یکی از معلمان شهرستان بویراحمد با انتشار نامه ای برخی از مسائل پیش روی آموزش و پرورش کهگیلویه و بویراحمد را با هادی زارع پور مدیرکل آموزش و پرورش در میان گذاشت.

یکی از معلمان شهرستان بویراحمد با انتشار نامه ای برخی از مسائل دامن‌گیر عرصه تعلیم و تربیت را با در میان گذاشت.ZRKHAm

به گزارش ؛ متن کامل این نامه ی بدین شرح است؛

بسمه تعالی

خدمت مدیرکل محترم اداره کل آموزش و پرورش

سلام علیکم

برادر فرهنگی  و فرهیخته، جناب آقای حاج زارع پور!، همانطور که می دانید و می دانیم ، سالهای سال است که سایه نهس سیاست و سیاست زدگی بر دل و سینه آموزش و پرورش این مرز و بوم سنگینی می نماید. هرکسی آمد ، قصه ای خواند و رفت و ما ماندیم با دنیایی از مشکلات،  گرفتاریها، درماندگی ها و عقب افتادگی ها.  امروز قرعه فال به نام شما، همکار فرهنگی زده اند و ما امیدوار به این انتخاب و منتظر استفاده جنابعالی از این فرصت خدمتگزاری در جهت خدمت به آموزش و پرورش مظلوم و محروم استانمان ،دانش آموزان عزیز و معصوممان، زیر آفتاب سوزان، به نظاره ایستاده ایم. اینکه این جانب از محرومیت و مظلومیت استان، آموزش و پرورش و دانش آموزان عزیز و معصوممان می گویم، به منزله محرومیت و مظلومیت واقعی که از قبل بوده و الان هم گرفتار آن هستیم، نبوده است. نزدیک به۱۵۰۰۰هزار فرهنگی و بیش از ۱۷۰۰۰۰هزار دانش آموز، مسئولیت محرومیت و مظلومیت خود را متوجه مدیران ناکارآمدی  می دانیم که نه مدیر بودن و نه برنامه ریز ، نه سیاستمدار بوده و نه درس سیاست خوانده بودند . آمدند  و چند صباحی  بر صندلی مدیریتی آموزش و پرورش استان مظلوممان تکیه زدند. بیشتر مسئول نگه داشت صندلی مدیریتی خود بودند تا مدیریت آموزشی و پرورشی این مرز و بوم.

همکار گرامی! ما به این موضوع نمی اندیشیم که چه کسی، از چه جایگاهی و از چه طایفه و نژادی، مدیریت عرصه تعلیم و تربیت این مرز و بوم را بر عهده بگیرد. نکته مهم از نگاه همکاران فرهنگی شما این است ، قدردان این فرصت باشید، همکاران فرهنگی خود را پیدا نموده و در جهت ارتقاء جایگاه فرهنگیان عزیز برنامه ریزی  نمائید. وضعیت موجود را با بکار گیری همکارانی بی حاشیه و خدمتگزار،اصلاح، و تدابیری برای بهبود آن بیاندیشید. شما می توانید تا ابد در ذهن و دل همکاران فرهنگی، دانش آموزان این مرز و بوم و حتی مردم عادی جای گیرید. اگر علاقمند به موفقیت و ارتقاء جایگاه خود و همکاران فرهنگی هستید، نگاه استاد مرحوم، محمد بهمن بیگی، را به آموزش و پرورش زنده نمایید. نگاهی که  معلم را  تا عرش کبریایی بالا می برد. نگاهی آنقدر عمیق و تاثیر گذار،که بعد از چندین ده سال از خدمت بی منت استاد مرحوم، در ادبیات،رفتار و گفتار دانش آموزان آن دوران هنوز هم می درخشد و از کوچک و بزرگ، بعد از گذشت چندین ده سال، هنوز از بهمن بیگی و خدماتش می گویند. اگر دنبال ارتقاء جایگاه فرهنگیان عزیز هستیم این اعتقاد اول باید در خود اداره کل، که قلب تپنده آموزش و پرورش استان می باشد، نهادینه شود. کسانی می توانند در این مسیر شما را یاری رسان باشند که خود را فدایی خدمت به فرهنگیان عزیز بدانند . نمی شود کسی برای ارضاء نیاز های مادی گرایانه خود به عرصه مدیریتی و برنامه ریزی آموزش و پرورش وارد شود،  و  ما از وی انتظار خدمتی شبیه به استاد محمد بهمن بیگی داشته باشیم. ما از اداره کل آموزش و پرورش، به قلب تپنده عرصه تعلیم و تربیت نام بردیم. این قلب تپنده، زمانی کار خود را به درستی و در کمال صحت انجام می دهد که عضلاتی قوی و توانمند داشته باشد. کسانی که قرار است تا در اداره کل آموزش و پرورش استان ، که قلب تپنده عرصه تعلیم و تربیت این مرز و بوم می باشد به عنوان  کارشناس، کارشناس مسئول و بالاتر حضور داشته باشند، باید یک سر و گردن به لحاظ علمی، سوابق کاری، مدیریت، برنامه ریزی، قدرت بیان، مهارتهای اجتماعی و حتی از نگاه خدمتگزاری به آموزش و پرورش،دانش آموزان و معلمان این مرز و بوم،  از دیگران جلوتر و بالاتر باشند، چرا که قرار است تا این عزیزان برای تقریبا۱۵۰۰۰ فرهنگی و نزدیک به۰۰۰ /۱۷۰ هزار دانش آموز، برنامه های آموزشی  و تربیتی طراحی و اجراء نمایند. متاسفانه در طول سالهای گذشته ، اداره کل آموزش و پرورش به مکانی برای ابلاغ لغوی ها، دوست و رفیق بازیهای سیاسی و خانوادگی تبدیل شده و این مساله به شکلی کاملا عینی و مشخص از هر زاویه و جایگاهی قابل رویت  می باشد. ای کاش کسی بود و توان پرسیدن و سوال کردن داشت، تا بفهمیم شاخص های مدیران ادارات کل، مناطق و شهرستانها در انتخاب کارکنان و برنامه ریزان آموزشی، اداری و مدیران و مسئولین مدارس چه بوده است؟. ای کاش کسی بود و توان پرسیدن داشت تا بدانیم دلیل این همه رتبه های برتر پرورشی و کسب مدال های آموزشی و در نهایت قبولی صد در صدی دانش آموزان کنکوری ما چیست تا حداقل در حق سایر استان های زیر دستمان هم بتوانیم لطفی بکنیم؟.

برادر  و همکار گرامی، جناب آقای زارع پور!، کارکنان اداره کل آموزش و پرورش ، شهرستان و مناطق، قلب تپنده  و مدیران مدارس چرخهای گردان عرصه تعلیم و تربیت اند . برای این مهم چه چاره ای اندیشیده اید؟. چطور ما می توانیم انتظار داشته باشیم تا معلمان ما با انگیزه ای قوی در کلاس درس حضور داشته و دانش آموزان ما سرآمد دانش آموزان سایر استانهای کشور باشند، در حالی که برنامه ریزان و چرخ گردانندگان ما ، نه آن چنان برنامه ای برای تحول و نه آن چنان توانی برای چرخاندن چرخهای تعلیم و تربیت داشته اند؟. همکار گرامی! ، شاید شما هم مثل گذشتگان ، صحبت های ما را اغراق آمیز فرض کرده و شاید باز ما را به چوبه دار بفرستید، اما بدانید و آگاه باشید که همکاران فرهنگی شما ،دیگر توان این همه آزمایش و خطا را نخواهند داشت. بیائید و برنامه کاری استاد مرحوم، محمد بهمن بیگی را سرلوحه کار و خدمتتان قرار دهید. بیائید تا آن کسی باشید که حتی دانش آموزان ابتدایی ما او را می شناسند و برایش در دفتر مشق خود نامه های عاشقان می نویسند . بیائید و بمانید تا استاد مرحوم محمد بهمن بیگی بیاید و بماند، با دنیایی از شادی و نشاط،عشق و ایثار ، تعهد و تخصص، افتادگی و اخلاص ،که البته ، همگی را به عدالت  تقیسم خواهد نمود. بیائید و  بنیانی را پایه گذاری نمائید،که برای ابد الدهر در ذهن و خاطرات همکاران و حتی دانش آموزان این دیار نقش بسته و جاودانه گردد.

برادر ارجمند!. اگر دنبال موفقیت و تحول  در آموزش و پرورش این مرز و بوم هستید، افراد را نه براساس روابط سیاسی و خانوادگی، که براساس،توان، تجربه، تعهد، خلاقیت، مدیریت و برنامه ریزی انتخاب نمائید.

معاونت آموزش،کار هرکسی نیست که به راحتی واگذار شود. در استان ما  از معاونت مالی،تعبیر های نامناسب و نادرستی  می شود. امروز در این اداره کل، تمام معاونت ها باید برای انجام کارها و برنامه های خود ، باید و اجبارا معاونت مالی را ببینند. خواهش و تمنا کرده و گاها شاید به التماس  های تلفنی  و حتی حضوری هم کشانده شود. در حالی که معاونت مالی باید گوش به زنگ و دست راست  سایر معاونت ها و به خصوص معاونت آموزش و معاونت پرورشی باشد. مشخصا کسانی که طی چندین سال گذشته مسئولیت این معاونت را بر عهده داشته اند، از وظایف واقعی خود به دور بوده که البته ضعف مدیران دستگاه نیز مزید برعلت بوده است. معاونت اداری و مالی در کنار اینکه وظیفه اصلی و اساسی اش به حرکت درآوردن چرخهای آموزشی و پرورشی می باشد، در صورت ورود افرادی مومن، متعهد ،خلاق و با جسارت کاری، می تواند منشاء برکات زیادی برای فرهنگیان عزیز باشد. متاسفانه این ویژگیها تاکنون در کمتر فردی از این حوزه دیده شده است.  بیائیم و ماموریت های معاونین مالی چند سال گذشته را مروری بنماییم. به چند مدرسه سرکشی نموده و چه تعداد از فرهنگیان عزیز،این برادران را در مدارس محل کار خود زیارت نموده اند؟. چند کار خلاقانه در جهت خدمت و رفع دغدغه های فرهنگیان صورت گرفته است؟. فرصت شرکتهای تعاونی  برای  خدمت به فرهنگیان را چه کرده ایم؟. از ظرفیت ۱۵۰۰۰هزار حساب بانکی همکاران عزیز و خود دستگاه چه استفاده هایی به عمل آمده و چند قدم در رفع مشکلات و دغدغه های مالی و معیشتی همکاران عزیز برداشته ایم؟ و هزاران چند و چند و چند دیگر. آموزش و پرورش ، جایگاه تعلیم و تربیت و عرصه علم و اخلاق است، مسئولین و کارکنان واحد های حراست، ارزیابی عملکرد و هیئت تخلفات، باید شاخص های بسیار مهمی داشته تا به این مسئولیت ها گمارده شوند. آموزش و پرورش جای مچ بگیری، بی احترامی و بی حرمتی به شان و مرتبه معلم نیست. ما چطور می توانیم  انتظار داشته باشیم تا جامعه برای معلم ، شان و جایگاه ویژه ای را در نظر گیرد، غافل از اینکه خودمان، دانسته یا ندانسته ، عامل بی حرمتی به شان و مرتبه معلم هستیم؟. مطمئن باشید در صورت خروج آموزش و پرورش  از جناح بازی های سیاسی و خانوادگی  و بکارگیری کارشناسانی خلاق، متعهد و خدمتگزار، می شود کارهای بزرگی را طراحی و اجراء نمود. اولین شانس یک مدیر برای موفقیت کاری و اداری خود، پیدا نمودن افرادی مخلص و متعهد به کار  و معتقد به خدمت می باشد. وای بر آن روزی که متملق کنندگان و مستندسازان . عرصه های  کاری، برنامه ریزی و مدیریت آموزش و پرورش را برعهد گیرند. آنجاست که کسب اکثریت رتبه های استانی و کشوری از آن ماست و ما تهی از حداقل های علم و معرفتیم.

همکار گرامی! ، این نامه را به اشک شبانه آغشته و با اخلاص معلمی ام تقدیم می نمایم تا  شاید تلنگری باشد بر تصمیمی که شبانه گرفته خواهد شد تا فردا روز حکمی رانده شود. مبادا معلمان عزیزمان اشک از چشمانشان سرازیر شود؟. مبادا غافل و بی خبر باشی از درد و رنجی که معلمان این دیار متحمل شده یا در حال تحمل اند؟. نکند خدای ناکرده باز فردایی رسد ، که هوا بس  سرد و آسمان ابری بی باران باشد؟ .

 برادر عزیز بیا تا به  پشت سر خود  نظری افکنده و تاملی نماییم. بیا تا به گذشته برگردیم.آنجا که بهمن بیگی بود و الاغی که فقط اخلاص بار می کرد و تقیسم . آنجا که استاد بود و معلمی که حرفه اش عشق بود و ایثار. معرفت بود و خدمت.  آنجا که جلال بود و شکوه ، ایثار بود و صداقت ، معرفت بود و ایمان. آنجا که انگار همه کس بود و برای استاد دست مرتب می زدند، اما واقعا هیچ کس نبود مگر استاد که گاهی سوار بر الاغی ، در راهی ، نیمه شبی در کنارچاله پیرزنی، تا صبح ستاره ها را شمارش می کرد به امید فردایی که صداقت،خدمت و اخلاص باید کاشت تا شب هنگام عشق و ایثار درو شود و تقسیم . بیا تا باصدای بلند، به معلمان دیارمان، به دانش آموزان چادر نشین و صورت سرما زده مان، به بزرگان ایل و تبارمان ، با صدای بلند فریاد زنیم ، برپا! .استاد محمد بهمن بیگی آمده است . که انشاء اله به سلامت آید.

با تشکر و سپاس فراوان

همکار شما ،

برپا!، استاد محمد بهمن بیگی آمده است

 

 

منبع : کبنانیوز