اگر بعضی از برخوردها، رفتارها و نوع ارتباطات روزمره را در پاره ای از محیط های آموزشی، اداری یا مراکز اشتغال و فضاهایی با عناوین فرهنگی مورد توجه قراردهیم بی تردید خوشحال نخواهیم شد. چرا که درکمال تاسف مشاهده می شود در بعضی مراکز به جای صمیمیت، صفا، دوستی، یکرنگی، پویایی و صداقت، ریا، چاپلوسی، دشمنی،زیراب زنی، دوگانگی و سخن چینی بر روابط حاکم است

سایت مردم استان (ک و ب)- ؛
الثناءبالاکثرمن الاستحقاق ملق : ستودن بیش از آنچه سزاوار است است  « امام علی »

چاپلوسیفرد چاپلوس هم گوینده را فاسد می کند و هم شنونده را.  « دیل کارنگی »
پدیده انحرافی و نامیمون ستایشگری در تاریخ ایران همواره حضوری چشم گیر و پررنگ داشته است. تنها می توان گفت: ضریب کاربرد آن  در دوره های گوناگون افت و خیز داشته و دارد.  این پدیده از آغاز ادب فارسی معمول بوده است و شاید از قدیمی‌ترین مضامین ادب فارسی دری  بویژه درحوزه ی شعرمحسوب می شود. شاید بتوان در کنار ابراز هیجانات و احساسات درونی، امید صله گرفتن از حاکمان و رجال حکومتی را مهمترین دلیل این امرعنوان نمود.
ستایشگری و تملق گویی به عنوان یکی ازمهمترین آفت‌ها و موانع رشد اجتماعی افراد قلمداد می گردد زیرا؛ اولین پیامد آن، دوری از واقعیت است و همین غفلت ناشیانه، زمینه ورود به باتلاق رفتارهای نادرست را فراهم می نماید.

به گفته دکتر :
 اگر بعضی از برخوردها، رفتارها و نوع را در پاره ای از محیط های آموزشی، اداری یا مراکز اشتغال و فضاهایی با عناوین فرهنگی مورد توجه قراردهیم بی تردید خوشحال نخواهیم شد. چرا که درکمال تاسف مشاهده می شود در بعضی مراکز به جای صمیمیت، صفا، دوستی، یکرنگی، پویایی و صداقت، ریا، چاپلوسی، دشمنی،زیراب زنی، دوگانگی و سخن چینی بر روابط حاکم است!
باید دانست که آموزه های دینی،اخلاقی و اجتماعی همواره ما را بر این امر ترغیب می نمایند تا نسبت به کسانی که در حق ما قلمی چرخاندند، قدمی گذاردند یا حرکتی نمودندسپاس گزار و حق شناس باشیم. اما همین آموزه ها مرز ادب و چاپلوسی را تعیین کرده اند تا ما هرگونه مداهنه و ستایشگری را از نگاه رفتارهای اجتماعی، رعایت ادب و وظیفه نامگذاری نکنیم . ضمن رعایت وظیفه مندی باید در هر کاری اندازه نگه داشت؛چنانچه خواجه ی شیراز گوید:
جهان چون خطّ و خال و چشم و ابروست       که هر چیزی به جای خویش نیکوست
مدت زمانی است که پدیده ی تقدیر و تشکر  مدیران محترم از پایین به بالا بیش از اندازه رواج پیدا کرده و آهسته آهسته به شکل فرهنگی ثابت و قابل احترام برای همگان درآمده است. کارایی این مسأله به حدّی است که گاهی اوقات درمجامع عمومی شنوندگان و دعوت شدگان بی پناه از شدت تکرار القاب و عناوین دولتی و اداری سرسام می گیرند و تلاش می کنند تا به شیوه ای مطلوب و با بهانه ای جمع پسند خود را ازآن مکان برهانند.
آیا بر مدیران و مسوؤلان عزیزفرض است که ازتمام همتایان شرکت کننده در یک همایش، نشست، افتتاحیه،و … به صورت جداگانه تقدیر کنند و خاک قدمهای عظیمشان را توتیای چشمان خویش نمایند؟؟؟ در پایان هم برای حسن ختام مجدّداً تقدیر و تشکرشود واز محضرکسانی که احیاناً نام نیکشان از زبان یا قلم وحتی نگاه افتاده است تقاضای پوزش نمایند؟؟
گاهی آیتم تقدیر و خیرمقدم مدیران که همه جا باب شده است از اصل موضوع همایش، نشست و….فربه تر و برجسته تر است!!!
کدامین شرع،قانون و حتی عرف ما را به این همه تقدیر از مخلوق فرا می خواند؟!!
آیا تاکنون باخود اندیشیده ایم که خدای ناکرده!! شاید تقدیربیش از اندازه در نگاه اجتماعی مردم با چاپلوسی یکسان دانسته شود؟!!
آیا در تقدیرهای تریبونی و حتی تلفنی ، بیشتر شایستگی های مخاطب را مدّ نظر داریم یا بایستگی های خودمان را ؟!!
آیا درقدردانی هایمان از مدیران جدید به تعهداتمان نسبت به مدیران قدیم خدشه ای وارد نمی شود ؟!!
رفتارهایمان را در جلسات تودیع و معارفه ی مدیران ببینیم ودر برابر وجدان پاسخگو باشیم . چرا برای باقی ماندن در یک واحد اداری یا دستگاه دولتی برخلاف عرف، شرع و اخلاق سازهای رفتاری و گفتاری خویش را بر اساس خواسته های مدیران کوک می کنیم وبرای کودک درون ارجی باقی نمی گذاریم و با آمدن هر مدیر می گوییم:
تاعهد تو در بستم عهد همه بشکستم   بعد ازتو روا باشد نقض همه پیمان ها
انتظارمی رود استاندارمحترم به عنوان برترین نماینده قوّه ی مجریه در به شیوه ای پسندیده بر این زخم فراگیر مرهم گذارد و  باسامان دادن به پدیده تقدیر و تشکر، جلسات و همایش ها و … را ازتفصیل گویی و وقت کشی برهاند.
سیّد باقر خرّمی –