جز اینکه بگوییم این فیلم ها به پایین ترین لایه ی جامعه نفوذ کرده اند و گندآب های یک جامعه را به هم زده اند تاشاید برای خود مخاطبانی دست و پا کنند.آیا نشان دادن تجاوز پدرو یا کسی که نقش عمو را برای فردی بازی می کند به فرزند یا نشان دادن جمعیت شاید یک در هزارِ افرادی که شهوت پرستی را تا مرگ طرف مقابل پیش می برند چه دردی از جامعه دوا می کند ،

سایت مردم استان (ک و ب) – ؛ در تاریخ سینما فیلمهای فراوانی در ساخته شده که هر کدام در زمانه ی خود واکنشی به مشکلات جامعه بوده اند.هرچند در سینمایی که غایت و هدف آن صرف پر کردن اوقات فراغت بینندگان خود است ، اینچنین فیلم هایی غیر قابل پذیرش است زیرا مخاطب را به سمت فکر کردن حتی برای لحظه ای سوق می دهند. اما این نوع فیلمها را می توان داده های پرت این سینما نیز دانست.البته  این ژانر در بعضی مواقع بازیچه ی یک حزب و گروه خاص نیز قرار می گرفت تا در عین اینکه اثبات می کرد این هنر نیز متعهد است بلکه بعضی از خواسته های صاحبان قدرت نیز برآورده کند.

در اینجا قصد نداریم که بحث را به صورت ماهیتی پیش ببریم ویا اینکه به حواشی این ژانر سینمایی بپردازیم بلکه می خواهیم نسبت این سینما را با عصر حاضر کشورمان مشخص کنیم.هرچند که هنوز سینما آنچنان که خود را در جهان شناخته از حیث شیوه و سبک بیان تا تماشاگر و مخاطب نتوانسته جایگاه خود را در میان فرهنگ وهنر ایران زمین باز کند.دلیل این امر را نیز می توانیم ذهن همچنان جست و جوگر مردم سرزمینمان بدانیم،کسانی که هر روز و شب در گوششان می خوانند “فتأمل”( فکر کن )واین کلام شاید عامل بازدارنده ی مسخ شدگی در سینما گردد.

در قسمت مخاطب شناسی فیلم های اجتماعی نیز می بینیم که در ایران این نوع فیلم بسیار طرفدار دارد تا فیلم های فانتزی،اکشن ویا معناگرا زیرا بیینده ی هوشیار ما همیشه مسائل اطراف خود را بهتر درک می کند تا آن چیزی که در فکر فلان روشنفکر می گذرد.حتی در زمان طاغوت نیز این مردم در میان آنهمه فیلم های منحرف ویا به بیانی فیلم فارسی ها پای یک موضوع اجتماعی بهتر می نشستند.

اما در حال حاضر و گذراندن ۳۴امین  سال زندگی انقلاب اسلامی که به تعبیر شهید آوینی یک انقلاب  فرهنگی است. سینما گران ما نیز بارها به تولید این چنین فیلمهایی پرداختند و در میان آنها شاهکارهایی همانند “”با کارگردانی مجید مجیدی ،””با کارگردانی و… به وجود آمده.فیلمهایی که سرلوحه ی موضوعی آنها کمال انسانی ویا همان شعار اصلی انقلابمان است.در این میان فیلمهایی نیز ساخته می شود که از لحاظ فنی شاید قوی ولی از نظر موضوع بسیار سخیف وپست جلوه می کنند.اگر فیلمهایی همانند” ”با کارگردانی پوران درخشنده ، “ “با کارگردانی بهروز شفیعی، “من مادرهستم”باکارگردانی فریدون جیرانی، “”با کارگردانی محمد حسین فرح بخش و چند فیلم دیگر که محصول دوسال اخیر سینمای ماست را در این ژانر جای دهیم ، در مورد آنها چه می توان گفت:جز اینکه بگوییم این فیلم ها به پایین ترین لایه ی جامعه نفوذ کرده اند و گندآب های یک جامعه را به هم زده اند تاشاید برای خود مخاطبانی دست و پا کنند.آیا نشان دادن تجاوز پدرو یا کسی که نقش عمو را برای فردی بازی می کند به فرزند یا نشان دادن جمعیت شاید یک در هزارِ افرادی که شهوت پرستی را تا مرگ طرف مقابل پیش می برند چه دردی از جامعه دوا می کند ، جزء اینکه بوی تهفن این چنین حرکاتی تمامی مخاطبان را از زندگی خود سیر می کند.در این میان سوالی که مطرح  می شود اینست که رسالت اینگونه فیلم ها چیست؟جزء اینکه چهره ی یک جامعه را آنچنان کریه جلوه می دهد که حتی وطن پرست ترین افراد از جامعه ی خود نفرت پیدا کنند.آیا اینست رسالت سینمای متعهد انقلابی؟

جالب اینجاست که کارگردانهای اینگونه فیلم ها با گرفتن ژستهای هنرمندانه ودر بعضی مواقع روشن فکرانه به دنبال  مثالهایی برای توجیه فیلم های خود بیرون از مرزهای جغرافیایی می گردند.حال آنکه در مهد سینمای غرب یعنی هالیوود فیلمی چون””ساخته ی سال۲۰۱۱ با کارگردانی«سام مندس»با موضوعی تقریبا نزدیک به فیلم”” بر روی پرده ی سینما می رود و داد تمامی منتقدین را در می آورد. هر چند که این فیلم در قسمت هایی ، از نسخه ی ایرانیش با ملاحضه تر رفتار کرده.

رسالت چیست؟این سوالایست که نگارنده در تمامی حروف این مطلب به دنبال پیدا کردن جواب آن می گردد ؛ اما در مقایسه با دو گروه بیان شده به نتیجه ای نرسید جزء اینکه این فیلم ها در یک رده جمع نمی شوند و برای آنها باید دو ژانر جدا از هم پیدا کرد و به نظرش بهترست که فیلمهایی چون” من مادر هستم “را در ژانری به نام سیاه نمایی قرار داد تا شاید ساخت این گونه فیلم ها یک توجیه منطقی داشته باشد.

شاید اگر کمی به متن فرهنگ اسلامی – ایرانی خودمان برگردیم و از آن نظرگاه جست وجویی در میان متون و نظرات باقی مانده از پیشینیان و پیشوایان دینی انجام دهیم؛ نکات نابی در باب انواع نقد و از همه مهمتر نقد اجتماعی و اثر آن در جامعه ی اسلامی پیدا خواهیم کرد که ما را در زمینه ی نقد وآن هم از نوع منصفانه اش رهنمون می گردند.شاید اصیل ترین نوع نقد و راهنمایی را امام زین العابدین (ع) در نیایش های خود داشته اند که در عین انتقاد از روش حکومت زمان و برشمردن ضعف های جامعه سعی بر اصلاح آن داشته و به نقش خود به عنوان مصلح به صورت اعلا رفتار کرده اند . البته چگونگی انجام این نوع اصلاح هم در زمان این پیشوای ما شیعیان بسیار جالب است و نقش رسانه را در این ایام نشان می دهد که چگونه می شود در زیر شدید ترین تحریم ها نقش خود را ایفا کرد.

سینما این پدیده ی عظیم ارتباطی نیز می تواند با روشهای مختلف خود نقش عظیمی در اصلاح جامعه داشته باشد.یکی از این روشها نشان دادن جامعه آرمانی است.این گونه نمایش دادن جامعه که به صورت مینیاتوری آن را در این سالها در فیلم های “طلاو مس”با کارگردانی همایون اسعدیان و”یه حبه قند “با کارگردانی رضا میر کریمی دیدیم و تاثیر آن را در جامعه مشاهده کردیم.حال در نظر داشته باشیم اگر این گونه فیلم ها  به صورت سریالی بیرون بیایند چه تاثیری در جامعه خواهند داشت . برای مثال همین فیلمهای به قولی«سیاه نما» که صحبتشان را کردیم چگونه در جامعه تاثیر گذاشتند؟مگر این نبود که تماشاگران این فیلمها بعد خروج از سالن سینما بادیدی منفی به جامعه و یا اصلا به خانواده ی خود نگاه می کردند. حال همین اتفاق را در روی دیگر سکه ببینید اگر ما انسان ، خانواده ویا به صورت کلی جامعه ی تراز انقلاب اسلامی را برای مخاطبمان با تمام ظرافت های سینما به نمایش بگذاریم. آن وقت است که باید نشست و نتایج را نظاره کرد . شاید بکار بردن فعل آینده برای شما عجیب باشد اما به نظر نگارنده کاملا بجاست زیرا ما هنوز این چنین فیلمی بر روی پرده های نقره ای سینما ندیده ایم.

یکی دیگر از مسائلی که می توان با اینگونه فیلمها به عرصه ی ظهور گذاشت ، بحث اصلی انقلاب اسلامی است یعنی صدور انقلاب.یکی از جنبه های ژانر اجتماعی بازسازی وقایع اتفاق افتاده است.چه واقعه ای بزرگترر از بزرگترین انقلاب قرن بیستم ؟ تا کی اهالی سینمای ما باید بنشینند تا سینماگران مقرض غربی بیایند و برای انقلابی که آنها در آن بال و پر گرفته اند فیلم بسازند . در نهایت نیز کریه ترین چهره ای که می شود ساخت را به جهان نمایش بدهند . نمونه ی اخیر این کار ها را می توان در فیلمهای”بدون دخترم هرگز”با کارگردانی برایان گیلبرت و”آرگو”با کارگردانی بن افلک مشاهده کرد . مانور های سیاسی که روی این فیلمها انجام شد برهمگان مشخص است و نیازی نیست که در مورد آن صحبت کنیم.حال محل جالب کار اینجاست که مانیز هم ابزار کار را داریم هم سوژه وهم نیروی ورزیده!! البته چرایی انجام نشدن اینچنین تولیداتی از سینمای ما فضایی می طلبد که در حوصله ی این نوشتار نیست.

حال بعد از ۳۴ سال نیز باید دوباره نشست و به دنبال اتفاقی جالب در سینمای ایران اسلامی گشت تا شاید زنگار از دل های منتظر بزداید.