پایگاه خبری یاسوج 24

در پی درج تحلیلی با عنوان«سیدباقر؛ سرنوشت انتخابات مجلس ۱۳۹۴ تنها در دستان اوست»  یکی از مخاطبان کبنانیوز متن زیر را برای پایگاه اطلاع رسانی کبنانیوز ارسال نموده است که عیناً انتشار داده می شود؛

حسین مدرسی

اخیراً مطلبی در سایت “کبنانیوز” توسط تحلیل گر این سایت، به نمایش گذاشته شد که به نام تحلیل، آنچه ذهن مغشوش نویسنده، توهم کرده بود را به خورد مخاطبان خود داد. هرچند از “کامنت” های همین مطلب مشخص بود که این نوشته چندان مورد پسند مخاطبان این سایت هم واقع نشده بود. ای کاش ایشان پای ادعا را از گلیم طاقت و توانایی هایش درازتر نمی کرد و دست به قلم تحلیل نمی برد. من البته به جهت گیری و نتیجه گیری ایشان کاری ندارم؛ سخن من با آنان بیشتر در “صورت” است، تا در “محتوا”. این که هر کس با هر مقدار از دانش و اطلاعات بتواند نوشته اش را (بدون رعایت حداقلیات یک مقاله) تیتر اول یک سایت خبری کند. این البته اولین بار نیست که این سایت این چنین دقت و صحت و آیین حرفه ای را فدای طعن و کین و هوس می کند. این کژتابی و انحراف در این سایت محدود به امروز و این نوشته نمی شود. بسیار پیش آمده (تا آن حد که یکی چون من می داند) نوشته ای که از اولویات یک یادداشت ژورنالی بی بهره بوده است “شاه تیتر” کبنا نیوز شده است و در عوض نوشته هایی که از وزن و اتقان زیادی بهره برده است تنها به جرم اینکه با ذوق و طبع گردانندگان این سایت هم خوانی نداشته و با دل آنان هم نوا نبوده است به تیغ سانسور گرفتار شده است؛ لذا ژست دفاع از “آزادی بیان” به کبنا نیوز اصلاً نمی آید و او نمی تواند آزادی بیان را بهانه انتشار یادداشت های فقیرانه خود کند.این (دفاع از آزادی بیان) کلاهی است که برای سر کبنا نیوز قطعاً گشاد است و اگر می خواهند دفاعی داشته باشند باید حقه دیگر در حیله کنند!
“سرسری خوانی و سطحی نگری” موضوع دومی است که این روزها خیلی ها (و از جمله تحلیل گر کبنا نیوز) گرفتار آنند. از مصادیق این قشری گری و تیتر خوانی آنجاست که او نام کتاب را هم به درستی نمی داند اما دادِ سخن داده است(در نوشته ایشان حتی یک بار نام کتاب به درستی ذکر نشده است؛”کاغذ های کاهی” به جای “دلهره های ۸۸ روی کاغذ کاهی”)  و یقه ی وکیلی را چسبانده است که بگو چرا چنین نوشتی؟! جالب ماجرا اما اینجاست که وکیلی از معدود نیروهای اصلاح طلب استان است که در ایام حوادث ۸۸ موضع رسمی گرفت( هرچند موضعی نیم بند که شاید و البته شاید اقتضای خشونت آن روز بود). وکیلی در همان کتاب دفاعیاتی از معترضان داشته که نه تاجگردون (کعبه آمال سردبیر کبنا نیوز) داشته و نه آنانی که امروز بر کتاب وکیلی خرده گرفته اند. در هر حال مطالب آن کتاب خود معرف خود است و نیازی به توضیح این حقیر ندارد و اگر توضیحی باشد باید از طرف دکتر وکیلی یا نماینده ایشان داده شود و این  بر ذمه ی آنان است. البته نمی دانم چرا پاسخ اتهامات و حملات اخیر را نمی دهند و شاید این هم سیاستی است!! گفتنی است شاه نویس کبنا نیوز به خود زحمت نمی دهد به قدر یک دو واژه وزین و پر مسمی یاد بگیرد و کمی هم اطلاعات خود را افزایش دهد و بعد دست به قلم ببرد و طومار نیمی از سیاسیون استان را با دو سه بند نوشته بپیچد و بر طاق کبنا نیوز نهد. همین نویسنده در یکی از نوشته های قبلی خود دیدار اعضای روزنامه ابتکار با هاشمی رفسنجانی را حاصل خواهش سید باقر موسوی از رییس دفتر هاشمی رفسنجانی می داند؛ گو این که می خواهند با بخشدار ماکو دیدار کنند! و این نویسنده با این سطح از اطلاعات و فهم سیاسی می خواهد آناتومی نیروهای سیاسی را تبیین کند. این سخافت بیان و بی وزنی تحلیل شاید علت بی اعتنایی  رسانه ی وکیلی به این موضوع باشد چرا که این حقیر اولین بار نیست در این سایت حملات به وکیلی را می بینم  اما تا به حال پاسخی از طرف وکیلی و یا هوادران ایشان ندیده ام. شاید اگر نقد درخوری می شد پاسخ در خوری هم می یافت! البته شاید! پرده بالا می رود و صفحه دوم نمایش آغاز می شود. شخصی که خود را کریم اسکندری می نامد وسط ماجرا می پرد و حرف عکاشه را می گیرد و می گوید خوب گفتی و گل گفتی! اصلاً این وکیلی جز “خوش پوشی” هیچ هنر دیگری ندارد.
او هم مانند عکاشه مجال خواندن روی جلد کتاب وکیلی را هم نداشت( چه رسد به محتویات داخل کتاب!) و برایش هم فرقی نمی کند که نام کتاب “دلهره های ۸۸ روی کاغذ کاهی” است نه “کاغذ های کاهی”. این نوشته ی قشری نهایتاً با پاسخ “محاورانه” سردبیر کبنانیوز رو به رو می شود. آدمی در چنین اوقات به شک می افتد که دارد سایت خبری رسمی می خواند یا “وبلاگ دوست یابی مهین جون” را!

توضیح؛ مطلبی که می‌خوانید از سری یادداشت‌های بینندگان ما است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. خوانندگان می‌توانند در مورد نقد یا تایید این مطلب یادداشت خود را بنویسند.

منبع : کبنانیوز