ما یک بار انقلاب کردیم تا اشرافیت طاغوتی را از بین ببریم. اکنون جهادی دیگر نیاز است تا اشرافیت بزرگ شده در دامان جمهوری اسلامی را ریشه کن کنیم…

سایت مردم استان (ک و ب)-

پس از جنگ تحمیلی و روی کار آمدن دولت به اصطلاح سازندگی کم کم طبقه جدیدی به نام طبقه حاکمه و مدیران نظام با ویژگی‌هایی خاص شکل گرفت. این طبقه که خود را تکنوکرات می نامیدند، برای آن که بتوانند درست بیندیشد، نیاز به اتاق‌های چند لایه و دور از دسترس مردم، در محیطی آرامش‌بخش و مفرح داشتند. زندگی، خانه‌ و اتومبیل‌شان باید تأمین می‌شد تا بتوانند دغدغه خود را بر روی مسائل اساسی و کلان کشور معطوف کنند. شعارها و ادبیات و اهتمام صرف اقتصادی دولت سازندگی و عدم انتخاب و نظارت بر روی مدیران بر اساس معیارهای حاکمیت علوی کم کم مسابقه تجمل و اشرافی‌گری و عافیت‌طلبی را میان مردم و مسئولان به راه انداخت و فضای کشور را از فضای معنوی دوران امام تهی کرد.

در آن دوران عدالت اجتماعی دال مرکزی گفتمان منتقد دولت توسعه گرا بود. بیش از هر کس دیگری این مقام معظم رهبری بود که همواره عدالت اجتماعی را فریاد می زد و با رویکردی انتقادی نسبت به جهت‌گیری‌ها و گفتمان دولت توسعه اقتصادی و با طرح مباحث «ثروت‌های بادآورده، نفی عافیت طلبی، غفلت خواص، مبارزه با اشرافیگری مسئولان، عبرت‌های عاشورا، ساده زیستی و زهد حاکمان علوی، تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی، نوسازی معنوی و…» سعی کردند استمرار ملاک‌ها و ارزش‌ها، روح و مطالبه علوی و همچنین «گفتمان امام» را در میان مردم زنده نگاه دارند.

 «آنچه که در این بین باید با وسواس و دقت دنبالش باشید، مسئله «عدالت اجتماعی» است که با رشد و توسعه هم سازگار است. بعضی این‌طور تصوّر می کردند – شاید حالا هم تصوّر کنند – که ما باید دوره‌ای را صرف رشد و توسعه کنیم و وقتی که به آن نقطه مطلوب رسیدیم، به تأمین عدالت اجتماعی بپردازیم. این فکر اسلامی نیست. «عدالت» هدف است و رشد و توسعه مقدمه عدالت است. آن روزی که در کشور عدالت اجتماعی نباشد، اگر بتوانیم باید آن روز را تحمّل نکنیم.»

الگوی اداره کشور و معیارهای انتخاب حاکمان اسلامی دیگر «امام خمینی و مشی و نگاه او و دوران طلایی حاکمیت علوی» نبود، بلکه تنها راه نجات کشور و رشد و پیشرفت آن در تن دادن به ارزش‌ها و نسخه‌های غربی نهادهای بین‌المللی نظام سلطه تفسیر شد.

 رهبری در برابر سیاست‌های دولت توسعه اقتصادی بارها تکرار و تاکید می‌کردند که دو مشخصه بارز حاکمان اسلامی ۱- زهد ۲- عدالت خواهی است…؛ شاخصه‌هایی که در دهه اول و روزگار رجایی‌ها در سیستم اداره کشور جریان داشت.

 اما برخلاف آن آقای هاشمی، مشی و مرام برخی از مسئولان در نخستین دهه انقلاب را نه ساده‌زیستی و پرهیز خودخواسته از اشرافی‌گری، بلکه «زهدفروشی» ناخواسته و ناشی از جبر زمانه دانست و مدعی شد که در دوره سازندگی پرده‌ها برافتاد و حقیقت سلوک سردمداران هویدا شد. در این رویکرد، کاستی و سستی در ساختن و آبادانی را باید با «چشم‌پوشی» چاره کرد. آقای هاشمی دولتش را «کابینه کار» نامید و مدیرانش را چنان برگزید که اهل کار باشند و سیاست را به او واگذار کنند. آقای هاشمی، حاصل اغماض از تخلفاتی را که برای عبور از «گیرهای قانونی» صورت می‌گیرد، حفظ شجاعت و رشادت مدیران برای انجام کارهای ماندگار و سرمایه‌ساز می‌دانست؛ به طوری که در پاسخ به انتقادات می‌گفت: «این قدر بحث از اختلاس و دزدی نکنید و روحیه مردم را خراب نکنید. وقتی که ما یک سدی را می‌سازیم و مثلاً ۱۰ میلیارد خرج می‌کنیم، ممکن است از قبل آن ۵۰۰ میلیون هم اختلاس شود، اما این سد برای کشور می‌ماند و هیچ‌کس نمی‌تواند از این اختلاس یا دزدی کند.» هر چند مردم به‌ واسطه رهنمودهای رهبرشان همچنان پایبند به «گفتمان امام» بودند، اما این منش و بدعت آشکار بسرعت در همه زمینه‌ها در حال پیشرفت بود و دیگر کلام امام در میان نگاه‌های مسئولان خریداری نداشت که می‌گفت: «ما آرزوی یک همچون حکومتی داریم، یک حکومت «عادل» که «نسبت به افراد رعیت، علاقه‌مند» باشند. عقیده‌اش این باشد که باید من «نان خشک بخورم» که مبادا یک نفر در مملکت من زندگی‌اش پست باشد و گرسنگی بخورد. ما می‌خواهیم یک همچون حکومت عدلی ایجاد کنیم.»

از آن زمان تا کنون عده قلیلی بر سرمایه های ملت مستضعف چنبره زده و با نفوذ موذیانه در بدنه حاکمیتی کشور به چپاول ملت مشغولند. همین ها هستند که نفس انقلاب را گرفته اند و خون مردم را مکیده اند. کسانی که درد فقر و محرومیت و استضعاف را نچشیده اند و قصد دارند تا انقلاب خمینی را برجامیزه کنند. بزرگترین خیانت دولتمردان در نظام اسلامی ترویج و رفاه طلبی بود که نتیجه آن فراموشی آرمان مبارزه با استکبار است و این همان است که امام امت (ره) فرمود« مبارزه با رفاه طلبی سازگار نیست»

امام در اهمیت ساده زیستى روحانیت و مسئولان می‌فرمود: «از اهم مسائلى که باید تذکر بدهم، مسئله‏اى است که به همه روحانیت و دست اندرکاران کشور مربوط مى‏شود و همیشه نگران آن هستم که مبادا این مردمى که همه چیزشان را فدا کردند و به اسلام خدمت کرده و به ما منّت گذاشتند، به واسطه اعمال ما از ما نگران بشوند؛ زیرا آن چیزى که مردم از ما توقع داشته و دارند و به واسطه آن دنبال ما و شما آمده‏اند و اسلام را ترویج کرده و جمهورى اسلامى را بپا کردند و طاغوت را از میان بردند، کیفیت زندگى اهل علم است. اگر خداى نخواسته، مردم ببینند که آقایان وضع خودشان را تغییر داده‏اند، عمارت درست کرده‏اند و رفت و آمدهایشان مناسب شأن روحانیت نیست و آن چیزى را که نسبت به روحانیت در دلشان بوده است از دست بدهند، از دست دادن آن همان و از بین رفتن اسلام و جمهورى اسلامى همان… شما گمان نکنید که اگر با چندین اتومبیل بیرون بیایید وجهه‏تان پیش مردم بزرگ مى‏شود، آن چیزى که مردم به آن توجه دارند و موافق مذاق عامه است، اینکه زندگى شما ساده باشد، همان طورى که سران اسلام و پیغمبر اسلام و امیرالمؤمنین و ائمه ما زندگى‏شان ساده و عادى بود، بلکه پایین‏تر از عادى. همه آنهایی که جمهورى اسلامى را بپا کردند، مردم عادى هستند و کسانى که بالابالاها نشسته‏اند، هیچ دخالتى در این مسائل نداشته و ندارند. این مردم بازار و کشاورز و کارگران کارخانه‏ها و طبقات ضعیف- به حسب دنیا و قوى به حسب آخرت- هستند که این توقع را دارند که اگر خداى نخواسته، نفوس این مردم از ما منحرف بشود، ضرر آن براى ما تنها نیست، بلکه براى اسلام است و ما باید حفظ کنیم آنهایى را که اسلام و جمهورى اسلامى را نگه داشته‏اند و بعد از این هم نگه خواهند داشت، و حفظ آن به این است که زندگى ما ساده و عادى باشد. آنهایى هم که مى‏خواهند خودشان را حفظ کنند، باید بدانند که گاهى با یک اتومبیل پیکان بهتر مى‏توانند محفوظ باشند تا وسیله دیگر. و ائمه جمعه و جماعاتى که اگر عادى بیرون بیایند ممکن است از بین بروند، باید به آن مقدارى حفظ کنند که زیاد نباشد. و این‏طور نباشد که امام جمعه‏اى وقتى در خیابان مى‏آید، خیابان را خلوت کنند و هیاهو به راه بیندازند، این‏طور چیزها حیثیتشان را در جامعه ساقط مى‏کند. بزرگى شما آقایان به دنیا نیست، بزرگى شما به آخرت است، و اینکه پیش خدا آبرومند باشید. و این یک مسئله مهمى است که دخالت در حفظ جمهورى اسلامى دارد و ما باید خیلى مواظب باشیم، و اهل علم و دولت و دست اندرکاران بیشتر باید مواظب باشند؛ چرا که همه دنبال این هستند که نقطه ضعفى، خصوصاً از اهل علم پیدا کنند و در همه جا مطرح سازند. و ما باید به گونه‏اى زندگى کنیم که اگر چنانچه آن را از ما گرفتند، حسرت نخوریم، نه اینکه مثل رئیس جمهور آمریکا که اگر این مقام را از او بگیرند شاید از حسرت دق کند!»

دوران جدیدی از فساد و رانت و اختلاس و اشرافیت و مانور تجمل در کشور شروع شده و این بار دولت  جدید طلایه دار آن است. و البته دولتی های امروز همان تکنوکرات های دیروزند که ادبیات امام را از معنای خود تهی کردند و خود را کارشناس و کارگزار و متخصص و مردم محروم و مستضعف را قشر آسیب پذیر نامیدند. اشرافیت امروز برجام را بر گرده مردم تحمیل کرد و از قبل آن برای خود کیسه دوخت. اشرافیت امروز دست در دستان آمریکای گرگ صفت گذاشته و شیطان بزرگ را به ابرقدرت و کدخدای جهان تأویل می برد. ما یک بار انقلاب کردیم تا را از بین ببریم. اکنون جهادی دیگر نیاز است تا اشرافیت بزرگ شده در دامان جمهوری اسلامی را  ریشه کن کنیم.