یقه ی هم را ول نمی کردند. کم مانده بود بادمجان کاری کنند. با سلام و صلوات جدا شدند. پرسیدم دعوا سر چیست؟! یکی از آن ها غضب ناک به دیگری اشاره کرد و گفت: هر چی به زبونش میاد می گه و هنجره پاره می کنه آزادی نیست؟! آی نفس کُش!!!
آروغ آزاداندیشییقه ی هم را ول نمی کردند. کم مانده بود بادمجان کاری کنند. با سلام و صلوات جدا شدند. پرسیدم دعوا سر چیست؟! یکی از آن ها غضب ناک به دیگری اشاره کرد و گفت: هر چی به زبونش میاد می گه و هنجره پاره می کنه آزادی نیست؟! آی نفس کُش!!! |