هرمظلومی درعالم عضو رسمی حزب جهانی مستضعفین خمینیست و هر ظالم و طاغوت و مفسدی در نقطه مقابل حزب جهانی مستضعفین باشد

سایت مردم استان (ک و ب)- : امام تجلی عینی و واقعی خروش بی سابقه ملت در ایجاد بزرگترین حرکت تکاملی بشر پس از بعثت نبوی و انقلاب علوی و عاشورای حسینی در جغرافیای ایران پهناور است.
امام نمود بلوغ و نماداحیاء اسلام حقیقی راستین ناب محمدی است. پس از دلخستگی و مواجهه ملت مسلمان ایران با نسخه های اسلام بدلی آمریکایی یعنی اسلام پهلوی و بهایی وسکولار تاریخیست…
امام نمایانگر اوج تکامل حرکت های اصلاحگرایانه مبتنی براسلام در سده های اخیراست…
شکوفایی نهضت مشروطه و جنبش سید جمال را با رفع نواقص و تکمیل قوتها در حرکت امام باید جست
نکته مهم که معمولا”مورد غفلت واقع می شود، وضعیت کلی و سیر افول سریع دین اسلام در قبل از انقلاب اسلامیست.
قرن ۱۹ قرن مقابله با وحی و مکاتب الهی و تضعیف دین با تکیه بر اومانیسم و اعتمادکامل به خردبشر و فردگرایی مطلق است. روند دین زدایی عام و اسلام زدایی خاص رو به اوج بود و همین حرکت سریع خزنده ی هوشمندانه ضد اسلام بود که اقبال و سیدجمال و محمدعبده و… را به حرکت تقابلی و روشنگرانه دردمند منشانه واداشت. وضع کلی و عمومی جهان در راستای استیلا و سیطره ماشین و تکنیک و زدودن معنویت و گستاخی بی شرمانه انسان درپرتو انفکاک کامل ازعالم غیب بود، ازطرفی استعمار با خرج پول های آنچنانی و برنامه مدون فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی و سیاسی و حکومت های وابسته حاکم بر ایران و رویش تفکر التقاطی با ظاهری اسلامی برای نابودی اسلام حقیقی و تزریق فساد و فرهنگ امتزاج بی قید و بند و مصرف گرایی و تبلیغ و نهادینه کردن انفعال و اضمحلال سرتاپا در مقابل فرهنگ غربی، عناصر و نیروهایی بودند که در کنار هم با هدفی واحد برای تنها مانع جدی پیش روی تمدن غرب یعنی اسلام عزیز به کار گرفته شده بودند و اگر نبود انقلاب خمینی( ره) بلاشک ازاسلام جز نامی نمی ماند.
ازاین زاویه حضرت روح الله احیاگراسلام ناب محمدی بودند و باهمین دید او متعلق به یک خاک نیست و تمام مسلمانان و بلکه تمام شیفتگان آزادی و عدالت و پاکی و مبارزه با طواغیت و ظالمین، سربازان مکتب خمینی اند.
امام را باید دوباره فهمید تا راه را گم نکنیم.
برخی از ابعاد اندیشه ی امام را بعضی ها نمی گویند، و عده ای دیگر که روایت می کنند، با سلیقه و فهم خودشان بازخوانی می کنند.
بنابراین دو مشکل در این مورد وجوددارد، یا برخی ابعاد را مسکوت می گزارند، یا اگر روایت می کنند برخلاف نظرامام تفسیر می کنند.
هیچکدام از عدالت اجتماعی و عدالت خواهی حرفی نزدند و دنبال نکردند و مسأله شان نبوده است.
راستی کدامیک از این جماعت رقیب سیاسی در لبیک به عدالتخواهی امام راحل و مطالبه ی همیشگی رهبرانقلاب در شاخص سازی عدالت در حوزه های تقنین و اجرا و قضا و تبدیل این گفتمان به پارادایم غالب فضای عمومی و نخبگانی اقدام کرده اند?!
آزادی را یک طرفشان تحویل نمی گیرد وطرف دیگر لیبرالیستی این شعار مقدس را سرودند و با سلاح آزادی به جنگ با دین خدا رفتند..
از معنویت هیچکدام حرفی نزدند! راستی کارکرد معنویت در سالم سازی سیستم اداری مسأله کدامیک از آقایان سیاسی ومسئولین بوده است?!
راستی معنویت حقیقی و راستین چگونه می تواند جامعه دینی را در مقابل معنویت های کاذب واکسینه کند؟
راستی برنامه یا پروژه ای اقایان داشته اند که وقتی ارباب رجوع غیرایرانی و یا حتی ایرانی وارد سیستم ها و دستگاه ها بشود، چه در سطح فیزیک وسخت افزا رو چه در مرتبه ی رفتار و سلوک و نرم افزار احساس معنوی پیدا کنند؟
راستی معنوی سازی فضای سیاسی مسأله ایشان بوده است?!
عده ای فقط و فقط ازاسلام گفتند و می گویند و کمترین اشاره ای تا دم انتخابات به مردم نمی کنند و گویی از جمهوریت هراس دارند، درحالی که همین طیف همواره از جمهوریت دفاع کردند ولی نگاه تهدیدی به جمهور و آزادی جمهور و حضور آن در اغلب مناسبات دارند.
عده ای اسلام را چنان نحیف می کنند که گویی امام برای احیای اسلام عزیز اینهنه خون دل نخورده است وسختی ها را متحمل نشده است ویادگرفته اند فقط بگویند مردم ودمکراسی و جمهوریت،آنهم تازمانی که رأی مردم به سمتشان سرازیرشود وبه مجرد ی که مردم آنها را نخواهند درمقابل جمهور نظام رژه میروند ودیکتاتوری راه می اندازند…
یک عده شان نقد وپرسشگری رابرنمی تابند چون خودرامنزه می دانند،مگر اینکه نثار رقیب سیاسیشان شود!!! عده ی مقابلشان از نقد جلوتررفتند و به اتاق فکر لندن وبی بی سی و وی او ای رسیده اند واپوزیسیون شده اند….
البته که مراتب و سطوح زاویه گرفتن این دو ازمسیر امام متفاوت هست و یکسان نیست و لیکن من نمی توانم امام را بااینها بفهمم.
یک عده شان گویا کور و کر بوده اند که امام تا نفس عاشقانه ی آخر از مبارزه با شیطان بزرگ می گفت و هرچه پیرتر میشد استکبارستیزتر میشد و عده ی دیگر تمام ظرفیتهای انقلابی و چالشی و مجاهدانه را در مبارزه با استکبار خرج می کنند و هروقت از مبارزه با مفسدین اقتصادی می گویی یا مصلحت گزینی کاذب می کنند و یا بارویکردی سیاسی آن را باطل می کنند و نمی پذیرند آسیب های داخلی را و اگر مرگ بر آمریکا را ازآنها بگیری به کل خلع سلاح می شوند و حرفی برای گفتن ندارند و ضعفهای داخلی را سرپوش می گزارند.
یک عده شان تصنعی امام را برجسته می کنند تا رهبرانقلاب را کمرنگ جلوه دهند، چندلایه ای و تو در تو و البته اواخر شفاف و حسورانه و بی شرمانه مقابل مواضع رهبری موضع می گیرند و برنمی تابند مدیریت حکیمانه خمینی زمان را چون مانع تحقق اهدافشان است. و عده ی دیگر فهم درستی از نسبت سنجی محب با ولی ندارند و حرکتی و فکری و تحلیلی نمی کنند تا ولی نظردهد و یا با چندواسطه از بیت خبری برسد و فریاد بلند ولی از پشت تریبون را نمی شنوند تا که تحلیل ها واخبار موثق ازقول ولی برسد!
البته که برخی از اینها مشترک در هر دو طیفند با غلظت ها و شدت و ضعف های متفاوت…
عده ای ملتقطند وعده ای متحجر که هردو سکولارند.
خلاصه اینکه امام را از خود امام بایدشناخت.

امام را از خود امام بایدشناخت، از صحیفه اش و از بهترین مفسرش نه از خاطرات برخی ها و روایات برخی دیگر، برای فهم امام باید به امام شناس ترین سردمدار این مردستان یعنی امام خامنه ای و وصیت نامه و صحیفه و آثار امام رجوع کرد.
نه به بیت و خاطره گو و این جناح و آن جناح.
امامی که ما میشناسیم ضد اشرافیت وکاخ نشینی و رفاه طلبی مسئولین وخواص بود.
امامی که ما فهمیدیم ضد التقاط و تحجر و جمود بود.
امامی که باملت محرم بود و با خواص زیاده خواه ثروت اندوز بی درد نامحرم، ضد استکبار و استعمار و کدخدابود…
امام تا لحظه ی آخر سرسازش با آمریکا و غرب نداشت و برای دلخوشکنک بیگانه از مواضع ضداستکباری و حمایت از مظلومان عدول نکرد.
مگر می شود به امام مستضعفین و محرومین مؤمن بود و با مسئولین وخواص و رجل سیاسی اشرافی سازش داشت و آنها را از زیرتیغ تیز مطالبه و نقد عبورنداد.
مگرمی شود ادعای خط امامی داشت و جبهه مظلومین و محرومین و مستضعفین عالم را در محاسبات و وزن کشی های دیپلماتیک به پای خنده ی تصنعی زیرکانه مستکبرین ذبح کرد.
هرمظلومی درعالم عضو رسمی حزب جهانی مستضعفین خمینیست و هر ظالم و طاغوت و مفسدی در نقطه مقابل حزب جهانی مستضعفین باشد.
ممکن است فلان کس در جمهوری اسلامی زندگی کند و  در ۱۴ خرداد دسته گل و کت و شلوار رسمی و ژستی شیک و اتوکشیده به تجدید عهد ومیثاق با حضرت روح الله برود ولی فرسخ ها و فرسنگ ها با منظومه فکری امام فاصله داشته باشد، فرقی نمی کند که ساکن تهران باشد یا فلوریدا، چه بسامسئول هم باشد و در منازل سازمانی جمهوری اسلامی هم زندگی کند و با ماشین های آنچنانی به بهانه ی مسایل امنیتی هم مسیر منزل تا اداره را طی کند ولی اهمیتی برایش نداشته باشد که چندماه است برخی نیروهای خدماتی و پیمانکاری و شرکتی حقوقی نگرفته اند و رودسمه ی دیشموک بعد از سیل خسارت دیده است و پلی برای عبور از رودخانه ندارد و سید مهدی صفاییان هم به نشانه اعتراض نسبت به فساد حاکم برسیستم حمل و نقل بین زندان و خانه در تردداست، چون که فیش های پایان ماهش نجومیست، چونکه امام رانفهمیده است.
فرقی نمی کند ازهرجناحی می تواندباشد.
عده ای در لفافه می گویند بااندیشه های امام نمی شود پیشرفت کرد و تجارت جهانی و اقتصاد بین الملل را به پیش برد.
عده ای که توقع بیشتری از آنها میرود و هیچگاه اندیشه امام را فراموش نکردند در مقام عمل و پیاده سازی و دخالت دادن اندیشه های امام و رهبری ناخواسته وسهوا” اعتقاد دارند برخی از فرمایشات این بزرگواران کتابی هستند و فقط برای تبیین گفتمانند و نمی شود آنها را پیاده کرد، چون خود از فهم آن عاجزند و به باور نرسیدند و نمی توانند عمل کنند و یادرصورت غالب سازی این نگاه، نون و آبشان درمنافع به خطرمی افتد، به همین راحتی دست به سانسور گفتمان امام وآقا می زنند.
امروز دو خطر جدی پیرامون اندیشه ها و ابعاد گفتمانی امامین انقلاب خمینی و خامنه ای احساس می شود: یک گروه به دلیل تحصیلات علوم انسانی غربی و شیفتگی تمدن غرب و ضعیف بودن مبانی معرفتی و هضم در مناسبات و پارادایم های فکر تمدن غرب ابعاد استقلال خواهی، استکبارستیزی و مظلوم نوازی و مامی توانیم و اسلام خواهی و نقد تمدن غرب امامین را نمی توانند بپذیرند و از امام می گویند چون محبوب ملت است و البته ارادت و محبتی هم به امام دارند امامطیع و ولایتمدار تام نیستند، اینها امام را آنگونه که می خواهند تفسیرمی کنند، ولی مخالف یا ضدامام نیستند که مخالفین صریح امام دسته ای مجزاهستند.
اینها با امام حاضرهم به دلیل استمرار راه امام روح الله و پافشاری براصول انقلاب زاویه دارند.
عده ای دیگر پای کار گفتمان امام و انقلابند ولی نگاه گزینشی و انقطاعی نسبت به آرمان های امام و ولایت دارند و بیش از آنکه فرمایشات صریح ولایت را دنبال کنند به واسطه ها و مفسران عرفی کلام رهبری مراجعه می کنند که اغلب همان آفت چینش گزینشی کلام ولایت را دارند.
دراین پارادایم هیچگاه عدالتخواهی، پرسشگری جمهوریت و ارتقاء سطح مناسبات جمهور، نقد، امربه معروف و نهی از منکرسیاسی و اجتماعی و اقتصادی، پرداختن به هنر و فعالیت های اجتماعی مورد تأکید ولایت یا مورد بی مهری واقع می شود و یا بسیار نحیف و بی جان مطرح می شود که البته خطرات این دو یکسان نیست.

نکته جالب اینجاست که دقیقا” این سانسور از نوع دوم بیشترین آسیبش متوجه رهبرجامعه است، زیرا گفتارهای سانسور شده فرازهایی هستند که بیشترین ارتباط را با مردم کف خیابان و توده های مردم برقرار می کند و در برانگیختن روح مطالبه گری و امید نسبت به فسادستیزی و عدالتخواهی و خودانتقادی شخص اول مملکت نسبت به مسئولان کارگرواقع میشود.
امام را میخواهی بشناسی به عافیت طلبان منتظر بزنگاه های کسب قدرت نگاه نکن، که مدل روح الله مدل پرداخت هزینه است،مدل ۱۵ سال تبعید و هجرت و رنج و محدودیت است.مدل ۱۱ سال مدیریت سخت و حساس انقلاب و جنگ و چالش ها و طعنه ها وکم آوردن های برخی یاران و تحمل تحجر و التقاط برخی مدعیان است.
روح انقلابی امام واصل پرداخت هزینه در طریق حق و عدالتخواهی یک اصل ثابت و مستمر در سلوک عملی و زیست عاشقانه امام مجاهدبود. بی شک همیشه باید انقلابی بود وفرزندان معنوی حضرت روح الله باید با تکیه براین اصل ثابت در مقتضیات زمانی گوناگون در موضوعات مختلف این وجه گفتمانی محوری را به کارببندند.
در بعد انقلابی گری عده ای یکی ازشرایط، پیشرفت اقتصادی در وضع کنونی عالم و هضم و جذب در اقتصادبین المللی را مستلزم زدودن روح انقلابی گری و به زعم خودشان تعقل ودیپلماسی تحرکات غیرافراطی می دانند،درحالی که اگر روح تحرکات انقلابی و اتقلابی بوزن ومجاهد بودن را ازامام ونظام امام بگیریم، امام باخیلی های دیگر تفاوتی نمی کند وجمهوری اسلامی امام بااغلب کشورها هم همچنین عده ای دیگر انقلابی گری را فقط منحصربه ایام و اوقات خاص و بزنگاه هایی صرفا” سیاسی میدانند و تمام جغرافیای عملیاتی روح انقلابیگریشان فقط در یوم الله های واحب الحضور است. درحالی که اگر فریاد مظلوم فرد خسارت دیده ی ازبی عدالتی نهادی یا مسئولی رابشنوند توجهی ندارند و آن را به مسئولین زیربط حواله میدهند. اگر در اتاق کناریشان در مناقصه های سیستم رانت و بی عدالتی حاکم باشد اعتراضی نمی کند، نسبت به شکم های به جلو آمده ی از جمع آوری ثروت های نامشروع باد آورده ازگرده مردم و بیت المال سکوت می کند.
تفاوت امام در جهاد و امربه معروف و نهی ازمنکر و حضور در صحنه مبارزه و عدالتخواهی و دادخواهی بود.
فقه امام فقه کلان نگر مصلحت های اجتماعی وحکومتیست. نگاه فقهی امام نگاه نظام ساز کاربردی عینیه، تشکیل جهاد و بسیج و…در همین راستاست، البته با ترکیبی از مایه های عرفانی. حفظ نظام اوجب واجبات است امام براساس نگاه عمیق فقهیست.
عرفان امام از خلوت های شب اوست.تصرف درنفوس آدمی و دمیدن نفس قدسی در قلوب مستضعفین واحرار عالم،اتکاء به قدرت بی انتها وبرتر الهی وعبورازموانع و تعلقات و دلبستگیهای سلوک
از عرفان نظری وعملی این مرد الهی نشأت می گیرد.
ترکیب علم وعمل، پرکردن شکاف بین نطریه پردازی با اقدام وجهاد و حرکت،فقه و پویش و زایندگی و به روز بودن وزمان شناسی، فلسفه و رهبری تشکیلاتی و مدیریت اجتماعی،عرفان و حضوردرصحنه،خلوت با خداجلوت با مردم، حکومت و مردم،اسلام و مردم، نگاه عمیق کارشناسی و تأملات دقیق علمی وحرکت های انقلابی امام را به شخصیتی، جامع و جهان شمول تبدیل کرده است.اماما محصول تو بی نظیراست اگرکانون های ثروت وقدرت بگزارند.
دستاوردهای تو امروز درنیجریه و آمریکا و آسیا و اروپا و خاورمیانه به مبارزه آشکار و پنهان در حال مجاهده اند اگر معتمدین به کدخدا و کاخ نشینان و اشراف زاده ها بگزارند.
اماما بیش از آنکه از استکبار خارجی هراسی داشته باشم، ازجریانات لیبرالی غیرانقلابی داخلی و کسانی که از ولایت پذیری و خط امامی بودن حرف می زنند ولی سبک زندگیشان و کنش سیاسیشان نسبتی باتو و آرمان تو ندارندمی ترسم.
همانهایی که سلوک اشرافیشان و بده بستان های سیاسیشان بیشترین شک و تردید را نسبت به انقلاب و نظام تو دردل جوان نسل جدید تزریق می کند و بهترین بستر نفوذ دشمن را فراهم می کند.
امامی که من فهمم با امامی که شماها می گویید فرسنگ ها فاصله دارد، تفاوت دارد/
امام را ازصحیفه میشناسم
از سلوک امام خامنه ای میشناسم.