- سایت های خبری
- دوشنبه 21 آوریل 2014 - 07:04
جوهره فکری من اصلاح طلبی است
بهرحال ایشان در دور قبل از آن هم بودند و اگر این دوره حاضر نمیشدند ممکن بود آسیبهای اجتماعی بروز میداد.
محمد بهرامی ۴۰ ساله، پس از گذراندن دورههای پرتلاطم در شهر یاسوج، حال بی آنکه خود رسماً اعلام کند، نیمنگاهی هم به انتخابات سال آیندهی مجلس دارد.
آنچه در زیر میخوانید ماحصل گفتگوی سهساعتهی ما با محمد بهرامی است؛
شهردار اسبق یاسوج دربارهی گرایش فکری و سیاسی خود و نمایندگی از یک جریان سیاسی میگوید: نمیتوان گفت من نمایندهی یک جریان سیاسی هستم. من هم یک عضو از طیف بزرگ اصلاحطلبی هستم. قبلاً هم نشان دادهام که جوهرهی فکری من اصلاحطلبی است و در موقعیت های متفاوت هم این را نشان دادهام.
احکام و سوابق کاری من هم مؤید فکر سیاسیام است.
محمد بهرامی درباره علت حمایتاش از ستار هدایتخواه در انتخابات مجلس هفتم و شائبههای مطرح دربارهی شفافیت گرایش فکریاش اینگونه توضیح میدهد: بنده در یک دوره از آقای هدایتخواه حمایت کردهام. بهرحال ایشان نمایندهی بسیار توانمندی بودند و من ایشان را یک شخصیت فرهنگی و مدیریتی میدانستم اما این را هم باید بدانید که ستار هدایتخواه، نامزد ائتلافی شدند که من فقط یک عضو از آن بودم.
ضمن آنکه اتفاقاً بنده در آن جلسهی ائتلاف هم حضور نداشتم و نمایندهی تیم ما، آقای حاج مفتح بودند که با رایزنی با آقای مندنیپور و بقیه دوستان کارها را پیش میبردیم. من پیشنهاد میکنم شما عقبهی فکری و سوابق و خاستگاه این «بعضی»هایی را که این شائبهها را مطرح میکنند بررسی کنید تا متوجه شویم هدف این افراد چیست.
وی در پاسخ به این سؤال که آیا فاصلهی بسیار زیاد ستار هدایتخواه با اصلاحطلبان مانع تمکین شما به انتخاب گروه تصمیمگیرنده در آن انتخابات نمیشد هم میگوید: مگر نامزد دیگر (غلاممحمد زارعی) اصلاحطلب بود؟ برخلاف آنچه که ممکن است برخی گمان می کردند ایشان به اصولگرایان بسیار تعلق بیشتری دارد. او بزرگشدهی اصولگرایان است و همه میدانند چقدر از سوی آقای مسعود حسینی مورد لطف بوده. ارتقای جایگاه ایشان اساساً در همان زمان بود.
بهرامی، اتهام محافظهکاری و مصلحتسنجی در برخی برههها را دستکم در انتخابات مجلس هفتم رد میکند و میگوید: اتفاقاً اگر بنای من منفعت شخصی بود که باید به سمت نمایندهی همان دوره میرفتم که اصلاحطلب بود. ضمن آنکه پس از قبول شدن ستارهدایتخواه، من بعد از گذشت تنها ۶ ماه از ایشان فاصله گرفتم چون دیدیم اصلاً نمیتوانند در حلقهی بستهی خودشان ما را تحمل کنند و نتیجهی این جدایی هم حمایت ما از آیتالله هاشمی رفسنجانی در انتخابات ریاستجمهوری سال بعد بود که با حضور اصولگرایانی چون احمدینژاد، قالیباف و لاریجانی نامزد ریاست جمهوری شدهبود.
او علت ترجیح هاشمی رفسنجانی را به مهدی کروبی و مصطفی معین که نزدیکی بیشتری به اصلاحطلبان داشتند، اینگونه توضیح میدهد: ما در جهت منافع مملکت، آقای هاشمی را ترجیح داده بودیم چرا که معتقدیم او در هر میز مذاکرهای میتوانست حرف اول و آخر را بزند و این با منش فکری و روحیهی تعاملگرای من همخوان بود. من هیچ گاه مسائل را قضاوت «صفر و یک» نمیکنم.
رئیس ستاد محمدرضا عارف در انتخابات ریاستجمهوری اخیر، دربارهی احتمال پشتیبانی عارف از وی در این دو شهرستان معتقد است: واقعیت این است که با وجود این احتمالات، اما من اول به خود و منطقهی خودمان فکر میکنم. اولین حامی خودم را باید مردم بدانم و تکیه بر یک شخص و رها کردن مردم یقیناً عاقلانه نیست. خوب است بدانید من به راحتی میتوانستم دوباره شهردار شوم. یا همین اخیراً پستهایی وجود داشت که حتی میتوانستم با حکم مستقیم مسئولان بالاتر به دست بیاورم اما برای من مصلحت مردم نسبت به هرچیزی در اولویت بیشتری است. بهرحال آنچه که میتوان با قاطعیت گفت محوریت آقای خاتمی و عارف در جریان اصلاحطلبی برای انتخابات مجلس آینده است. خود آقای عارف هم که اعلام کردند حتماً نامزد خواهند شد.
محمد بهرامی نامزد شدن خود در انتخابات مجلس را منوط به خواست مردم، شرایط دوستان سیاسی خود و تصمیم جریان فکری اصلاحات میداند و ادامه میدهد: مشخص است من اگر وارد شوم از سوی طیف فکری اصلاحطلبان وارد صحنه خواهم شد. مگر میشود رئیس ستاد عارف در انتخابات ریاستجمهوری، خارج از تشکیلات خود اقدام کند. باید توجه کنیم که دوستان زیادی در این جریان داریم و باید در این مورد تصمیم گروهی بگیریم.
وی درباره علت حضور «غیرتشکیلاتی» غلامرضا تاجگردون در انتخابات مجلس نهم در حوزهی باشت و گچساران، با اکراه اظهار نظر میکند: بهرحال ایشان در دور قبل از آن هم بودند و اگر این دوره حاضر نمیشدند ممکن بود آسیبهای اجتماعی بروز میداد. الان هم از بین افراد موجود گزینهای مناسبتر از ایشان برای جریان اصلاحات در آن حوزه سراغ نداریم.
بهرامی احتمال حضور همزمان خود با شخصی مانند سیدباقر موسوی را رد میکند و در پاسخ به موضع وی در قبال حضور احتمالی موسوی در صحنه میگوید: افراد زیادی برای حضور در رقابتهای انتخاباتی مطرح هستند اما باز هم میگویم الان قضاوت در این موارد زود است. در مورد آقای سیدباقر موسوی باید بگویم ایشان بههرحال جلودار جریان اصلاحات در شهرستان است و با سابقهی ۴ دوره نمایندگی پیشکسوت ما هستند و بنابراین در صورت حضور ایشان من وارد نخواهم شد.
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد یاسوج، رأی ۲۴ هزار نفری خود در انتخابات مجلس گذشتهی بویراحمد و دنا را «بیسابقه و یک فتح بزرگ» توصیف میکند: البته رأی من خیلی بالاتر از این بود. یک روز مانده به انتخابات، مردم طور دیگری فکر کردند و به واسطهی فضاهایی که ایجاد شد با این استدلال که بهرامی دور اول نمیتواند قبول شود به سمت شخص دیگری رفتند. واقعیت این است که غالب مردم به خاطر شرایط آن دورهی آقای هدایتخواه، برایشان تغییر وضع موجود ملاک اصلی بود. به همین دلیل هم بود که بسیاری میگفتند قلب ما بهرامی است اما عقلمان برای پیروز شدن در انتخابات شخص دیگری را انتخاب میکند.
شهردار اسبق یاسوج دربارهی احتمال اجماع اصلاحطلبان استان و پایبندی خود به نتیجهی اجماع میگوید: اگر عاقل باشیم یقیناً در اصلاحطلبان استان اجماع صورت خواهد گرفت اما الان در مورد جزئیات نمیتوان صحبت دقیقی کرد. آنچه روشن است اصولی بودن اجماع است. من معتقدم اولین ملاک اجماع، باید اقبال مردم باشد و در این صورت من یقیناً نتیجهی اجماع را خواهم پذیرفت.
محمد بهرامی در بخش دیگر گفتگوی خود ، اتهام «استخدامهای هدفدار خود در زمان شهرداریاش برای انتخابات مجلس پیشین» را مردود میداند: این صحبتها درست نیست. اصلاً مگر من مجوز استخدام داشتم؟ من در کارم بسیار جدی بودم و تحولات اساسی ایجاد کرده بودم. فضای شهرداری را توسعه داده بودم و این فضای توسعهیافته طبیعتاً نیازمند نیرو بود. خیلی از نیروهایی هم که به کار گرفته شده بودند ربطی به شهرداری نداشتند و نیروهای شرکتی بودند.
به عنوان مثال من تعداد بیسابقهای ماشینآلات وارد شهرداری کردم که هنوز هم در شهرداری یاسوج با همان ماشینآلات ما کارها را جلو میبرند. خُب آیا این ماشینی که با تلاش من وارد شهرداری شد نیاز به راننده نداشت؟ یا مثلاً در قضیهی «جمعهبازار» که بسیاری ابتدا بر من خرده میگرفتند ولی حالا همه اثرات آن را می بینند؛ در شرایطی که شهر وضعیت افتضاحی داشت و خانمی که برای خرید در بازار رد میشد آسایش و امنیت نداشت ما آشفتگیها را جمع کردیم و بازاری شکل دادیم که ماهیانه برای ۱۰ تا ۲۰ هزار نفر نانآور بود و تازه برای خود شهرداری هم ماهیانه ۲۰ میلیون تومان درآمدزایی داشت اما عدهای هزینهی ۳ میلیونی شهرداری را برای حقوق نیروهایش را بهانه میکردند. خیلی از این قضاوتها با بزرگنمایی و خارج از صداقت است.
از طرفی اینگونه نبود که در دورهی ما انباشت نیرو صورت بگیرد. قبل از ما نیروهایی در شهرداری جذب شده بود. در زمان آقای نگینتاجی هم عدهای وارد شدند و هنوز هم نیرو وارد میشود. پوستاندازی در ذات هر سیستمی است.
وی در مورد مشکل خود با قوام نوروزی در دوران شهرداریاش میگوید: برخی حرفهای او زور بود و میخواستند برخی کارها را بر خلاف مصلحت مردم انجام بدهند که من مقاومت میکردم؛ نمونه آن در همین تپهی معروف استانداری بود، در آن زمان میخواستند در آن تپه و در آن فضای گردشگری، ساختمان ادرای بسازند که من مخالفت کردم وگفتم که جای دیگر زمین خالی و رایگان میدهیم آنجا بسازید، یکی از دلایل اختلاف با آقای نوذری همین بود که موجب شد در آن دوره استانداری حمایتی از شهرداری نکند.
در تخریب تپه استانداری هم هر مقاومتی لازم بود انجام دادم ولی چون مسئولیتی نداشتم تلاشهایم به جایی نرسید. یا مثلاً در پل مهریان، از قبل معلوم بود که اجرایی نمیشود ولی یک میلیارد تومان برای این بی توجهیها هدر رفت؛ نظر من این بود که به جای ۳۰ میلیارد تومان و احداث یک پل جدید با ۳ میلیارد تومان یک لاین برگشت کنار همان پل سابق احداث میشد که اینگونه نشد.
بخش دیگر مصاحبه، پیرامون تیم فوتبال شهرداری یاسوج و سقوط تلخ این تیم به لیگ دسته دوم کشور بود. محمد بهرامی میگوید: خود من زمانی فوتبالیست و ورزشکار بودم و علاقه زیادی هم به ورزش دارم؛ همیشه فکر میکردم آیا میشود یک روز این استان یک تیم ورزشی داشته باشد؛ برای همین در روز معارفهام به عنوان شهردار یاسوج در سال ۸۶ این موضوع را به عنوان یکی از برنامههایم اعلام و مرتب آن را پیگیری کردم تا اینکه در سال ۸۷ موفق شدیم تیم فوتبال شهرداری را راهاندازی کنیم. در همان سال تیم قابل و محکمی را بستیم و اگر چه نتوانستیم به لیگ یک برویم ولی عملکرد خوبی داشتیم.
در سال دوم یعنی ۸۸، ۸۹ به لیگ یک رفتیم و جز مدعیان اصلی بودیم ولی در پایان سوم شدیم. در آن زمان تیم یکدست و استخوانداری تشکیل شد که قلعهی عقابها نام گرفت و کمتر تیمی فکر پیروزی در یاسوج به سرش میزد؛ موفقیت شهرداری یاسوج در آن دوره به حدی بود که تیم والیبال را هم راهاندازی کردیم و اتفاقاً در والیبال هم عملکرد موفقی داشتیم. اکنون نیز در هر فرصتی که پیش آید ورزش را حمایت میکنم چرا که به این کار و نقش آن در ابعاد مختلف پیشرفت و توسعه این استان اعتقاد راسخ دارم.
بهرامی در پاسخ به این سوال که علت سقوط این تیم را در چه میدانید، معتقد است: تیم بد بسته شد و این دلیل خود برای سقوط کافی بود؛ از طرفی متأسفانه انگیزهی کافی برای حفظ و پیشرفت تیم نبود و شهرداری هم حمایت نمیشد!
مدیرعامل اسبق تیم فوتبال شهرداری مدیریت خود را علمی و با انگیزه می داند: در دورهای که ما بودیم به روشهای مختلف انگیزه ایجاد میکردیم که مثلا در صورت قرار گرفتن در فلان رتبه این حقوق و در صورت پیروزی در مقابل فلان تیم این مبلغ و کارهایی از این دست انجام میدادیم و اینگونه نبود که بازیکن در زمین قدم بزند و ما ۱۳۰ میلیون تومانهای فعلی را به او بدهیم؛ ضمن اینکه از همان ابتدا هم تیم را با بازیکنان خوب و قابلی میبستیم. کار دیگری که در اداره آن زمان تیم فوتبال شهرداری مورد توجه بود، رعایت اصول علمی فوتبال و سپردن کارها به کاردان بود به طوری که ما به هیچ عنوان در امور فنی و کار دیگران دخالتی نداشتیم و اختیارات میدادیم و مسئولیت میخواستیم و همان طور که گفته شد شرط هم میگذاشتیم و حقوقها بر اساس عملکرد بود.
او در پاسخ به این سوال که اکنون بهترین تصمیم برای تیم سقوط کرده شهرداری چیست، میگوید: این تیم باید باشد و نیاز اساسی در این استان و برای جوانان است، سرگرمی دیگری جوانان ما ندارند و فکر میکنم مردم و جوانان ما برای این تیم هزینه دادند؛ در سرما و گرما آمدند و نمیشود فراموش کنیم که این هواداران کم نظیر در سکوهای یخ زده مینشستند و این تیم را حمایت میکردند؛ تیم فوتبال شهرداری یاسوج برآمده از مشقتهای مردم و مسئولان است و در ابعاد مختلف یک کمککار برای این استان است و امروز وظیفهی همه ما است که شهردار فعلی را حمایت کنیم تا این تیم یک بار دیگر از زمین بلند شود و به حیات خود ادامه دهد.
بهرامی همچنین در مورد اینکه او اکنون خوشحال است از این وضعیت یا ناراحت، با تعجب از برخی اظهار نظرها میگوید: بسیار مایل بودم این تیم بماند چرا که هر چه این تیم بیشتر ثمر دهد نام من بیشتر در افکار عمومی خواهد بود. به هر حال استان با سقوط تیم شهرداری یاسوج ضرر کرده است و خیلی ها با زنده بودن این تیم زندگی میکنند.
منبع : عصردنا