- سایت های خبری
- دوشنبه 20 ژانویه 2014 - 09:01
مدارس پیشرفته بازدهی سیاه چادرها را ندارند !
متأسفانه مدارس چند طبقه و پیشرفته ساختیم اما اسبهای چموش سیاست در حیاط خلوت آموزش و پرورش و مدارس تاختند، انتخابها براساس شایستهسالاری و دلسوزی نبود، گروهها و جریانهای سیاسی به مکان مقدس مدرسه طمع کردند و حاصل آن ضربههای اساسی بر پیکره نحیف آموزش و پرورش بود که میتوان آن را هم اکنون به پرندهای تشبیه کرد که زخمی است.
عصردنا –اسدا… ربانیمهر* :
من معتقدم خدای متعال به هر کس به اندازه دردهایی که دارد به او پاداش میدهد.
شهید چمران
به نظر میرسد اکثریت جامعه امروز ما بالاخص فرهنگیان و دستاندرکارن تعلیم و تربیت جامعه ما هنوز بعد از گذشت سالها مرحوم محمد بهمن بیگی بنیانگذار مدارس عشایری در ایران را نشناختهاند، البته این درد بزرگ جامعه به مرحوم بهمن بیگی خلاصه نمیشود چون حتی اکثر جوانان تحصیلکرده ما هنوز بزرگان دیگری چون ابوریحان، بوعلیسینا، فردوسیف سعدی، مولوی و… را شناختهاند و کار را به جایی رساندهاند که کشورهای همسایه که چند سالی است احساس وجود کردهاند آنها را به نام خود کردهاند و این مشکل هویتی ماست که متأسفانه با مفاخر خود بیگانهایم و انتظار داریم نسلهای امروزی ما به دنبال الگوهای غربی نروند و هنرپیشهها از فکر و ذهن تا تلفن همراه و اتاق خوابشان را تسخیر نکند .
در حقیقت علت اصلی آن کمکاری ما و توجه آنهاست که به این روز افتادهایم اما چه خوب است که مقایسهای داشته باشیم بین سیاه چادرهای دیروز که چقدر مهد علم و معرفت و پاکی بودند و متأسفانه علیرغم پیشرفتهای اساسی که در مدارس امروز دیده میشود و مدارس چندین طبقا با سایتهای اینترنت و بهترین امکانات ساخته میشود اما آن بازده موردنظر را ندارد.
روزگاری که فضای سخت سیاسی در کشور حکمفرما بود، کسانی چون مرحوم محمد بهمن بیگی که خود تحصیلکرده آمریکا بود احساس درد داشت و برای باسواد کردن مردم به جنگ طبیعت خشن میرفت و افراد بیگانه با علم و دانش را به سیاه چادرها میکشاند و رنج آب سرد رودخانهها و جاده خاکی روستاها را تحمل میکرد تا از مدارس روستایی بازدید کند و از همه مهمتر چقدر از این کار خود لذت میبرد.
بیش از دو هزار نمایندگی عشایر در استانها داشت اما دفتر نداشت و در میان همین چادرهای سیاه عشایری هزاران هزاران دکتر و مهندس و استاد دانشگاه تربیت کرد.
از رودخانه ارس در آذربایجان تا شیراز و یاسوج و بختیاری را رفت و با همه سختیها زندگی کرد تا رسالت و وظیفه خود را به خوبی انجام دهد و این نشانه درد داشتن و احساس تکلیف است، اما آیا امروز همین اندازه احساس تکلیف وجود دارد.
راستی معلمان امروز چرا برای تهاجم فرهنگی دشمن در بین دانشآموزان که بیداد میکند کمی بیتوجه شدهاند، چرا مسؤولان ما معلمان را به خوبی درک نکردهاند تا اینکه معلمان به خوبی مدرسه را درک کنند، چرا حقوق یک معلم باید یک پنجاهم یک مهندس یا مدیرعامل و یا یک کارمند رده بالای دولت باشد، چرا نباید توجه به تعلیم و تربیت مقدم در همه امور باشد و همه چراهای بیجواب دیگر.
واقعیت این است که به بیراهه رفتهایم و در آینده خواهیم دید که از بیتوجهی به مدرسه و معلم چه ضررها کردهایم که دیگر قابل جبران نیست، اگر امروز در جامعه کمکاری از سوی مسؤولان دیده شود، اگر بازاریان گرانفروشی میکنند، اگر دانشجویان وقتشان هدر میرود، اگر کارمندان ادارات ساعت کار مفید ندارند.
اگر آسیبهای اجتماعی در جامعه زیاد شده به علت این است که مدرسه و معلم را جدی نگرفتهایم، همه مدیران، بازرگانان، دانشجویان، کسبه، وزرا، بازیکنان فوتبال، کارمندان ادارات و همه عموم جامعه روزی در مدرسه بودند و در آنجا تربیت شدهاند و اگر این تربیت در این سالهای متمادی مدرسه از روی اصول اسلامی و قرآنی باشد دیگر این همه در سطح کشور مشکل نداشتیم، اگر تربیتها اسلامی بود که اختلاس اتفاق نمیافتاد.
متأسفانه مدارس چند طبقه و پیشرفته ساختیم اما اسبهای چموش سیاست در حیاط خلوت آموزش و پرورش و مدارس تاختند، انتخابها براساس شایستهسالاری و دلسوزی نبود، گروهها و جریانهای سیاسی به مکان مقدس مدرسه طمع کردند و حاصل آن ضربههای اساسی بر پیکره نحیف آموزش و پرورش بود که میتوان آن را هم اکنون به پرندهای تشبیه کرد که زخمی است.
در گوشهای از درد مینالد، مدارس و ادارات ما باید امثال بهمن بیگی اداره کند، او که استخوانهایش درد داشت و دلش برای جامعه میتپید، متأسفانه در بیست سال اخیر سیاسی کاری به آموزش و پرورش ضربه زد، فراموش نکنیم که فرزندان ما که گلهای بوستان معرفت هستند از راست و چپ و این اصطلاحات خاطره خوشی ندارند و صفحه نازک دل آنها مشتاق تعلیم و تربیت صادقانه است.
پس بیاییم به حرمت قلم و به حرمت مدرسه که چون مسجد مقدس است، مشکلات معلمان و مدرسه را بیشتر درک کنیم و آموزش و پرورش را با تأمین اجتماعی و وزارت نفت و راه و شهرسازی یکی ندانیم، خطاهای گذشته را جبران کنیم و از هر اقدامی برای بالا بردن ارزش معلمان چه مادی و چه معنوی کوتاهی نکنیم و به آینده این سرزمین مردان بزرگ امیدوار باشیم و برای توسعه و آبادانی کشور عزیزمان تلاش کنیم تا با تربیت خوب نسلهای امروز به فردای جامعه امیدوار باشیم.
از همه کسانی که این مطلب را مطالعه میکنند میخواهم که حتماً مستند «الفبای معجزهگر» به کارگردانی حسنپور را در مورد زندگی زیبای معلم فداکار مرحوم محمد بهمن بیگی را تماشا کنند و آموزش و پرورش هم آن را به عنوان یک آموزش ضمن خدمت برای همه معلمان به نمایش بگذارد.
*معاون جوانان اداره کل ورزش وجوانان استان همدان ( از فرزندان شایسته شهرستان لنده استان کهگیلویه و بویراحمد)
منبع : عصردنا