- اخبار ، اخبار سایت ، یادداشت ، یادداشت سیاسی
- چهارشنبه 11 دسامبر 2013 - 10:12
به جای «مچگیریها» «دستگیری» کنیم
سالهاست که ما رو در روی هم ایستادیم و از این رویارویی چیزی عایدمان نشد؛ اگر دنبال بالابردن بیلان کارها هستیم، خدمت واقعی به مردم را در نظر بگیریم و برای دیگران راهبندان نکنیم؛ از کجا میدانیم که دیگران از ما بهتر عمل نمیکنند؟
سایت مردم استان (ک و ب)- دکتر البرز بنام؛ انسانهای بزرگ تاریخ همواره برای بشریت درسها و عبرتهایی داشتند که « نسلون ماندلا» نیز یکی از انسانهای بزرگ قرن اخیر بود.
آرام گرفت؛ خدایش رحمت کند که یقیناً اینگونه خواهد بود. اگرچه او در این دنیای پرتلاطم هم آرام بود و مورد رحمت پروردگار.
«نلسون ماندلا» به قرن اخیر یاد داد که این هویت باید چگونه باشد و این موجود تکامل یافته جان و نان و هویتش را از خدا گرفته و لاغیر، پس «شاخ زدن» به اطرافیان و همنوعان در هویت انسانی جایی ندارد.
او نشان داد انسان کوچکتر از آن است که تعرض و بی احترامی به نعماتی کند که خداوند به او داده و رعایت حرمت و کرامت انسانی معنای حقیقی هویت انسان است؛ پس انسان شاکر خدایش باشد و خادم همنوعانش.
نلسون نشان داده که برای مبارزه با دیکتاتورها همیشه نیازی به استفاده از خشونت نیست بلکه مخالفت با آرامش و خاموشی در مقابل خشونت، استراتژی صحیحتری از روش خشونت در مقابل خشونت خواهد بود چرا که آرامش است که بستر مناسبی برای آزادی خواهی و دستیابی به اهداف بلند انسانی فراهم میکند.
مرزهای تعلیم ماندلا به انسانهای قرن اخیر محدود به سرفصلهای آزادی و آزادیخواهی نبود بلکه شیوه و روند زندگی انسانی را نیز یاد داده است.
اگرچه یکبار دیگر دنیا به تاریکی فرو رفت و آن موجب محروم شدن از نوری بوده است که از دل یک سیاهپوست بینظیر و بیبدیل آزادی خواه به بیرون ساطع می شد؛ سیاهپوستی که قلوب همهی جامعهی بشری را در عصر خود دگرگون کرد. دنیا این مرد بزرگ را هرگز فراموش نخواهد کرد و انسانهای روشنفکر از او عبرت آموخته و میآموزند.
* کار پاک در هوای پاک میسور است
پیوستن نلسون به خدایش، بهانهای شده که تمنا کنم از رهبران سیاسی، فرهنگی و مدیریتی انسان که در سایهی آرامش وحدت خویش را حفظ کنند و اگر پشت تریبون ترویج فرهنگ با صندلی مدیریتی قرار گرفتند، یا نام و رسمی در کردهاند، اول قدر خود را بدانند و بعد ارزش ولینعمت خود را که همان مردماند بدانند.
مردمی که دیدیم در صحنههای عملی (انتخابات) و نه شعاری درک عمیقتری نسبت به ما دارند. و دیدیم که جهت و روند کاری موردنظر آنها راهگشاتر است. پس بیاییم راه سعادت، بهروزی و بهزیستی برای رفاه آنها را با برنامهریزی صحیح، حفظ وحدت، احترام به حقوق آنان و پیگیری مطالباتشان هموار کنیم.
اگر در نیات ما جهت ادارهی امور استان جایی برای خدمت به خلق که بهترین عبادت است، باز کردیم، لازم است که برای بهدست آوردن آنچه که نداریم حرص نخوریم تا عاقبت غم از دست دادن را نداشته باشیم.
سالهاست که ما رو در روی هم ایستادیم و از این رویارویی چیزی عایدمان نشد؛ اگر دنبال وحدت در انجام کار و بالابردن بیلان آن هستیم، خدمت واقعی به مردم را در نظر بگیریم؛ از نامآوری و قهرمانسازی خودداری کنیم و برای دیگران راهبندان نکنیم. از کجا میدانیم که دیگران از ما بهتر عمل نخواهند کرد؟
خوب میدانیم که عصر ما هرچه که باشد درصد کوچکی از تاریخ هم نمیشود، لذا باید برای تلطیف فضا بکوشیم و از این اندک عمرمان، نهایت بهرهوری و بهرهرسانی را داشته باشیم؛ از این روست که کار پاک، در هوای پاک انجام می شود. دوستان نه خود و نه اطرافیان خود را ترغیب نکنند که برای دیگران شاخ و شانه بکشند.
*نیروآرایی، صفبندی و سهمیهبندی آینده خوبی برای این استان ندارد
نیرو آرایی و صفبندی برای آیندهی ما و انسان چشمانداز خوبی ندارد، همانگونه که تا الآن نداشته است.
اعمال ما باید رضایت و خشنودی خلق را به همراه داشته باشد تا به خشنودی خالق برسد. این غضب مردم و نرسیدن آنها به اهداف و خواستههایشان است که خشم خدا را برمیانگیزد.
چالش و تنش را از میان خود بردارید تا آرامش به میان مردم برگردد. دور هم بشینید و هدیه به هم بدهید تا جلوی برخوردهای میان خود و مردم را بگیرید.
ما میاندیشیم که روشنفکریم، پس نباید نیازی به همخونی باشد، بلکه همفکری مهم است. به جای سهمیهبندی و چپاندن از دست این و آن لازم است کاشف باشیم. کاشف نیروهای انسانی پرتوان و دارای پتانسیل کاری بالا، تا همینها ابزار کاری را فراهم کنند.
* نهاد نظارتی نباید مدیر اجرایی انتخاب کند که نتواند بر او نظارت موثر داشته باشد
نگاهی که مؤثر و جهانی باشد به منطقهی جغرافیایی با نژاد خاصی بیاعتناست و آنچه که این نگاه را مجزا میکند، منفعتی همگانی است که در آن آمار و آثار با هم تطبیق داشته باشد.
انسان را به تنهایی نمیتوان سنجید؛ ارزش و توان هر انسانی با همافزایی و همآرایی جمع انسانها، در قالب خرد جمعی سنجیده میشود.
در جامعهی ما باید «دستگیری» را بهجای «مچگیری» قرار دهیم. اگر با شفافیتسازی و برنامههای اقتصادی مناسب، رفاه همگانی ایجاد کردیم و نظارت صحیح و سالم داشتیم، دیگر چپاولی نخواهد بود که در پی آن مچگیری باشد. صداقت و شفافیت با مردم است که وسیلهای میشود تا در میان آنها اعتماد، نشاط و انگیزه ایجاد شود.
اگر بخواهیم نارساییها را برطرف کنیم نباید نهاد نظارتی، مدیر اجرایی را انتخاب کند، که قضاوت آن را تحتالشعاع وابستگیها قرار بدهد.
«خالق ما با ما رحیم است، اگر ما در خوب و بد مردم سهیم باشیم»