر می کرد. و اگر نگاهی به همه تخریب های رئیس سابق بیندازید چیز دندان گیری عایدتان نمی شود و خودتان متوجه می شوید که فقط شانتاژ های مطبوعاتی بود

اما شما که تا این اندازه دلسوز دانشگاه یاسوج هستید وقتی که نماینده محترم مردم بویراحمد و دنا به مجلس شرفیاب شدند نیز پی گیر همین خواسته به حق شما بودند اما آیا پاسخ کمیته بازرسی وزارت را هم شنیده اید؟

آیا می دانید چرا دیگر این نماینده  و دیگران نتوانستند برای عزل دکتر ارژنگ پا فشاری کنند؟

می دانید چرا نماینده بویراحمد ود نا از وزیری که تفکراتش به ظاهر  ۱۸۰درجه با او متفاوت است تشکر می کند؟

اگر از نتایج کمیته تحقیق و تفحص اطلاع داشتید چنین نمی گفتید هر چند ممکن است فردا در پاسخ انگی نیز به کمیته تحقیق و تفحص بزنید.

من از این سخن شما استقبال می کتنم که نوشتید « … در این دولت خط قرمز ما نه کابینه و نه دوستان هم فکرمان، بلکه قانون است » و امیدوارم که همین مسیر را نیز ادامه بدهید و حب و بغض های طایفه ای و جناحی شما و دوستان منصفتان را از مسیر حق خواهی و حق گویی خارج نکند.

نوشتید« اتفاقا باید اقدامات و تصمیمات شجاعانه دکتر رمضانی را ستود و او را تشویق به رعایت قانون گرایی و احقاق حق مظلومان نمود »

می نویسم: ما هم به همین خاطر خبر مذکور را در رسانه خود منتشر کردیم که او را به رعایت قانون و احقاق حقوق مظلومان ترغیب کنیم و امیدواریم که اگر قصد نان بری قانونی دارد همه را به یک چشم ببیند.

نوشتید « تا که بارها در دانشگاه یاسوج به فراموشی سپرده شده بود بار دیگر احیا شود و فضای علم و دانش در دانشگاه جوانه زند.»

می نویسم: مقایسه ای کنید فضای قبل و بعد از ریاست دکتر ارژنگ بر دانشگاه یاسوج را تا مفهوم درست شایسته سالاری را متوجه شوید.

طایفه سالاری حاکم بر محیط دانشگاه تا جایی پیش رفت که اشخاصی بدون داشتن دیپلم! مسئولیت های بزرگی را در دانشگاه یاسوج  عهده دار بودند.

. این تحقیق را به خود شما واگذار می کنم چون می دانم دوستان شما این امکان را دارند که لیست ها و نامه های محرمانه دانشگاه را در اختیار رسانه های همسو قرار دهند، تا از آنها بخواهید که اسامی همه کارکنان دانشگاه و مدارک تحصیلی و سال جذب شان را در اختیارتان قرار دهند تا متوجه شوید که نیروهای جذب شده در کدام دوران بر اساس شایسته سالاری بود و کدام طایفه سالاری. ( اگر درد دانشگاه و قانون دارید و برای آینده دانشجویان و استان نگرانید چرا تا الان به این نکته اشاره نکردید و رئیس دانشگاه را در برخورد با طایفه سالاری حاکم بر دانشگاه ترغیب نکردید؟)

دوست عزیز دم زدن از قانون کار بسیار راحتی است اما قانون گرایی و قانون مداری کار بسیار مشکلی است .

اگر کار سرپرست دانشگاه قانونی است مشتاقانه می پذیریم اما این سوال برای ما بی پاسخ می ماند که چرا خود ایشان با توسل به همین قانون موفق به اخذ مدرک دکترا شدند. یا فقط برای دیگران است و برای او ….