- اخبار ، اخبار سایت ، پرونده های خبری ، کهگیلویه و بویراحمد هویتی فرهنگی ، یادداشت ، یادداشت سیاسی ، یادداشت فرهنگی اجتماعی
- چهارشنبه 23 نوامبر 2016 - 09:11

تغییر نام استان، هویّت زدایی یا هویّت زایی؟!
راستی چرا ، با واقع بینی به مسایل و مشکلاتِ امروز جامعه نگاه نمی کنیم،و نمی خواهیم بپذیریم که تصمیم های شتابزده ، احساسی و کارشناسی نشده ازاین سنخ ، چه مصایب و مشکلاتی که برایمان بدنبال نداشته وچه آسیب های سنگینی را که بر پیکره اِتّحاد و همبستگی مردم و یک پارچگی کشور وارد نخواهد ساخت؟
یاسوج۲۴:
حکایتِ مدیریّت فرهنگی ولایتِ ما هم عجب حکایتی است؛قصّه ی پر غصّه ای که گویی تمامی ندارد و هر چهار سال یک بار تکرار می شود!
توگویی در قد و قامتِ پیروزِ میدان آردشان را بیخته و الک شان را آویزان کرده اند! و تنها کار بر زمین مانده مندرجِ در حکمِ ماموریتِ ویژه شان، همانا عوض کردن “شناسنامه ی کهنه و رنگ و رو باخته”و تغییر نام و نشانِ این دیار بوده و هست ! و گوییا تنها مدالی که جای آن در” کارنامه ی پر افتخار”ِ ” حرفه ای شان خالی است ،همین یک قلم بوده است و بس! که آن هم با هّمت و حمایتِ بزرگان سیاست در جامه ی حامیانِ فرهنگ و در نشست شورای فرهنگ عمومی استان بِحمدالله والمِنَه حاصل گردید!
بزرگوارانی که ظاهراً از سرِ احساس درد، در قالبِ وظیفه باتوجیه “مَن در آوردی” طولانی و نا مانوس بودن و صد البتّه حّل مشکل ! تلّفظِ نام استان برای “بالا دست ها”.
یک بار برای همیشه چاره کار را در آن دیده اند تا پس از سالها انتظار و آرزو طیِ برنامه ای از پیش طرّاحی شده،در پشت درهای بسته و در جلسه ای “به اصطلاح فرهنگی”!بدور از چشمِ”اغیار” طومارِ روزگار فرهنگ مردم را در هم پیچیده، و به بهانه ی خدمت به فرهنگ عمومی!! دمار از تبارِهویّت در آورده و به میمنت و مبارکی نامی خوش آهنگ ،کوتاه و قشنگ وروز آمد و شایسته به جایگزینی نامِ بی مسّمای “کهگیلویه و بویراحمد”انتخاب و مولودی مبارک و” قَدَم خیر” به مامِ وطن تقدیم نمایند!
و چه، خدمتی به مردم برتر از این هدیه ی ماندگار!
تو گوئی با اتخاذِ این تصمیمِ “تاریخی” ، تاریخ “قوم”را زنده و صفحه ی جدیدی را از کتاب زندگی مردمِ “همیشه در صحنه”امّا” همیشه غایب در این میانه” ،ورق زده و به تَبَع این حرکتِ سازنده، نام و نشانی برای نشان دادن”مجد و عظمتِ” این سامان دست و پا کرده و به آرزوی دیرینه ی شهروندان جامه ی عمل پوشانده و دروازه خوشبختی را به تمام و کمال بر رویشان گشوده باشند! به وجود چنین مدیرانی خوش قریحه،آینده نگر و وظیفه شناس! باید بالید، و احساسِ غرورِ فاتحان این” فتح الفتوح”را ستود! وبه تک تکِ آنان، به ویژه فرزندانِ برومند و” تجدّد طلب” این دیار در انجامِ بی عیب ونقص و سریعِ این ماموریّت تاریخی و “فرهنگ ساز”به جهتِ از بین بردن دغدغه ی شبانه روزی مردمِ این دیار در تدوین و تصویب این مصوّبه تهنیت گفت و زحماتشان را پاس داشت!
حّق هم همین است! مارا چه، به گذشته و پاسداشت پندار و گفتار و کردار نیاکان؟ گذشته و گذشتگان چه دردی را از ما دوا کرده اند که دغدغه نام و نشان شان را داشته باشیم!چرا این همه سنگ شان را به سینه میزنیم؟مگر نه این است که گذشته،گذشته است، و به تاریخ پیوسته است و باید بفکر آینده بود.
پیش بسوی آینده ،آن هم با شناسنامه نو ونام و نشان تازه!
شناسنامه آکبند و تحمیلی و هویّتِ جدید را عشق است!
دیر زمانی است،زمزمه ی این آهنگ ناموزون گوشِ اهل درد و درک را سخت آزرده و می آزارد و جماعتی”آگاهانه” و یا”ناآگاهانه” ،”خواسته” ،” ویا ناخواسته” آتش بیار معرکه گردیده و آتش اختلاف را با بهره گیری از تنورِ داغِ “قوم گرائی” و “قبیله گرایی”،”تاریخ مداری”و”جغرافیامحوری” دامن میزنند!
.نگارنده ی این یادداشت،در جایگاه شهروندِ مسئول و درد مند ،باوجود قرار گرفتن در وضعّیت روحی نامناسب در این روزها ،بجهتِ نقش موّثر و تعیین کننده، این مهّم در زندگی دیروز و امروز و فردایِ مردم این استان، بخود اجازه میدهد،در همین ارتباط،کلامی چند را اگر چه به اختصار با اعضاءِ محترمِ شورای فرهنگِ عمومی استان،از سرِ احساسِ درد و در قالب وظیفه ی شهروندی در میان گذاشته و داوری پایانی را به صاحبانِ حّق یعنی مردم واگذار نماید.
از زمان اعلامِ شتابزده و کارشناسی نشده ی این تصمیم از جانبِ شورای محترمِ فرهنگ عمومی استان! جمعِ زیادی از دوستداران پیشینه و فرهنگ این دیار از دریچه ی نگاه خویش در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی بسیار گفته و نوشته و می گویند و می نویسند.
ورودِ “احساسی” در این وادی از جانبِ هر نوع نگرشی موافق یا مخالف نه تنها به حّل مسالمت آمیز “مورد اختلاف”کمکی نخواهد کرد،که اختلافات،بگو مگو ها و چند دستگی را در میان مردم دامن زده و مانع بزرگی را در سرِ راه پیشرفت و توسعه استان پدید خواهد آورد.
حرکتی که در هیچ حالتی در راستای مصالح و منافع ملّی_منطقه ای ارزیابی نشده و هر نوع نقدغیر منصفانه و حمایتِ جانبدارانه
،بویژه از سوی مجموعه ی مدیّریتی استان در رده های گوناگون میتواند،به بحران عمیقی در روابط اجتماعی،فرهنگی و سیاسی در میانِ شهروندان منجر گردد! امری که دامن زدن به آن به جّد آینده ی این شهر و دیار را تحت تاثیر اثرات سوء خود قراد داده و شور بختانه،زمینه ی اختلافات گذشته را در سطح منطقه فراهم و آسیب های سنگین و گاهاً جبران ناپذیر ی را بر رَوَند حرکت استان به سمت و سوی توسعه فراگیر و پایدار به دنبال خواهد داشت.
و امّا بعداز سلام.
چند پرسشِ کلیدی خطاب به ریاست و اعضاء محترمِ شورای فرهنگ عمومی استان:
۱-توجیه شما بزرگواران، برای تغییر نامِ استان برکدام مبنای اصولی استواربوده است؟
۲-در اولویّت بندی مسایل و مشکلات فرهنگی تغییرِ نامِ استان چه جایگاهی دارد،آیا فکر می کنید کلید قفل” زنگ زده ی” توسعه ،در گرو وجودی تغییر نام استان است؟اگر چنین است ،بسم الله!
۳-اگر واقعاً با بهره گیری از کارِ کارشناسی و جلب رضایت عمومی از مجرای “قانونی” به این نتیجه رسیده اید ، که دردِ اصلی مردم با تغییر نام استان درمان می شود،بجای پارسیان و یا زاگرس و… نام “پاریس” را انتخاب کنید!چون با این استدلال “آرمانشهرِ”
شما صورت واقعیّت بخود می گیرد.
و اگر دردِ ما با همین تغییر نام دوا می شود این هم ،پیشکش پیشاهنگانِ توسعه ی استان!
۴-آیا به این واقعیّت توجّه لازم را مبذول داشته اید، که ترکیب واژه های “شورا،فرهنگ و عمومی”به تمام و کمال بارِ فرهنگی و اجتماعی دارند،در حالیکه تصمیمِ آن بزرگواران بر تغییر نام استان با پیشنه ی چند صد ساله، نه با شورا نه با فرهنگ و نه با خواست عمومی همخوانی نداشته و ندارد؟
۵-استحضار دارید،تمامی سیستم های حقوقی دنیا و در این میان حقوق اسلام برای مالکیّت خصوصی و عمومی احترامِ ویژه ای قایل اند،اتّخاذِ این تصمیم بدون مجّوز صاحبان حقّ و مالکان شرعی،قانونی عرفی و اخلاقی نام “کهگیلویه و بویر احمد”بر کدام مبنا صورت گرفته است؟
۶-آیابرای نادیده گرفتن حقوق مردم در این مورد از انها نظر خواهی کرده و یا احیاناً مجّوز شرعی و قانونی دریافت نموده اید،اگر این چنین است مبنای ایراد شرعی و مآخذ ممنوعیّت قانونی بکار گیری این دو واژه ی مظلوم یعنی “کهگیلویه”و”بویراحمد”را از چه منبعی گرفته اید،
مگر نه این است که برای این مردم در گذرِ قرنها زندگی، شرعاً و قانوناً بر این “نام ها ” حقوقی ایجادشده است، جایگاه حقوقِ” مکتسبه”شهروندان در این مورد کجاست؛چگونه می توان این حقّ را از مردم سلب کرد؟
۷-قبول میفرمائید،این تصمیم
شتابزده،باروح فرهنگ و کارکرد آن سنخیّتی نداشته!و در چارچوب کارفرهنگی نمی گنجد و تصمیمی است با خمیر مایه ی “سیاسی” !
۸-کجای تعریف فرهنگ با”باید ها”و “نبایدها” سازگاری و همنوائی دارد،
تعبیر و تفسیر حقوقی از واژه ی فرهنگِ دستوری چیست؟
۹-مگر نه این است ،که فرهنگ محصول نیاز و خواست عمومی است و با بخشنامه و دستورالعمل و مصّوبه بوجود نیامده و نخواهد آمد؟
آیا پیدایشِ نامِ کهگیلویه و بویراحمد با سابقه چند صد ساله با مصوّبه ی شورای عالی فرهنگِ عمومی جان گرفته تا امروز شاهد مرگِ آن با مصوّبه این شورا باشیم؟
۱۰-فکر نمی کنید،بجای حّل اصولی مسایل و مشکلات عدیده استان بویژه در عرصه ی فرهنگ ،صدای دُهُلِ تغییرنامِ استان، نه تنها شهروندان را به وَجد نخواهد آورد، که دلزدگی و نا امیّدی ووقت تلف کردن و ایجادِ مشغولیّت ذهنی برای مردم بوده و به مثابه آب درهاون کوبیدن است؟
۱۱-بهتر نیست بجای وقت گذاشتن بر روی چنین مسایلی حاشیه ای،متن را در یابیم و در قالب واقعی فرهنگ عمومی به معضلاتی چون :خودکشی جوانان،فقر ،فساد،فحشاء،ارتشاء،
تبعیض ، نابرابری ، و بی عدالتی و… دهها درد بی درمان فرهنگی ،اجتمای و اقتصادی شایع در این شهرودیار بپردازیم؟
۱۲-فکر نمی کنیم، پوسته را جسبیده و مغز را رها کرده ایم؟
۱۳-بنظر آن بزرگواران ،طرح این موضوع آن هم در این بُرهه زمانی پاک کردن صورت مسئله بجای حّل مسئله رادر اذهان تداعی نکرده و نا رضایتی عمومی را دامن نخواهد زد؟
۱۴-اگر بهانه طولانی بودن نامِ “کهگیلویه و بویر احمد “است،لطف بفرمائید اوّل تکلیفِ “طولانی ترها “را روشن بفرمائید!
اگر “زشت”بودن را بهانه قرار داده اید،که چنین نیست و بسیاری از شهروندان آرزوی داشتن این نام را در پسوند نام فامیل خود داشته ودارند،و در زمره ی نام های زیبا و ریشه دار قرار می گیرند.
اگر مشکل تلّفظ را بهانه این تصمیم قرار داده اید ، که مایه بسی تّاسُف است. بیش از هزاران نام مکان با الفاظِ گوناگون ،نه فقط در کشور ما که در همه ی کشورهای دنیا با پیشینه ی تاریخی و جود دارند و قرن ها با مردم مآنوس اند و برای صاحبانشان مایه ی مباهات و افتخار.
۱۵-آیا به صِرفِ اینکه شهروندی کم سواد و یا اصولًا نا آشنا با فرهنگ و تاریخ در تلّفظ نامِ کهگیلویه و بویراحمد مشکل دارد،راه حّل منطقی حذف نامِ کهگیلویه و بویراحمد از صفحه ی تاریخ است؟
خوب میدانیم ؛کم نبوده و نیستند شهروندانی که نام و نام فامیل ودیگرنام ها را بد تلّفظ می کنند،چاره کار عوض کردن این نام هاست و یاتوصیه به تمرین بیشتر برای تلّفظ بهتر؟
۱۶-ایا فکر نمی کنیم، در این شرایط اتّخاذِ چنین تصمیم هایی نپخته و نسنجیده می تواند ، هزینه های سنگین و کمر شکن سیاسی-امنیّتی ،فرهنگی و اجتماعی برای استان و کشور ببار آوَرَد ،
اگر می پذیریم ،که پشت هر نام، تاریخ ، فرهنگ و همه ی داشته های معنوی آن سرزمین قرار دارد ، با کدام استدلال به حذف آن رای می دهیم ؟
از آنجاییکه که شورای فرهنگ عمومی به تصویب این مصوّبه اقدام نموده، پس پذیرفته ایم ،که ظاهراً ماهیّت این تصمیم فرهنگی است !
و ساز وکار و ابزار فرهنگی می طلبد ، آن هم با زرورق “عمومی “
بنا بر این وجود دو عنصر بنیادی یعنی :” فرهنگ” و”عمومی” در قالب دمکراسی ایجاب می نماید ، در انجامِ این مهّم قبل از هر چیز رای و نظرعموم مردم لحاظ شود.در آن صورت راه حلّ اصولی و قانونی قضیّه، مراجعه به افکار عمومی از طریقِ صندوقِ رای و بکار گیری ساز وکار “رفراندوم” خواهد بود.
راستی چرا ، با واقع بینی به مسایل و مشکلاتِ امروز جامعه نگاه نمی کنیم،و نمی خواهیم بپذیریم که تصمیم های شتابزده ، احساسی و کارشناسی نشده ازاین سنخ ، چه مصایب و مشکلاتی که برایمان بدنبال نداشته وچه آسیب های سنگینی را که بر پیکره اِتّحاد و همبستگی مردم و یک پارچگی کشور وارد نخواهد ساخت؟
* با یاد آوری چند جمله مندرج خطابِ به آن شورا در نامه ا ی به استاندار وقتِ استان در سالِ ۱۳۹۰ ،که ایشان هم فیلش هوای هندوستان کرده بود و دلش در پی تغییرِ نامِ استان لَه لَه می زد و کوتاه زمانی بعد متوّجه ابعادِ زیانبار این خواسته ی نچندان منطقی گردید ، سخن خود را به پایان برده و به جِدّ معتقدم در آنچه به افکار عمومی مربوط است ،وبه وضوح درفضای مجازی و شبکه های اجتماعی یعنی نبضِ ارتباطات جامعه امروزی خود را نشان می دهد ، درجه ی تبِ دوستداران “هویّت” بسیار بالاتر از گذشته است! و روز به روز هم داغ تر می شود!
*-و امّاچند جمله ای خطاب به اعضایِ محترمِ شورای فرهنگ عمومی استان که گوییا قرار است ،در این خصوص به بحث و بررسی پرداخته و به داوری بنشینند!
بزرگواران ،عصبّیت جهت دار و مثبت به قولِ شهید مطهری هم مقبول است وهم سازنده . بنا بر این بدون اینکه بخواهیم کور کورانه در این وادی قدم گذاریم ،باید بگوییم ،هویّت زدایی از فرهنگِ مردم با بخشنامه وصدورِ دستورالعمل امکان پذیر نیست و اصولًا نباید به چنین چیزی فکر کرد.
تجربه تاریخ نشان از این واقعیّت دارد، که بهیچ وجه نمی توان نام و نشان یک قوم با هویتّ چند صد ساله را از دلِ تاریخ زدود.
تغییر نامِ استان رهاورد مثبت و سازنده ای برای مردم به دنبال نخواهد داشت.
اِصرار به خوراندن داروی تلخ و کشنده ی این نسخه غیر کارشناسی
به مردم نداشته باشیم،به یقین ذائقه
عمومی به هزار ویک دلیل آن را پس خواهد زد…”
به باورِ من هنوز هم در بر همان پاشنه چرخیده و می چرخد و پیامِ
تصویبِ این مصوّبه از جانبِ آن شورای محترم “هویّت زدایی” “است ،نه “هویّت زایی” !
“من آنچه شرط بلاغ است ، با تو می گویم-
تو خواه ،ازسخنم پند گیر، خواه ملال.
با احترامِ شایسته؛
علی مندنی پور