شهید اردشیرعلیزاده در قسمتی از دست نوشته های خود چنین نوشت: به یاری خداوند بزرگ به جبهه میروم نه برای انتقام که برای احیای دینم، تداوم انقلابم و امنیت میهنم پای در پوتین میکنم و از آن معبود یکتا مدد میجویم، خداوندا از تو میخواهم که هرچه زودتر راه کربلا را به روی ملت ایران باز گردانی.

زندگی نامه شهید اردشیر علیزاده + تصاویر شهید

اینک به یاری خداوند به جبهه میروم و احیای دینم نه برای انتقام

شهید اردشیرعلیزاده در قسمتی از دست نوشته های خود چنین نوشت: به یاری خداوند بزرگ به جبهه میروم نه برای انتقام که برای احیای دینم، تداوم انقلابم و امنیت میهنم پای در پوتین میکنم و از آن معبود یکتا مدد میجویم، خداوندا از تو میخواهم که هرچه زودتر راه کربلا را به روی ملت ایران باز گردانی.

به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی سپاه فتح  از یاسوج، زندگی نامه، دست نوشته ها، تصاویر شهید اردشیرعلیزاده در جنگ، شهید در تاریخ ۱۳۴۳/۰۷/۱۰ در روستای (بیدشاهی) از توابع شهر یاسوج پا به جهان گشود.

شهید بعداز طی کردن دوران کودکی در همان روستای بیدشاهیی مشغول به تحصیل شدند و بعداز طی دوران ابتدایی به دلیل نبودن مدرسه ی راهنمایی در آن روستا به روستای دیگری به نام (موردراز) رفتند و دوران راهنمایی خود را در انجا سپری کردند و بعداز آن به یاسوج آمدند و دوران دبیرستان خود را در انجا گذراندند.

شهید علیزاده در دوران دبیرستان به سر میبردند که جنگ تحمیلی شروع میشود و باوجود پا فشاری زیاد خانواده برای ادامه ی تحصیل، اما شهید علیزاده به جمع بسیجیان پیوست و در همان سال ۶۱ به عنوان بسیج ویژه به عضویت سپاه پاسداران درامدند و به عنوان مربی آموزش های نظامی در پادگان های سپاه مشغول به خدمت شدند و فعالیت اصلی خود را آغاز کردند.

وی بعد از گذشت ۳ ماه به دلیل چالاکی و آمادگی جسمانی بسیار و هوش فراوان به عنوان مسعول بخش نظامی و مربی تاکتیک نظامی در پادگان قمر بنی هاشم در راستای آموزش و آماده نمودن بسیجیان برای اعزام به جبهه به فعالیت پرداختند .

به دلیل اینکه امکان برگزاری دوره های آموزشی نظامی را نداشت بسیجیان استان را برای آموزش به شهرهای اطراف نظیر کازرون، شیراز و آباده منتقل میکردند از این رو شهید در صدد ایجاد کلاس های آموزشی در خود استان و شهر یاسوج درامدند و با برگزاری کلاسهای آموزشی برای داوطلبان بسیجی این مهم را اجرا کردند و بعداز آموزش بسیجیان آنها را به جبهه اعزام میکردند.

شهید آموزش هایی نظیر: اخلاق، تاکتیک، اسلحه شناسی و جنگهابی چریکی را می آموختند و بسیاری از نیروهای مهم جنگ چه در کشور چه در منطقه، آموزشهای اولیه را زیر نظیر شهید علیزاده آموختند و شهید یکی از نیروهای چریکی و نیروی مهم عملیاتهای سپاه شناخته میشدند.

 

 

در تاریخ ۱۳۶۲/۱۰/۲۶ در سن ۱۹ سردار علیزاده ازدواج کردند و در تاریخ ۱۳۶۳/۱۲/۰۱ در سن ۲۱ سالگی صاحب فرزند پسری شدند که نامش را محمد گزاشتند، بالاخره در سال ۱۳۶۴ سپاه دستور یک عملیات بسار مهم را صادر کرد که بنا به دستور در این عملیات میبایست از بسیاری از نیروهای کارامد، مجرب و مربیان آموزش تاکتیک کشوری به دلیل ورزیده گی و چالاکی بسیار و نیروها ی زبده ی نظامی در سطح کشوری استفاده میشد و طی نامه ای به شهید به دلیل اینکه توانسته بود در سن ۲۱ سالگی فرمانده گردان و یکی از شخصیتهای مهم سپاه و نیروهای مهم در امر آموزش نظامی قرار گیرد از ایشان برای آماده سازی و آموزش نظامی افراد برای شرکت در عملیات درخواست همکاری شد.

عملیات ولفجر ۸ در منطقه ی فاو در کنار رود اروند رود آغاز شد . اولین نیروهایی که توانست از اروند رود عبور کنند و خود را به فاو برساند نیروهای استان کهگیلویه و بویراحمد بودند و اولین قایق که از اروند عبور کرد و خود را به آنطرف آب رساند قایق شهید علیزاده بود و اولین اسیر در آن عملیات به دست شهید انجام گرفت.

بعداز ظهر روز دوم عملیات سردار شهید علیزاده توسط کالیبر۵۰ که به بازوی سمت چپ و قفسه ی سینه ایشان برخورد میکند مجروح میشوند و در راه برگشت به سمت فاو ، سردار به ارزوی خود (شهادت) میرسند و درهمان مسیر برگشت به درجه ی رفیع شهادت نایل می آیند.

خصوصیات شهید:

 سردار شهید اردشیر علیزاده فردی شجاع دلیر و بسیار مهربان و باتقوا، از خصوصیات بارز شهید خوشرویی، مهربانی، دلیری و چالاکی ایشان بود.

دست نوشته ها و وصیت های شهید:

 *اینک که به یاری خداوند بزرگ به جبهه میروم نه برای انتقام که برای احیای دینم، تداوم انقلابم و امنیت میهنم پای در پوتین میکنم و از آن معبود یکتا مدد میجویم، خداوندا از تو میخواهم که هرچه زودتر راه کربلارا به روی ملت ایران باز گردانی.
 

 * وقتی مرا در تابوت میگذارند چشمهایم را باز بگذارند، دستهایم را از تابوت بیرون بیاورند زیرا دشمن فکر نکند من کور کورانه به جبهه رفتم، من با قلبی پاک به جبهه رفتم با چشمی باز و با دستانی باز.

*من اگر روزی شهید شوم با هیچ سلاحی به شهادت نمیرسم به جزء اسلحه ای به نام کالیبر ۵۰ و آن هم بر روی قلبم اثابت میکند.

   *قصه ی آشوب زمانم بگو       غصه ی خونبار روانم بگو
  اینکه شهیدان به لقاح میرسند       دست بیفشان و از آنم بگو

تاریخ و محل شهادت ۲۱ / ۱۱ / ۱۳۶۴ فاو

زیارتگاه : شهر یاسوج روستای وزگ

جمع آوری شده توسط: هادی علیزاده از یاسوج

انتهای متن/

منبع : پایگاه اطلاع رسانی سپاح فتح استان کهگیلویه و بویراحمد