- سایت های خبری
- سهشنبه 15 آوریل 2014 - 09:04
تحلیلی بر نقش ایران در تحولات ژئوپلیتیکی آسیای مرکزی و قفقاز
ایران همچنان به مدد مزیتهای نسبی چون: پیوستگی سرزمینی، موقعیت جغرافیایی، ساز و کار منطقه ای اکو، همپوشیهای فرهنگی و تبیین رژیم حقوقی دریای مازندران به عنوان بخشی از زمینههای مشترک همکاری، نسبت به رقبای منطقه ای و فرامنطقه ای خود از شانس بیشتری برای گسترش قدرت ژئوپلیتیکی خود در این حوزه در درازمدت برخوردار است
اتحادیه ی اروپا در تلاش است تا برای رفع معضل ژئواستراتژیک و تامین انرژی خود، با نفوذ در بخش مهمی از جزیره جهانی، از طریق الحاق اوکراین به این اتحادیه و نفوذ بیشتر در این حوزه؛ ضمن برخورداری از عمق استراتژیک لازم، از حمایتهای نظامی آمریکا بصورت نسبی بکاهد و انرژی مورد نیاز خود را به شکل اطمینان بخشی تامین کند.
ایالات متحده نیز در صدد است تا در راستای تحقق هژمون سلطه، با دستکاری و اغراق در بیان ارقام ذخایر بالقوه ی انرژی این حوزه جغرافیایی، برای توجیه حضورش جهت تامین و امنیت انرژی؛ ضمن ورود به حیات خلوت روسیه؛ به مرزهای چین هم نزدیک شود و با هدف انزوای ژئوپلیتیکی روسیه، چین را هم تحت فشار قرار دهد.
روسیه که تمایل وافر دارد تا با ایفای نقش برادر بزرگتر در قبال این کشورها، همچنان با تمامی ابزارها، نسبت به دخالت کشورهای منطقه ای و فرامنطقه ای در حوزه ی ژئوپلیتیکی خود (خارج نزدیک) به شدت عکس العمل نشان دهد.
در حقیقت این منطقه رگ حساس روسیه است که فعلاً نبض آن در اوکراین وضعیت غیر طبیعی را نشان میدهد. روسیه با دستکاری در جغرافیای سیاسی این کشور با کمک جمعیت ۳/۱۷ درصدی روس تبارهای اوکراین با چنگ ودندان از منافع ژئوپلیتیک خود دفاع میکند تا اهمیت استراتژیک آن را برای اهداف غرب به حداقل ممکن برساند و اجازه ندهد این لقمه به راحتی از حلقوم اروپا و آمریکا پایین برود.
در مقیاسی دیگر، قدرتهای منطقه ای همچون ایران، ترکیه و عربستان سعودی سالها در تلاشند تا از این فضای جغرافیای سیاسی جدید ایجاد شده، در جهت پیشبرد اهداف و منافعشان بهره برداری کنند.
آمار و ارقام اقتصادی نشان میدهد که ایران با وجود مزیتهای نسبی همچون موقعیت جغرافیای مناسب و اشتراکات فرهنگی اش نسبت به رقبا، به دلیل سردرگمی در اولویتهای سیاست خارجی و فقدان یک استراتژی طولانی مدت، فاقد دستاورد قابل توجه سیاسی و اقتصادی در این حوزه بوده و همچنان به دلیل پیگیری رویکرد مبتنی بر موارد دیگر به جای نگاه مبتنی بر منافع ملی در تبیین کدهای ژئوپلیتیکی (دستور العمل سیاست خارجی) در حوزه دیپلماسی خارجی؛ منفعل ترین بازیگر منطقه ای در این حوزه است.
ترکیه با اشتراکات فرهنگی و ظرفیتهای اقتصادی و عربستان سعودی با رویکرد ایدئولوژیک، بازیگران موثر منطقه ای در این قلمرو جغرافیایی هستند و نقش موثری در انزوای ژئوپلیتیکی ایران تا کنون ایفا کردند.
منطقه ژئوپلیتیک آسیای مرکزی و قفقاز با وجود منابع منازعه فراوان همچون بحرانهای مشروعیت، مقبولیت، توزیع؛ فساد، جرم و جنایت، تجارت موادمخدر، تروریسم، درگیریهای قومی، اختلافات ارضی و مرزی، مرزهای تحمیلی، فقر، رقابتهای ژئوپلیتیکی قدرتهای منطقه ای و فرامنطقه ای، عدم دسترسی به آبهای آزاد و کاهش قابل توجه مانور سیاسی و اقتصادی ناشی از این بن بست جغرافیایی؛ آینده سیاسی آن را مبهم و شرایط آن را شبیه به آتش زیر خاکستر کرده است که دیر یا زود خود را نشان خواهد داد.
با این وجود، این حوزه همچنان در کانون توجه بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای است؛ که از دلایل مهم آن میتوان به همسایگی این منطقه با رقیبان جدی آمریکا بویژه روسیه و چین و ذخایر انرژی آن اشاره کرد.
اما ایران همچنان به مدد مزیتهای نسبی چون: پیوستگی سرزمینی، موقعیت جغرافیایی، ساز و کار منطقه ای اکو، همپوشیهای فرهنگی و تبیین رژیم حقوقی دریای مازندران به عنوان بخشی از زمینههای مشترک همکاری، نسبت به رقبای منطقه ای و فرامنطقه ای خود از شانس بیشتری برای گسترش قدرت ژئوپلیتیکی خود در این حوزه در درازمدت برخوردار است تا در صورت اصلاح و تعریف مجدد کدهای ژئوپلیتیکی اش؛ از طریق ظرفیتهای ترانزیتی در زمین، دریا و هوا به عنوان نزدیکترین، امن ترین و کم هزینه ترین مسیر صادرات و واردات کالا و انرژی و ادغام اقتصاد این کشورها در تجارت جهانی گام بردارد؛ و در موضوعات متنوع حقوقی و زیست محیطی دریای مازندران به یک توافق همه جانبه مشترک که شامل تمام موضوعات مبتلابه این پهنه آبی میشود، برسد. که این نشان دهنده ی ظرفیت انکارناشدنی این منطقه برای اجرای اهداف دیپلماسی ماست.
* دانش آموخته دکتری جغرافیای سیاسی
منبع : عصردنا