اما پدر عزیزم مادر گرامی من معلم خوبم آیا شما که شب و روز زندگی ات شده اخبار سیاسی و تحلیل آن ها و به خاطر مسئولیت کوچکی حاضری هر چه می توانی وقت بگذاری چرا حاضر نیستی یک ساعت بنشینی و کمی هم درباره ی اعتیاد بدانی کمی هم درباره ی رفتارهای پرخاشگرانه، …

سایت مردم استان (ک و ب)- ؛ آبان ماه امسال بود که شنیدم قرار است جشنواره ای برگزار شود به نام نوجوان سالم که محوریت آن بررسی رفتارهای پرخطر در نوجوانان و پیشگیری از این رفتار ها است. بر این برآمدم تا در این جشنواره شرکت کنم. جشنواره ای با ۵ بخش مختلف شامل مقاله، فیلم، عکس، روزنامه دیواری و اگر اشتباه نکنم نقاشی. پس از بررسی جوانب تصمیم گرفتم فیلمی کوتاه بسازم به نام “شکر شکن” و در آن در نوجوانان را با ییانی صمیمی مورد بررسی قرار دهم.
پس از دو ماه تلاش نهایتا این فیلم با همکاری مرکز ترک اعتیاد حکمت، دانشگاه یاسوج، سازمان جهادکشاورزی، اداره کل آموزش و پرورش و همکاری بیش از ۳۰ شخص حقیقی تولید و به دبیرخانه جشنواره ارسال شد.
دیروز هم مثل دیگر روزها به مدرسه رفتیم تا فرآیند تعلم را به کمال نزدیک تر کنیم که شنیدیم قرار است مراسم اختتامیه استانی جشنواره ی نوجوان سالم در سالن شهید مطهری(ره) اداره کل آموزش و پرورش برگزار شود. خود را نیم ساعتی زودتر به سالن رساندیم اما منظره ای من را به شدت متعجب کرد. سالنی با ظرفیت احتمالا ۴۰۰-۳۰۰ نفر پر بود از فرهنگیان. کمی پرس و جو کردن، شنیدن سخنان سخنران و پچ پچ های حضار مرا آگاه کرد که تودیع و معارفه دو مسئول اداره کل آموزش و پرورش است.
“من اهل حرف نیستم، اهل عملم”
این تنها جمله ای است که از آن مراسم به یاد دارم. اما لبّ حرف من این نیست…
ابتدای جلسه منِ از همه جا بی خبر در گوشه ی سالن صندلی پیدا کردم و نشستم، هنوز فکر می کردم که اکنون در جلسه تقدیر از مقام های برتر جشنواره ی نوجوان سالم نشسته ام، فقط به سخنران نظر می کردم ولی گوشم با او نبود. تریبون را ترک کرد و به پایین سن آمد. همه ی سالن اعم از زن و مرد، پیر و جوان، این طرفی و اون طرفی، مودار و کچل و … کلام را کوتاه کنم که همه هماهنگ از جا برخاستند و به سمت در حرکت کردند. دو دقیقه بعد هیچ مخلوقی جز من و دو تن از دوستانم در سالن نمانده بودند. نیم ساعتی گذشت، سالن خالی و ما هم چنان تنها در سالن نشسته بودیم و سماق می مکیدیم. کم کم سر و کله ی گروه های دانش آموزی پیدا شد و پس از آن هم حضور مسئولان اداری و انتظامی استان که یک به یک می آمدند و من همچنان غرق در تفکرات خویش…
به هر حال با حدود سه ربع تاخیر مراسم آغاز گشت. بزرگواران مسئول یک به یک می آمدند و با نطقی کوتاه و انصافا پر محتوا دل و عقل ما را منور می نمودند.
به هر رو مراسم تقدیر و اهدا جوایز انجام شد. چون این بخش، بخش بی اهمیتی است به سرعت از آن می گذریم!!!!!
برای این مراسم غیر دانش آموزان شهرستانی که حدودا ۱۵۰-۱۰۰ نفر بودند به علاوه ی ۱۰۰ دانش آموز بویراحمدی و مسئولان گرامی هیچ کس… بله تقریبا هیچ کس نیامده بود. در حالی که یک ساعت پیش سالن جمعیتی بسیار بیشتر از این را در خود جای داده بود. نکته قابل توجه این است که اکثر مهمانان برنامه ما با دعوت قبلی و بالعکس همه ی مهمانان جلسه تودیع و معارفه از کسانی بودند که بدون دعوت رسمی و بدون هدف خاصی در مراسم شرکت کرده بودند. وگرنه اگر ترازوی شرایط برای هر دو محفل یکسان بود ترازوی جمعیت کفه ی ما را بالا پرتاب می کرد و کفه ی حضار جلسه تودیع و معارفه را به زمین می زد.
اما پدر عزیزم مادر گرامی من معلم خوبم آیا شما که شب و روز زندگی ات شده اخبار سیاسی و تحلیل آن ها و به خاطر مسئولیت کوچکی حاضری هر چه می توانی وقت بگذاری چرا حاضر نیستی یک ساعت بنشینی و کمی هم درباره ی اعتیاد بدانی کمی هم درباره ی رفتارهای پرخاشگرانه، کمی هم درباره ی … و این کم ها خود زمینه ای هستند برای رسیدن به یک روش تربیت درست، کامل و اسلامی. یادتان نرفته که همین چند روز پیش بود که درباره ی رابطه نقش فرآیند های ایدیولوژیک در تربیت فرزند میگفتی و رابطه آن با اعتیاد! اما آیا شنیدن حرف رواشناس، بیماری که از دام اعتیاد رهایی یافته و گفت و گو با نوجوان در معرض خطر اعتیاد نکات دیگری که در فیلم کوتاه من بودند  در این درجه از ارزش نمودند. مگر می شود فقط چشم به دیگران دوخت درحالی که خود برای ریشه کن کردن معضلات اجتماعی جوانان قدمی برنداشته ایم و به اندازه ی خردلی مایه نگذاشتیم.
به امید روزی که نه تنها دیگران را نقد کنیم بلکه از نقد دیگران استفاده کنیم برای ساختن آینده ای بهتر برای استانمان