ایجاد تغییرات عجیب و غریب در ارنج اصلی تیم که به خصوص در مسابقه اخیر برابرنساجی به اوج رسید، بیشتر از همه نشات گرفته از اعتماد به نفس کاذب هادی برگی زر است.

در مصاف با با خوش اقبالی  با کسب تساوی دو امتیاز طلایی دیگر را در خانه از دست داد  که اگر نبود ان حرکت خارق العاده حسن هوری که با داد و فریاد و دادن شوک تیمش را از یک مخمصه بزرگ نجات داد که همین امتیاز را هم نمیگرفت . باز هم در خانه متوقف شد  تا عملا نشان دهد  به رغم برخورداری از جو مثبت ناشی از اعتماد هواداران و نیز برنامه مساعد بازی‌ها در نیم‌فصل دوم، اراده ای جهت حضور مقتدرانه در ادامه لیگ یک ندارد. انچه که به نظر می رسد ستایش های  غلو شده از بعد از دو برد متوالی تیم  زیر نظر او، این مربی مشهدی را بسیار زودتراز حد تصور هوایی  کرده است.
ایجاد تغییرات عجیب و غریب در ارنج اصلی تیم که به خصوص در مسابقه اخیر برابرنساجی به اوج رسید، بیشتر از همه  نشات گرفته از اعتماد به نفس کاذب هادی برگی زراست؛ مردی که بر این تصور است که کسب دو برد مقابل فولاد یزد و الوند همدان چنان دستاورد بزرگی بوده است که این حق را دارد که با حیثیت تیم  شهرداری یاسوج و هوادارنش بازی کند و از بقیه بازی های شهرداری یاسوج چشم پوشی کند .اینکه بازیکنان جدید تیم را که هنوز با تیم هماهنگ نشده اند و بدون مطالعه کافی از تیم حریف از این بازیکنان بازی بگیرد و درپایان نیمه اول به اشتباهش اعتراف کند و بازیکن جدید تیم را بیرون بکشد و باز یک بازیکن باز هم جدید را به میدان بفرستد اینکه احسان شیرمردی را که تاکنون به غیر از یاسوج در هیج کجا به غیر از دفاع وسط در هیچ پستی بازی نکرده و هیچ اثر مثبتی از گماردن این بازیکن در بازی های قبلی در پست مهاجم در وی دیده نشده باز هم اصرار به بازی شیرمردی در پست خط حمله دارد. این اتفاقات نمیتواند توجیه متقاعد کننده ای داشته باشد . عصر شنبه جناح چپ شهرداری یاسوج۹۰ دقیقه در تعطیلی مطلق  به سر می‌برد و از خسرو پیروزانی بازی گرفته میشد که تجربه کافی در این پست را ندارد ، بی‌آنکه کسی بداند مهرداد ابتدایی بعد از حاشیه های فراوان  درزمینه جذب وی به کدام بهانه منطقی دور از ترکیب مانده است. این سوال در مورد مصطفی چراغی که هرگاه به میدان امده تاثیر مثبت برای تیم داشته هم صدق میکند؛ بازیکنی که با توجه به آمادگی این روزهایش به شدت می‌توانست به سرخپوشان کمک کند، اما خیلی دیر به بازی گرفته شد.
آقای سرمربی در واکنش به جواب ندادن ابتکاراتش، در جبهه بی‌منطقی سنگر می‌گیرد زمین را بهانه میکند و اظهار می دارد که زمین کیفیت مناسب را ندارد و تاکید میکند ای کاش همه بازی های شهرداری در خارج از یاسوج می بود .با نگاهی به امار امتیازات سالهای قبل در بازی های خانگی اما ، ‌توجیه ‌تراشی های هادی را کاملا مردود می‌کند. زمینی که نفس تراکتور ساز ی تبریز مس کرمان فولاد خوزستان و…و خیلی دیگر از تیمها را گرفت و برای حریفان قلعه عقابها لقب گرفت . برخلاف ادعای هادی خان ، این خود اوست که فرصت های  طلایی شهرداری یاسوج  را یکی پس از دیگری برباد می‌دهد و ظاهرا این قربانی را برای اثبات اقتدار خودش می‌گیرد. اصل فوتبال تاکید میکند که  هیچ بازیکنی  حق اعتراض به نیمکت‌نشینی‌اش را ندارد، اما در همین بخش از اصل فوتبال مربی باید از همه ابزارش برای رسیدن به موفقیت استفاده کند. یکی مثل محمد دارابی که در سالهای گذشته  عصای دست مربیا سابق تیم  بوده، چرا باید در مسابقه‌ای مثل نبرد با نساجی  که در آن خلأ یک هافبک دونده و توپ گیر  به شدت احساس می‌شود، تا اخرین دقیقه بازی  دقیقه گرم کند و روی نیمکت برگردد؟ آیا باید محمد دارابی  و شهرداری یاسوج قربانی آن شوند که  به همه بفهماند «رییس» خود اوست؟
هیچ احتیاجی به بهانه تراشی های خودبینانه  و کشف و شهودهای عجیب و غریب نیست. برگی زر خیلی راحت نیمکت تیم یاسوجی  را به دست آورد و خیلی راحت با یکی،‌ دو پیروزی دلچسب و حیثیتی منتقدانش را ساکت کرد . بعد از آن نوبت به این رسیده بود که چنین پتانسیلی در خدمت ادامه یافتن روند روبه‌رشد این تیم  قرار بگیرد، اما تحرکات خودنمایانه هادی رگی زر خیلی زود مجموعه شهرداری را به دردسر انداخت. زمانی که  بدون هیچگونه پشتوانه عقلانی دست به اقدامات انقلابی می‌زند باید مسوولیت چنین رفتارهایی را بپذیرد ؛ هرچند الان باید از برگی زر پرسید فلسفه جذب این همه هافبک و مدافع در نیم فصل چیست در حالیکه تیم از نداشتن یک تمام کننده رنج میبرد و یا بازیکنانی همانند علی ابوالفضلی ،سلمان شهبازی محمد دارابی و … چرا به حاشیه کشیده شدند.هادی خان هنوز دیر نشده این تیم اگر به بی تفاوتی و بی خیالی عادت کند سر بزنگاه و در اخر فصل که تیمها برای سقوط نکردن به لیگ دو تلاش میکنند دست سرمربی جوان و نیازمند به اعتبارش را نمیگیرد.

منبع :