- سایت های خبری
- چهارشنبه 1 ژانویه 2014 - 06:01
چرا روحانی نباید به ترکیه سفر کند؟
به نظر میآید ترکیه و دولت حزب عدالت و توسعه و به خصوص نخست وزیر آن یعنی اردوغان به شدت برای نیرنگ و حیلهای جدید بر ضد ایران در حال فعالیت هستند. اردوغان و حزباش به دنبال بهره گرفتن از امکانات و استعدادهای ایران و در مقطع کنونی دولت یازدهم برای رسیدن به اهداف و منافع خود هستند. اردوغان را نمیتوان یک دوست برای ایران دانست .
تکلیف سوریه و ضرباتی که ترکیه و دولت اردوغان به منافع ایران در سوریه وارد کردهاند، چیست؟
آیا میتوان خسارات و زیانهایی که ترکیه طی سه سال اخیر به منافع ایران در منطقه و جهان وارد نموده را فراموش کرد؟
آیا میتوان به اردوغان و دوستانش در ترکیه اعتماد نمود، تکلیف بلند پروازیهای اردوغان و نظریه عمق راهبردی چیست؟
خسارات و ضررهایی که دولت ظاهراً اسلامگرای حزب عدالت و توسعه به رهبری اردوغان طی سه سال اخیر به منافع و اهداف ایران در منطقه و بلکه جهان وارد نمودهاند را نمیتوان فراموش کرد. خساراتی که ناشی از تهدید و بلکه تهاجم همه جانبه دولت اردوغان به منافع ایران در منطقه شامل سوریه، عراق، فلسطین، لبنان، آذربایجان، مصر، لیبی و… بوده و طی سه سال گذشته در پرتو ترویج و گسترش سیاست ایران هراسی و شیعه هراسی از سوی اردوغان، موجب ایجاد مشکلات و خسارات فراوانی برای ایران شده است.
رابطه ایران و ترکیه از سال ۲۰۰۲ و با تشکیل دولت حزب عدالت و توسعه که رویهای ظاهراً دوستانه و همگرایانه با ایران داشتند و به برخی همسوییها در مسایل مختلف منطقهای و جهانی دست یافته بودند را باید یکی از بدترین حیلهها و نیرنگهایی دانست که دولتمردان و به خصوص مسئولین سیاست خارجی ایران در دام آن گرفتار شدند!
نیرنگی که دولتمردان حزب عدالت و توسعه و به خصوص اردوغان و داود اوغلو به ایرانیان زدند را باید نقطهای تاریک در سیاست خارجی ایران در یک دهه اخیر دانست. این اسلامگرایان که دارای تعارضات هویتی بوده و در اصل دارای هویت غرب مرکزگرا هستند را باید نماینده اروپا و امریکا در منطقه دانست که با حیله و نیرنگ و تحت نام اسلامگرایی به جمهوری اسلامی ایران نزدیک شده و با استفاده از برخی اهرمهای سیاست خارجی مختص ایران، نفوذ خود در منطقه را گسترش داده و به رقیب و بلکه دشمن ایران در منطقه آسیای جنوب غربی و جهان تبدیل شدند .
اردوغان و دوستانش توانستند با نیرنگ همسویی و اسلامگرایی ظاهری خود، منافع و اهداف ایران در جهان اسلام و سطح منطقه را مورد تهدید قرار داده و حتی در برخی مواقع این منافع را در کوتاه مدت با سیاست و اهداف خود همسو نمایند. رابطه بسیار نزدیک ترکیه با برخی دوستان و منافع راهبردی ایران مانند عراق، سوریه، حزب الله لبنان و نفوذ، کسب اطلاعات و سپس استفاده از این اهرمها برای دخالت در این مناطق را باید دلیل اصلی نزدیکی ترکیه به ایران طی هشت سال اول (۲۰۰۲ الی ۲۰۱۰) قدرتیابی اردوغان در ترکیه دانست.
اردوغان را باید گرگی دانست که در لباس میش درآمده بود تا با نزدیکی به دوستان ایران، در وقت مناسب یعنی سال ۲۰۱۰ به بعد و آغاز تحولات بیداری جهان اسلام، به منافع ایران حمله نموده و با حمایت و همکاری امریکا، اروپا و برخی کشورهای عربی مانند عربستان و قطر ، به تهدید ایران پرداخته و ضمن انزوای جمهوری اسلامی ایران، مقدمات فروپاشی جمهوری اسلامی ایران را فراهم نمایند!
به هر حال با آغار تحولات بیداری اسلامی بود که ماهیت و هویت غربگرای اردوغان و دوستانش برای ایرانیان روشن شده و ایرانیان را به تأمل و تفکر در روابط با ترکیه واداشت.
سودای احیای امپراتوری عثمانی با هویت غربی و اروپایی که باید آن را امپراتوری “یوروعثمانی” نامید را میتوان سیاست و رهیافت راهبردی اردوغان و احمد داود اوغلو در چارچوب نظریه “عمق راهبردی دانست. این آرزوی احیای امپراتوری بود که از سال ۲۰۱۰ به بعد اردوغان را به عنوان برادر و دوست نزدیک آل سعود در عربستان و آل ثانی در قطر تبدیل ساخته و اردوغان، خود را به عنوان حامی و منجی اهل سنت و جهان عرب معرفی نموده و به ترویج ایران هراسی و شیعه هراسی در سطح جهان پرداخته است.
اکنون با توجه به تغییر روند تحولات جهانی و منطقهای است که اردوغان بعد از شکست در سیاست خود در سوریه، عراق و … و عدم دستیابی به منافع مورد نظر خود به خصوص در سوریه، مجدداً به تغییر رویکرد سیاست خارجی خود در قبال ایران دست زده است. این تغییر رویکرد ترکیه را باید در راستای مشکلات ترکیه مانند شکست سیاست خارجی در سوریه، عراق، مصر و بروز ناآرامیها، اغتشاشات و اعتراضات داخلی بر علیه دولت حزب عدالت و توسعه مورد بررسی قرار داد.
ترکیه طی چند ماه اخیر در انزوای جهانی و منطقهای قرار گرفته و با کشورهای دوست خود مانند عربستان، قطر، امریکا و حتی اروپا به مشکل برخورد نموده و اردوغان که به شدت به دنبال بهبود شرایط خود برای کسب مسند ریاست جمهوری در سال ۲۰۱۴ میباشد، برای کاهش اعتراضات داخلی و به خصوص اعتراضات علویها و کردها به بهبود رابطه با ایران متوسل شده است تا با ابن ترفند بتواند ضمن نجات یافتن از گرداب سوریه، نظر رأی دهندگان علوی و کرد ترکیه را نیز به سمت خود متمایل سازد.
روابط ایران و ترکیه طی چند سال اخیر به رابطهای یکجانبه تبدیل شده است که بیشتر به سود ترکیه بوده و اردوغان از این رابطه، منافع بیشماری به دست آورده است. بارزترین بُعد از روابط دو کشور را باید روابط اقتصادی و تجاری دانست که دارای تراز بسیار مثبت به نفع ترکیه بوده است. ترکیه حتی در دوران تحریم ایران نیز از بیشترین منفعت در روابط با ایران برخوردار بوده، منافع و سودی که ترکیه را برای گسترش روابط تجاری دو کشور و افزایش حجم مبادلات اقتصادی با ایران از حدود بیست و پنج میلیارد دلار کنونی به یکصد ملیارد دلار طی چند سال آینده، ترغیب نموده است.
به نظر میآید ترکیه و دولت حزب عدالت و توسعه و به خصوص نخست وزیر آن یعنی اردوغان به شدت برای نیرنگ و حیلهای جدید بر ضد ایران در حال فعالیت هستند. اردوغان و حزباش به دنبال بهره گرفتن از امکانات و استعدادهای ایران و در مقطع کنونی دولت یازدهم برای رسیدن به اهداف و منافع خود هستند. اردوغان را نمیتوان یک دوست برای ایران دانست .
اما سفر دکتر روحانی در موقعیت کنونی به ترکیه را نمیتوان در راستای راهبرد سیاست خارجی و منافع ایران دانست، زیرا دولت ترکیه در حال حاضر از آن موقعیت و امکانات لازم برای کمک و یاری رساندن به ایران و دولت یازدهم برخوردار نیست.
امیدواریم که دولت یازدهم در دام نیرنگ و فریب اردوغان و دولت ترکیه گرفتار نشده، دل به روابط دوستانه با ترکیه نبسته و در روابط با ترکیه به ماهیت و هویت غربگرای مرکزمحور سران ترکیه توجه نموده و بهبود روابط و سفر رئیس جمهور به ترکیه را به بعد از سفر نخست وزیر ترکیه به ایران و دوری ترکیه از دشمنی با ایران، موکول نماید.