- اخبار ، اخبار سایت ، ادارات استان ، حوزه هنری ، فرهنگ عامه ، فرهنگ،هنر و ادبیات ، یادداشت ، یادداشت فرهنگی اجتماعی
- شنبه 28 دسامبر 2013 - 01:12
ضرورت حفظ و احیاء مواریث کهن
آیا نسل جدید حتی لالایی هایی که مادرانشان در کودکی در گوششان زمزمه می کردند به یاد دارند؟ آیا چیزی از قصه ها و داستان های مادرانمان در طی نسل های گذشته به خاطر داریم؟ آیا از پوشاک سنتی و غذاهای سنتی استان چیزی می دانیم؟
سایت مردم استان (ک و ب)- علی شامیری؛ مسلماً گذشته و تاریخ هر قوم به منزله هویت آن قوم می باشد، پس شناخت این هویت از ضروریات می باشد، همان طور که بزرگان علم و ادب ما آن را به عنوان “آینه عبرت” تعبیر کرده اند. ضرورت تحقیق و پژوهش در سرنوشت گذشتگان در آیات و روایات ما نیز اشاره شده است.
تحقیق و پژوهش در احوال گذشتگان نیز حداقل این حسن را دارد که باعث می شود ما تجربیات گذشتگان را درک کنیم، نقاط مثبت و احوال آن را شناسایی کرده و مطابق روز آن را بکار بندیم، از خطاها و اشتباهات آنان نیز درس عبرت بگیریم و از تکرار آن جلوگیری نماییم. همه موارد فوق الذکر تحت عنوان فرهنگ که شامل آداب و رسوم، تاریخ،جغرافیا، بازیها و سرگرمی ها، فرهنگ خوراک و پوشاک، زندگی عشایر و تک تک این موارد تاریخ زندگانی مشقت بار آبا و اجداد سرزمین ما می باشد که اکنون به عنوان فرهنگ عامه به دست ما رسیده است. اما متأسفانه ما حتی از اینکه به خود زحمت بدهیم و این موارد را ثبت و ضبط نماییم غفلت می ورزیم و اجازه
می دهیم این موارد که حاصل هزاران سال زندگی مردم این مرز و بوم است و نسل به نسل منتقل شده و به دست ما رسیده است، گرد و غبار فراموشی بر آن بنشیند.
چه بسیار مواردی از این قبیل که به دلیل مکتوب نشدن فراموش شده اند. آیا تا بحال در مورد شناسایی گذشته فرهنگی، تاریخی و اجتماعی که هویّت ماست اقدامی انجام داده ایم؟ آیا تابحال مثلاً از نسل جدید پرسیده اید؛«کرکیت، وریس، غچه،تیوری و…» چیست و به چه کار می آید؟ مطمئناً اکثر آنان از این کلمات چیزی سر در نمی آورند.
یکی از محققین خارجی در زمینه اسامی حیوانات در ایران تحقیق کرده و بالغ بر ۵۰۰۰ نام مختلف حیوان از میان فرهنگ عشایر ایران استخراج کرده است. چطور که فرد خارجی از آنسوی مرزها می آید و با چه ظرافتی این همه تنوع اسمی را مورد تحقیق و پژوهش قرار می دهد. آنوقت ما که زندگیمان با این چیزها گره خورده است از آن غافلیم وقتی اگر کسی هم در این زمینه تحقیق کند او را مورد تمسخر قرار می دهیم. آیا نسل جدید ما ترانه هایی را که آباء و اجداد ما در موقع کار کردن و زحمات طاقت فرسا به جهت کم کردن فشار کارها زمزمه می کردند به یاد دارند؟! مثلاً در موقع درو کردن، خرمن کردن، کوچ کردن، سرودها، شروها و غیره…
آیا نسل جدید حتی لالایی هایی که مادرانشان در کودکی در گوششان زمزمه می کردند به یاد دارند؟ آیا چیزی از قصه ها و داستان های مادرانمان در طی نسل های گذشته به خاطر داریم؟ آیا از پوشاک سنتی و غذاهای سنتی استان چیزی می دانیم؟ یادم می آید زمان دانشگاه یکی از دانشجویان اهل سیستان با لباس محلی سر کلاس
می آمد، برای ما عجیب بود اما اساتید از ایشان تقدیر می کردند، واقعاً در منطقه ما متأسفانه چه برخوردی با این قضیه شده است.! علاوه بر اینکه پوشیدن لباس محلی به ندرت و فقط به خاطر مراسمات خاص مثل عروسی مشاهده می گردد، بعضاً هم خیلی از ما از پوشیدن لباس محلی عار داریم.
آیا می دانیم که اجدادمان در سالیان خیلی دور چه نوع کفشی می پوشیدند و چه نوع کلاهی به سر می گذاشتند؟ زیورآلات و آرایه های زنان منطقه ما در گذشته ها چه بوده است؟
اگر دقت کرده باشید گویش لری ما هم در حال نابودی است. چرا در بخش مجلات و روزنامه های ما بخشی به گویش لری، شعر لری، مقاله لری تعلق نمی گیرد؟حتماً عده ای می گویند تلفظ کلمات و جملات لری مشکل است، بله حتماً مشکل است به این دلیل که ما بر روی این موضوع کار نکردیم و برای ما بیگانه است.چرا در برنامه های تلویزیونی ما سعی می کنند برای حفظ کلاس حداقل استفاده را از گویش لری ببرند؟ چرا در مصاحبه ها با عشایر و کشاورزان، من بارها مشاهده کرده ام مصاحبه ها بصورت فارسی انجام می گیرد و آن فرد عشایری برای اینکه کم نیاورد متأسفانه ترکیبی از لری و فارسی صحبت می کند به صورتی کاملاً تمسخرآمیز.
چرا در خانواده بزگترها می گویند جلوی بچه، لری صحبت نکنید و با او به لری نباید صحبت کرد و فقط باید فارسی یاد بگیرد، من خود بارها این را عیناً مشاهده کرده ام.
چرا از مناجات ها و اذکار که در موقعیت های گوناگون آباء و اجداد ما استفاده می کردند در هنگام خواب، هنگام بیدار شدن، هنگام وضو گرفتن و … خبری نیست؟.
چرا از بازیهای محلی که تنها سرگرمی گذشتگان ما بود خبری نیست و کمتر پرداخته می شود؟ چرا خیلی از مفاخر ما مثل ملتجی بویراحمدی،شوقی کرایی، میرزا مأذون، معرفی نشده اند و خیلی از چراهای دیگر که مجال پرداختن به همه آنها نیست؟!.
لذا می طلبد که کلیه دستگاه های مرتبط با فرهنگ و همه نویسندگان و پژوهشگران دلسوز این مهم را درک کرده و با نگاه ویژه به این مبحث به عنوان کاری ملی و نه استانی اهتمام ورزیده و اقدامی را انجام دهند که همیشه در تاریخ استان از آنان به نیکی یاد کنند.